یک بلیط برای سفر
افکار تو، این کشورِ مستقلِ ذهن، از قید و بند هر مرز و قانون و پاسپورت و زمان و مکانی آزاد است، آن قدر آزاد که میتواند بدون هیچ دردسری در هر شهر و کشوری که بخواهد خانه و دوست و همصحبت داشته باشد و با آنها معاشرت کند. سفیر این کشورِ مستقل کتابها هستند، کتابهایی که قالیِ سلیمان ذهن ما میشوند و سوار بر آنها میتوانیم در هر لحظه به هر کجای دنیا سر بزنیم و روی شانههای دنیا بایستیم.
• حالا بیا تصور کنیم یک بلیط سفر به دور دنیا داریم؛ یعنی یک کتاب دمِ دستمان وجود دارد.
• ما نشستهایم و فقط نگاهش میکنیم. اصلا دست و دلمان به اینکه از بلیط استفاده کنیم، نمیرود.
• چرا؟ چرا چنین فرصتِ خفنی را از دست میدهیم؟ یک کاغذ بردار و رویش بنویس چه دلایلی باعث این اتفاق میشود. یعنی صاف و ساده بنویس چه دلایلی وجود دارد که کتاب نمیخوانی؟ مثلا حالش را نداری؟ فایده ندارد؟ بستنیاش خوشمزهتره؟!
• از لیست دلایلت عکس بگیر و در بخش مأموریت ایستادن بر شانههای دنیا بارگذاری کن.
چطوری مأموریت را بارگذاری کنم؟
• به صفحه «خودم» در #نرمافزار_موبایلی نو+جوان برو، حالا یک + کوچک کنار صفحه سمت راست میبینی، روی آن کلیک کن. در قسمت موضوع، مأموریت را انتخاب کن و در قسمت بارگذاری عکس یا فیلم، عکسی که تهیه کردی را بارگذاری کن.
دوستانت را به ماموریت #ایستادن_بر_شانه_های_دنیا دعوت کن.
nojavan7CommentHead Portlet