nojavan7ContentView Portlet

تمدن موریانه‌زده
غرب چگونه غربی شد؟ | قسمت دوم
تمدن موریانه‌زده
گفت‌وگو با فؤاد ایزدی - استاد دانشگاه و کارشناس مسائل غرب

فتاح غلامی - در قسمت نخست گفت‌وگو با دکتر فؤاد ایزدی، به این پرسش‌ها پاسخ دادیم که غرب چیست؟ به کجا غرب می‌گوییم؟ و چطور غرب توانست قدرتمند شود؟ در بخش دوم این گفت‌وگو درباره غربی صحبت می‌کنیم که طبق شواهد، رو به افول است.

1

افول غرب را خود غربی‌ها پذیرفته‌اند؟

غرب و آمریکا به این نتیجه رسیده‌اند که رو به افول‌اند و ثروت غرب در حال رفتن به سمت کشورهای شرقی مثل چین، هند، ایران و... است. قرن بیستم را قرن اروپا و آمریکا می‌دانستند؛ اما بسیاری معتقدند که قرن 21 قرن آسیا است.
البته این را هم نباید از نظر دور داشت که بالاخره غربی‌ها هم برای علم زحمت کشیده‌اند؛ وقتی اختراعی در غرب انجام داده، حتماً بابت‌اش زحمت کشیده شده است؛ منتهی آنجا دوپینگی انجام شده که این جهش برای غرب به‌ دست آمده است. این دوپینگ به خاطر فلسفه و دین نبوده؛ بلکه به ‌واسطه ثروت‌اندوزی غرب بوده است. بنابراین دانستن این تاریخ بسیار اهمیت دارد.

2

منظور از علوم غربی چیست؟ علم غربی چه ویژگی‌هایی دارد؟

یک سری علوم انسانی و اجتماعی داریم که این‌ها به ‌شدت متأثر از جهان‌بینی و نگاه فلسفی است. همچنین علوم تجربی و ریاضی که آن‌ها هم متأثر از تفکر و جهان‌بینی است. البته علومی مانند ریاضیات و تجربی قابل اندازه‌گیری‌اند؛ مثلاً آب در همه جای دنیا در ارتفاع مشخص، در دمای 100 درجه به جوش می‌آید. با این حال نوع استفاده‌ از علوم تجربی با هم فرق دارد؛ مثلاً چینی‌ها که باروت را کشف کردند، از آن در جشن‌ها استفاده می‌کردند و فرهنگ‌شان این اجازه را نمی‌داد که برای تعرض به همسایگان از باروت استفاده کنند. حتی برای این که از تعرض در امان بمانند، خودشان حمله نمی‌کردند؛ بلکه ترجیح می‌دادند که دور کشورشان دیوار بکشند و دیوار چین حاصل این نوع نگاه است؛ اما اروپاییان این‌گونه نبودند. آن‌ها نه‌ تنها اعتقادی به دیوارکشی نداشتند، بلکه فکر می‌کردند که باید به آن ‌سوی اقیانوس اطلس بروند و مردم دیگری را به زنجیر بکشند! این تفاوت فرهنگی طبعاً تأثیرگذار است. البته ممکن است این پرسش مطرح شود که غربی‌ها به مناطق دیگر رفتند و آدم کشتند؛ اما بالاخره پیشرفت هم کردند؛ منتهی پیشرفتی که عقبه تاریک و سیاهی دارد، در درازمدت نمی‌تواند دوام بیاورد.
به همین دلیل این کشورها رو به افول هستند؛ چون تعارض جدی در تاریخ خود دارند. برده کردن آ‌فریقایی‌ها و آوردن‌شان به آمریکا بعد از چند سال، جنبش سیاهیان را به راه می‌اندازد و آمریکا الان به ‌شدت تحت تأثیر آن قرار دارد. بنابراین تعرض گذشته و در پی آن پیشرفت‌هایی که کسب کردند، باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده که الان خودش را نشان داده است. به همین دلیل ما هم به خودشناسی نیاز داریم و هم باید براساس واقعیت‌ها دنیا را آن‌گونه که بوده بشناسیم. البته این نیازمند مراجعه به تاریخ است؛ نه براساس توهمات و تبلیغات طرف مقابل. طبعاً آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها علاقه دارند که همه دنیا باور کنند که غربی‌ها آدم‌های پرکاری بودند و پیشرفت‌های غرب مشخصاً بر مبنای همین کار و تلاش بوده است؛ اما تاریخ این را به ما نمی‌گوید.

3

پس تکلیف ما با علمی که غرب دارد چیست؟

ما اگر علمی را نمی‌دانیم باید مثل یک محصّل آن را یاد بگیریم. اگر علمی است که فلان استاد در فلان دانشگاه آمریکا از آن بهره دارد و ما از آن علم اطلاعی نداریم، طبعاً انتظار این است که یکی از خوانندگان این گفت‌وگو برای فراگیری آن دانش، سفر کند و آن علم را یاد بگیرد. بنابراین اشکالی ندارد که از تمدن غربی با آن سابقه فاجعه بارش، علومی را فرابگیریم. منتهی همیشه محصّل، دانشجو و مقلّد بودن خوب نیست! بنابراین باید ناداشته‌های خود را تکمیل کنیم و علوم را از جاهای مختلف فرابگیریم و در عین ‌حال مسیری را پیدا کنیم که این علوم بومی شود و به درد ما بخورد؛ نه به درد طرف مقابل. بنابراین اگر جوانی به اروپا و آمریکا رفت و در دانشگاه‌های آنجا درس خواند و ماندگار شد و نبوغ و علم‌اش را در اختیار آن‌ها قرار داد، طبعاً نمی‌تواند به ‌تنهایی اقدامی شایسته باشد؛ اما اگر این جوان برگشت و علم را در جهت پیشرفت کشور و جامعه خودش به کار برد این صحیح است.

4

سخنی که رهبر انقلاب تحت عنوان «شاگردی می‌کنیم؛ اما شاگرد نمی‌مانیم» گفته‌اند، با همین منطق است...

دقیقاً! غربی‌ها البته این‌گونه القا می‌کنند که تنها الگوی تمدنی، مسیری است که آن‌ها طی کرده‌اند و دیگران باید همیشه محّصل و مقلّد باقی بمانند؛ اما ما می‌گوییم که علم را در هر کجای دنیا باشد، یاد می‌گیریم؛ ولی استقلال فکری خودمان را حفظ می‌کنیم.

5

تعبیر «افول موریانه‌وار» درباره تمدن غرب در بیان رهبر انقلاب، مشخصاً به چه جنبه‌هایی بر می‌گردد؟

اصطلاح افول موریانه‌وار برای اولین بار توسط کریستوفر لین مطرح شد. او جزو چهار یا پنج استادی است که در این حوزه‌ها کار کرده. او می‌گوید آمریکا به چهار دلیل آمریکا شد.
دلیل اول توانمندی اقتصادی است. آمریکا به خاطر توانمندی اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم، پنجاه درصد از اقتصاد دنیا را به دست گرفت و از رقبای سابق‌اش مثل ژاپن و آلمان که ضعیف شده بودند، جلو افتاد. هم‌پیمانان آمریکا مثل فرانسه و انگلیس هم به خاطر جنگ جهانی دوم از هم پاشیده بودند؛ از این جهت نیز نیمی از اقتصاد دنیا دست آمریکا بود. در این فاصله هفتاد یا هشتاد ساله، سهم آمریکا از اقتصاد دنیا به زیر بیست درصد رسیده است و این یعنی افول. تفاوتی هم باید بین افول، فروپاشی و تجزیه قائل شویم. افول به معنای زوال و کاهش قدرت است. فروپاشی مثل همان اتفاقی است که برای شوروی افتاد و به‌طور کلی دچار انحلال شد. در تجزیه هم یک منطقه از یک کشور جدا می‌شود.

6

آیا در حوزه نظامی هم با افول مواجه شده‌اند؟

بله؛ کریستوفر لین یکی دیگر از عوامل قدرت‌یابی آمریکا در گذشته را توانمندی‌های نظامی می‌داند. البته در این حوزه هم شاهد افول قدرت آمریکا هستیم. البته این مسئله به این معنا نیست که هزینه‌های نظامی آمریکا کم است. منتهی با هزینه بالایی که در حوزه نظامی دارد، نمی‌تواند آن را به پیشرفت سیاسی تبدیل کند. نمونه سوریه را مثال می‌زنم؛ آمریکا می‌گوید دولت سوریه باید تغییر پیدا کند؛ اما ایران مخالف آن است و ما شاهد بودیم که حرف ایران محقق شد؛ یعنی آمریکایی‌ها صد برابر ما هزینه نظامی می‌کنند؛ اما در سوریه حرف ما جلو می‌رود. معنای این حرف افول نظامی آمریکا است که هزینه بالای نظامی می‌کند، اما نتیجه‌ به درد بخوری از آن نمی‌گیرد!

7

در حوزه مدیریت، اوضاع چگونه است؟

نکته سومی که آقای کریستوفر لین درباره علت ترقی آمریکا به آن اشاره دارد، وجود نهادها و مدیریت قوی در این کشور است. بالاخره آمریکایی‌ها یک‌زمانی با توجه به نهادهایی مثل کنگره و ریاست جمهوری می‌توانستند امور داخلی خود و دنیا را مدیریت کنند. شاهد بودیم که در بحران اقتصادی 2008 و 2009 بالاخره آمریکایی‌ها خودشان را از بحران بیرون کشیدند؛ اما در شرایط فعلی می‌بینیم که افول در حوزه‌های مدیریتی هم جدی است. آدمی مثل ترامپ به ‌عنوان رئیس‌جمهور این کشور انتخاب شده و این نشان می‌دهد که بالاخره یک مشکلی آنجا وجود دارد. موضوع دوم کرونا است که مشکل مدیریتی را در آمریکا برجسته کرده است و الان این کشور رتبه اول را در میان فوت‌شدگان دارد. در خبرها آمده بود که نماینده ماساچوست گفته که دولت فدرال ابزارهای پزشکی و ماسک این ایالت را دزدیده است! البته الان آمریکایی‌ها ادعایی درباره مدیریت قوی ندارند و حتی از بسیاری از نهادها و سازمان‌هایی مثل سازمان بهداشت جهانی که زمانی خودشان آن را تأسیس کرده بودند، خارج شده‌اند.

8

قدرت نرم یا همان جذابیت آمریکا چطور؟

چهارمین دلیل برای نشان دادن افول آمریکا، مسئله قدرت نرم یا همان جذابیت است. در نظرسنجی‌ها می‌بینیم که جایگاه آمریکا در نگاه مردم دنیا کاهش‌ یافته و دولت ترامپ هم در این زمینه مؤثر بوده است. الان ترامپ مورد تمسخر مردم دنیا است و در سخنرانی او در اجلاس گذشته سازمان ملل دیدیم که حتی نمایندگان برخی از کشورها که دست‌نشانده آمریکایی‌ها هستند هم به سخنان ترامپ می‌خندیدند. گذشته از این چهار دلیل، موضوعات دیگری هم به تحلیل چرایی افول آمریکا کمک می‌کند. براساس نظر اداره آمار آمریکا، اکثریت جمعیت این کشور در سال 2045 رنگین‌پوست خواهند شد. همین اداره در گزارش دیگری اعلام کرد که اکثریت نوزادانی که در سال 2020 در آمریکا متولد می‌شوند، رنگین‌ پوستند. البته این آمارها فقط از تغییر جمعیت آمریکا براساس رنگ پوستی حکایت نمی‌کند؛ بلکه براساس تحقیقات چند سازمان و مرکز نظرسنجی در آمریکا، جوانان زیر سی سال در این کشور می‌گویند که نظام سرمایه‌داری را نمی‌خواهند! این نوع نگاه و این تغییر دیدگاه البته در اروپا وضعیت بدتری دارد.
در مورد افول تمدن غرب اشتراک نظر بین کارشناسان این حوزه وجود دارد. البته برخی از غربی‌ها گر چه معتقدند که غرب رو به افول است، اما می‌گویند تلاش می‌کنیم که این وضعیت درست شود؛ ولی برخی دیگر اساساً این روند را اصلاح‌پذیر نمی‌دانند. حتی مردم عادی آمریکا هم به افول اعتقاد دارند و به همین خاطر به ترامپ رأی دادند؛ چون او می‌گفت که من آمریکا را به شرایط نخست برمی‌گردانم؛ اما باگذشت زمان معلوم شد که ترامپ روند افول را تسریع کرده است! در هر حال آمریکا از جایگاه قبلی خود در حوزه اقتصادی تنزل کرده و دارد یک کشور معمولی می‌شود. آمریکا هم سرنوشت فرانسه و انگلیس را پیدا خواهد کرد که زمانی جزو ابرقدرت‌ها محسوب می‌شدند و الان یک کشور معمولی هستند. البته لزوماً کشور ضعیفی نیستند؛ اما دیگر جایگاه ابرقدرتی ندارند. آمریکا هم در حال طی کردن همین روند است.

9

«رخنه و حفره معنوی» در تمدن غرب چگونه این کشور را دچار مشکل کرده است؟

تغییر بافت جمعیتی دلایل مختلفی در اروپا و آمریکا دارد و یکی از عوامل آن کم بودن فرزندآوری در جمعیت سفید پوست است؛ چون بنیاد خانواده در جمعیت سفید پوست دچار چالش جدی شده است. زیاد شدن طلاق، بالا رفتن سن ازدواج و افزایش فسادهای اخلاقی از دلایل این افول است. رهبر انقلاب دقیقاً به این موضوع اشاره داشته‌اند که این رخنه و حفره معنوی باعث زمین خوردن تمدن غرب خواهد شد.

10

با توجه به این مباحث، در این روزگار غرب‌گرایی و غرب‌زدگی یعنی چه؟ منظور از «تقی‌زاده‌های امروز» در نظر رهبر انقلاب چیست؟

ما متأسفانه همچنان با تقی‌زاده‌ها مواجهیم. با اینکه سفارت آمریکا چهل سال پیش در ایران تعطیل شد اما در حوزه‌های فکری و فرهنگی تفکر آمریکایی‌ها در بعضی بخش‌ها در ایران وجود دارد. بسیاری از کتاب‌هایی که امروز در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود، ترجمه کتاب‌های آمریکایی یا متأثر از ترجمه است. جالب اینجاست مفاهیمی که در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود در خود آمریکا زیر سؤال رفته است! به هر حال تقی‌زاده‌هایی امروزه در ایران هستند که از این تفکرات همچنان پشتیبانی می‌کنند. البته هرچقدر که آمریکا رو به افول می‌رود، درنهایت «دوزاری» برخی از این افراد در داخل کشور می‌افتد که مسیری که آمریکا طی کرده، راهی نیست که آن‌ها بخواهند و بتوانند آن را ادامه دهند.

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA