nojavan7ContentView Portlet

صرفه‌جوها!
حمله به زبان فارسی
صرفه‌جوها!
قسمت هفتم

جلوی هرکدامشان را اگر بگیریم و بپرسیم «چرا؟» به‌احتمال خیلی زیاد، پاسخ‌های یکسانی دریافت خواهیم کرد. من این پاسخ‌ها را خیلی خوب می‌شناسم، آخر تنبل‌های صرفه‌جو را خیلی خوب می‌شناسم؛ همان‌ها که در یادداشت اول این پرونده، ذکر خیرشان رفت!
اینجا قسمت هفتم از پرونده «زبان فارسی» است. اگر یادتان باشد، برایتان تاریخچه‌ای از تعامل ما با زبان فارسی گفتم تا به نقطه شروع این کج‌ومعوج‌نویسی برسیم که امروز یقه خیلی‌هایمان را گرفته. همان‌جا بود که از پیامک‌بازی و صرفه‌جویی و تنبلی بعضی‌ها حرف زدیم. حالا اگر به سراغ همان بعضی‌های کج‌ومعوج‌نویس‌ برویم و بپرسیم چرا کلمات را شکسته و ناقص می‌نویسند، می‌دانید چه می‌گویند؟ بیایید مشتی نمونه خروار را نشانتان بدهم:

1

- «به چه چیزایی گیر می‌دین‌ ها! خسته‌مه! حال ندارم یه ساعت تایپ کنم. مهم اینه که طرف مقابلم بفهمه من دارم چی می‌گم. حساس نشو!»
- «شکسته‌نویسی توی همه‌جای دنیا مرسومه. خود انگلیسی‌زبونا توی چت همه‌چیز رو خلاصه می‌نویسن!»
با تصوراتی شبیه نگاه‌های بالا که برایتان گفتم، از نظر خیلی‌ها این جمله هیچ اشکالی ندارد:
«من ی بار میخاستم ی چیزه مهمه دوستانه ای و ب ت بگم ک اصن نزاشتی»
درحالی‌که این جمله از بس کج‌ومعوج است، این قابلیت را دارد که یک ویراستار دلسوز زبان فارسی را دچار حمله عصبی کند! ویراستار مذکور با قلب شکسته، این جمله را این‌طور درست خواهد کرد:
«من یه بار می‌خواستم یه چیز مهم دوستانه‌ای رو به تو بگم که اصلاً نذاشتی.»
حالا بیایید قبل از اینکه دسته‌جمعی همه ویراستاران طفل معصوممان را به کشتن بدهیم، در یک نگاه کوتاه، ببینیم چرا جمله مثال ما مشکل دارد.
چون غلط است!
همه حرف همین است. اول و آخر حرف همین است. اینکه ما به دلخواه خودمان، کلمات را بشکنیم و آن‌ها را نصفه و ناقص بنویسیم، اشتباه است. اینکه فکر کنیم این یک تفاوت ساده بی‌ضرر است، اشتباه است. حالا بیایید با هم ببینیم این غلط، چرا غلط است!
«به چه‌چیزایی گیر می‌دین‌ ها! خسته‌مه! حال ندارم یه ساعت تایپ کنم.»
اگر هرکس به دلخواه خودش، املای کلمات را بسته به میزان تنبلی و بی‌سوادی خودش (این صراحت را ببخشید البته!) تغییر بدهد، کم‌کم شکل صحیح کلمه، گم می‌شود. اگر هرکس هرجور دلش بخواهد و حوصله‌اش اجازه بدهد، بنویسد، داربست قواعد زبان درهم‌می‌شکند. وقتی اشتباه‌ها تکرار می‌شوند و مکرر پیش چشم خوانندگان قرار می‌گیرند، چشم‌ها رسم‌الخط صحیح کلمه را از یاد می‌برند. آن‌وقت تعداد افرادی که املایشان به‌خاطر اشتباه خواندن، خراب می‌شود، بیشتر و بیشتر می‌شود. در این چرخه معیوب، ما انبوهی متن غلط خواهیم داشت که مدام بازخوانی می‌شوند و در هر بازخوانی، چشم عده‌ای از خوانندگان با املای غلط کلمات انس می‌گیرد، طوری که املای صحیح در ذهنشان کم‌رنگ می‌شود. برایتان پیش‌آمده بخواهید کلمه‌ای را بنویسید و یادتان نیاید املای درستش چیست و ناچار شوید دست‌به‌دامان اینترنت شوید؟ این هم اثر کم خواندن و خوب نخواندن است، هم اثر مأنوس‌بودن با غلط‌های املایی و ویرایشی. همین چرخه ما را بیچاره می‌کند. به یک جمعیت سردرگم تبدیل می‌شویم که دیگر خوب یادش نمی‌آید شکل صحیح نوشتن کلمات، چه بوده. این‌طور حساب کنید که وقتی غلط‌نویسی شایع شود، رشته کهن زبان مادری‌مان از دستمان رها می‌شود. بعد، دیگر معلوم نیست زیر آوار غلط‌ها، باید چطور شکل صحیح و سالم زبانمان را پیدا کنیم و تازه اگر پیدایش کنیم، دیگر استحکام و قدرت قبلی را نخواهد داشت. در واقع، با همین غلط‌نویسی‌ها که به چشم خیلی‌هایمان هم نمی‌آید، به‌مرور زمان، شکل صحیح کلمه، فراموش خواهد شد. آن‌وقت، ما اگر کلمه را با املای درست ببینیم، به نظرمان ناآشنا خواهد آمد!
«مهم اینه که طرف مقابلم بفهمه من دارم چی می‌گم. حساس نشو!»
حق با شماست! یکی از مهم‌ترین کاربردهای زبان، انتقال پیام است؛ پس، وقتی طرف مقابل منظور شما را متوجه شود، یعنی پیام منتقل شده. صبر کنید! حق کاملاً هم با شما نیست؛ چون «تنها» وظیفه زبان که انتقال پیام نیست! پای چیزهای دیگری هم وسط است.
بیایید با همان مثال معروف «بفرما و بنشین و فلان!» پیامم را منتقل کنم! مهم است طرف مقابل شما پیام را دریافت کند، اما کیفیت دریافت این پیام هم مهم است. نگارش درست شما یک‌جور احترام‌گذاشتن به طرف مقابل است. برای مثال، «س ک» را مقایسه کنید با وقتی که می‌نویسیم «سلام. کجایی؟» و هم سروشکل پیاممان بهتر است، هم به کمک علائم نگارشی، پیام و مفهوم جمله را درست و دقیق منتقل کرده‌ایم. 
از طرف دیگر، در همه‌جای دنیا، نگارش صحیح و اصولی، یک ارزش تلقی می‌شود. صحیح‌نویسی، نشانه سواد و مطالعه شما و اشرافتان به زبانی مادری‌تان است. علاوه‌بر این، با درست‌نویسی و پرهیز از کج‌ومعوج‌نویسی، به طرف مقابلتان به شکل غیرمستقیم این پیام را می‌دهید که برایتان ارزشمند است و به او احترام می‌گذارید، به‌همین‌خاطر، به نوشتارتان دقت می‌کنید. برای اینکه این عبارت را بهتر درک کنید، همه اوقاتی را که پیامی پراز غلط‌های املایی و تایپی به دستتان رسیده مرور کنید. چه حسی به شما می‌دهد وقتی می‌بینید ارسال‌کننده پیام انگار یک‌بار هم متن خودش را نخوانده و انتظار دارد باوجود همه غلط‌ها، شما حرفش را بفهمید؟ 
تا اینجا، با دو دلیل برای پرهیز از شکسته‌نویسی و غلط‌نویسی آشنا شدیم. این قصه سر دراز دارد!
برای اینکه فرصت داشته باشید به آنچه تا اینجا خواندید، بیشتر فکر کنید، اجازه بدهید قسمت هفتم این پرونده را همین‌جا تمام کنیم. در قسمت بعدی، می‌گوییم اگر شکسته‌نویسی ایراد دارد، پس چرا انگلیسی‌زبان‌ها این‌همه علامت اختصاری و اصطلاحات شکسته و جمع‌وجور دارند؟

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA