چطور به فکر مراقبت از زبان فارسی آنهم در فضای مجازی افتادید؟
خب، اولین جرقه از صحبتهای آقا شروع شد؛ اینکه ایشان در سخنرانیهای رسمی با جمعهای متفاوت به استاد و دانشجو تأکید میکردند که از زبان فارسی پاسداری کنید و ما میدیدیم که مثلاً حتی در قشر مذهبی و معتقد با اینکه افراد زیادی خودشان را مقید میدانند که به گفتههای ایشان عمل کنند، اما این حرف، این نکته که از زبان فارسی باید مراقبت و پاسداری کرد انگار مغفول مانده بود. این شد که ما دستبهکار شدیم. اول هم از گفتوگوهای روزمره در جمعهای دوستانهمان شروع شد و کمکم وارد فضای مجازی هم شدیم؛ مثلاً، برای گروهمان یکسری قوانین تنظیم کردیم و قرار شد که به یکدیگر تذکر بدهیم. بقیه راهکارهایمان هم در مسیر کمکم شکل گرفت.
بیشتر درباره شکل کارتان و شیوه قانونگذاریتان توضیح میدهید؟
همانطور که گفتم، در ابتدا همهچیز در گروههای دوستی و جمعهایمان شکل غیررسمی و سرگرمی داشت و کمکم وارد یک مسیر جدی شد؛ مثلاً، اول یک علامتی را برای هشدار خودمان انتخاب کردیم، یکجور اسم رمز. علامتمان فلفل قرمز بود و یکجوری هشدار میداد بهمان که کلمه غیرفارسی انتخاب نکنیم و در مکالمات روزمرهمان فارسی حرف بزنیم. بعد این هشدارها هم کمکم وارد گروههای تخصصیتری شد که عضوشان بودیم؛ مثلاً، فلان گروه گردشگری یا گروههای مادرانه و ... چون میخواستیم کار روال جدیتری به خود بگیرد، یکسری قانونها را نوشتیم و به شکل یک پیام درآوردیم و در ابتدای آن ذکر میکردیم که جهت رفع دغدغه آقا و خالی نبودن سنگر پاسداری از زبان فارسی، این قانونها را موقع حرفزدن و نوشتن رعایت کنیم. این را هم بگویم که ما در قوانینمان کلمات عربی را هم لحاظ کردیم؛ چون عربی هم زبان قرآن و مسلمانان است و هم اینکه آمیختگی زیادی با زبان فارسی دارد. این قوانین شدند پایه قانون پاسداری زبان فارسی در گروههای مجازیمان.
شما در محافل دوستانه و دیدارهای روزمره هم این قوانین را رعایت میکردید یا صرفاً در فضای مجازی به این موضوع میپرداختید؟
چون تمرکز ما روی این موضوع بود، خب طبیعی است که در جمعهای دوستانه هم با این برچسب شناخته میشدیم و من و چند نفری که با هم در این حوزه فعالیت میکردیم اگر بهجایی وارد میشدیم یا در جمعی حضور داشتیم، انگار دیگران بیشتر مراقبت میکردند. نه اینکه بترسند، اما حضور ما برایشان باعث تذکر و هشدار بود؛ مثلاً، در هنگام صحبت معادل فارسی کلمه را میپرسیدند یا برای اینکه کلمه انگلیسی بهکار بردهاند، عذرخواهی میکردند و یک حساسیتی ایجاد شده بود. این تذکر و توجه خیلی خوب بود و کمکم این فرهنگ مراقبت و توجه را در اطرافیان ما چه در فضای حقیق و چه مجازی ایجاد کرد.
حضورتان در فضای مجازی برای این بود که مخاطب بیشتری را درگیر کنید؟
از آنجایی که بیشتر ارتباط ما با دوستانمان در فضای مجازی است، خب طبیعی است که میزان فعالیت ما درگروهها و فضای مجازی بیشتر باشد. اینطور نبود که ما این حوزه را انتخاب کرده باشیم. حقیقت این بود که ما در این فضا واقع شدهایم و لازم بود که در آنجا هم فعالیت کنیم؛ چون عملاً گروههای دوستی و کاریمان بیشتر در همین فضا بودند.
شما یکجورهایی پلیس زبان فارسی هستید. این کار باعث نشد در مسیرتان با واکنشهای مخالف یا مشکلاتی روبهرو شوید؟
کار ما خیلی شکل تجربی داشت. حقیقت این است که در ابتدای مسیر واقعاً بیتجربه بودیم. در قدم اول، در جمعهای دوستی از ظرفیت دوستانه این جمعها استفاده کرده و حرفهایمان را مطرح کردیم و میدانستیم اگر تذکری هم داده شود، بچهها روی حساب دوستی میپذیرند؛ اما کمکم که کارمان گسترش پیدا کرد، متوجه شدیم که ممکن است رعایت این قوانین برای برخی سخت باشد یا اینکه برخی افراد که حساستر هستند، خیلی نپسندند که به این شکل تذکر بشنوند. شاید واژه پلیس هم خیلی خوب نباشد؛ چون نمیخواستیم ترس درست کنیم. بیشتر دنبال این بودیم که افراد اهمیت مراقبت از زبان فارسی را درک کنند و با ما در این مسیر همراه شوند. برای همین تصمیم گرفتیم از تذکر مستقیم اجتناب کنیم و از شیوههای غیرمستقیم کمک بگیریم؛ مثلاً، در کانال گسترش زبان فارسی شروع به تولید محتوا کردیم. اول جملههای آقا را نوشتیم، بعد معادلهای فارسی کلماتی که ما در زبان روزمره ازشان استفاده میکنیم و فارسی نیستند، کمکم در کانال قرار دادیم و گفتیم بالاخره افراد به اینها توجه میکنند و این فرهنگ بهمرور شکل میگیرد. یک ایده دیگر هم این بود که اگر کسی از کلمه انگلیسی استفاده میکند، معادل فارسیاش را هم در پرانتز کنارش بیاورد. البته کارمان افتوخیز دارد و گاهی فعالیتهایمان کمرنگ میشود که این آفت است، اما سعی داشته و داریم که آهسته و پیوسته پیش برویم.
این کار به خودش شکل قانون میگیرد که کمکم کمک میکند برخی افراد به آن پایبند بشوند، حتی اگر افرادی که در ابتدا این قانون را تنظیم کردهاند هم حضور نداشته باشند. تصور میکنم این مزیت کار شماست.
بله، واقعاً این شیوه به ما کمک کرد و بهمرور متوجه شدم که تأثیر خودش را داشته است. خدا را شکر در بین اقشار مختلف این حساسیت ایجادشده که به واژههایی که در روزمره یا در فضای مجازی به کار میبرند، حساس باشند و از زبان فارسی پاسداری کنند. درست است که من الان گاهبهگاه به کانالمان سر میزنم، اما ما آنجا یک بایگانی درست کردیم از معادلهای مختلف و عکسنوشتهها؛ حتی خود من در ابتدا نمیدانستم آقا اینقدر به زبان فارسی در سخنرانیهایشان پرداختهاند و وقتی شروع به جستوجو کردیم برای خودمان هم جالب بود که ایشان اینقدر درباره اهمیت زبان فارسی و پاسداری از آن صحبت کردهاند. بالاخره آنچه ما جمع کردیم موجود است و به افراد علاقهمند کمک میکند.
برای نوجوانهایی که بخواهند مشابه مسیر شما بروند، پیشنهادی دارید؟
به نظر من نوجوان امروز بهخاطر اینکه میخواهد خودش را بهروز نگه دارد یا باحال حرف بزند، از بعضی واژههای خارجی استفاده میکند. همین موضوع باعثشده که از اهمیت استفاده از کلمههای فارسی کمی غفلت کند. نمیدانم آن شیوه ما برایشان جواب میدهد یا نه، اما تصورم این است که زبان فارسی و پاسداری از آن یکجورهایی به عِرق ملی ما بستگی دارد. ما ایرانی هستیم و باید که روی فرهنگ و زبانمان حساسیت و تعصب داشته باشیم. معمولاً ما توجه نوجوانها را به این موضوع جلب میکنیم که باید داشتههایمان را فریاد بزنیم و سعی کنیم همانطور که انگلیسیزبانها اینقدر روی رواج زبانشان کار کردند ما هم روی این داشته ارزشمندمان، یعنی زبان فارسی، تعصب داشته باشیم و در حفظ و ترویج آن کوشا باشیم. این موضوع تعصب ملی و غیرتداشتن روی داشتههای ملی بین نوجوانها خیلی اهمیت دارد و اینجاست که میتوان از آن کمک گرفت و علاقه به زبان فارسی و پاسداری و مراقبت از آن را در نوجوانها تقویت کرد.
گفتید کارتان را خیلی خودجوش و تجربی آغاز کردید، آیا در مسیر به نقطهای رسیدید که بگویید نه این راهش نیست و باید از راه دیگری رفت؟
در این مسیر مخاطب و همراهی با او خیلی اهمیت دارد؛ اینکه هم به او برنخورد و نرنجد و بعد آنقدر این تجربه برایش خوشایند باشد که با شما همراه شود. خب، در ابتدا ما آنقدر به نتیجه فکر میکردیم که ممکن بود مخاطب را در نظر نگیریم و با استفاده از شیوههای مستقیم نتیجه عکس بگیریم، اما بعد راه و روشمان را تغییر دادیم و فهمیدیم که باید ظرفیت مخاطب را در نظر گرفت و بدون مقدمه و چکشی نباید وارد شد. لازم است که پیشزمینه ذهنی برای مخاطب فراهم کنیم و وقتی ذهنش آماده شد و اگر حرفها و استدلالهای ما درست باشد کمکم همراه میشود. ممکن است خیلی زود هم نتیجه نگیریم، اما مهم فرهنگسازی درخصوص این مسئله است که حتماً در بلندمدت نتیجههای خودش را دارد.
nojavan7CommentHead Portlet