ناقوسها به صدا درمیآیند
میخائیل ایوانف، شخصیت اصلی کتاب «ناقوسها به صدا درمیآیند» است. نه از عنوان کتاب، نه از نام شخصیت اصلی و نه از جغرافیای آن! از هیچکدام اینها نمیتوانید محتوای کتاب را حدس بزنید. این کتاب، رمانی است دربارۀ حضرت علی علیهالسلام! چگونه؟! نقطۀ پیوند میخائیل ایوانف مسیحی با مولای متقیان را باید در عشق این کشیش به کتابها پیدا کنید.
ماجرا از آنجا شروع میشود که تاجری تاجیک به کشیشایوانف خبر میدهد نسخۀ خطی ارزشمندی از یک کتاب قدیمی در اختیار دارد. کشیش سخت مشتاق دیدن این نسخه است و وقتی میفهمد کتاب مذکور، نسخهای دربارۀ علیبنابیطالب است، اشتیاقش دوچندان میشود. رسیدن به این نسخۀ گرانبها اما به این آسانیها نیست. سایههایی وارد داستان میشوند، قتلی رخ میدهد و دستیافتن به این گنج 1400ساله، دشوار میشود. این طور است که داستان پیش میرود تا ببینیم آیا در پایان، کشیش موفق میشود به کنه این گنج، به عمق آن جملات درخشان کتاب راه ببرد یا نه.
تنها در یکنشست
نویسندۀ این کتاب، «ابراهیم حسنبیگی» است. او سالهاست در عرصۀ ادبیات کودک و نوجوان قلم میزند و تعدادی از آثارش به زبانهای دیگر هم ترجمه شده. انتشارات «عهد مانا» کتاب را در 136 صفحه چاپ کرده و این یعنی بهراحتی میتوانید آن را در یک نشست بخوانید. این که کتاب چندی پیش از چاپ چهلم هم گذشت، نشان میدهد اثری خوشخوان و روان است که مخاطب را با اشتیاق تا پایان داستان با خود همراه میکند. با اینکه داستان دربارۀ یک اثر تاریخی است، نثری امروزی و آسان دارد که برای مخاطب نوجوان دلپذیر است. پس خیالتان راحت باشد که بهراحتی میتوانید با کتاب ارتباط برقرار کنید!
از زبان دشمنان
یکی از نقاط قوت کتاب ناقوسها به صدا درمیآیند، محتوای آن نسخۀ خطی گرانبهاست. در آن نسخه، ما با شخصیت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آشنا میشویم، اما نه از زبان خود او یا دوستانش، که از زبان دشمنانش! در آن نسخۀ خطی، بهوفور جملات و توصیفاتی از زبان عمروعاص و دیگردشمنان دین اسلام دربارۀ حضرت علی علیهالسلام پیدا میشود که میتواند عظمت مولا را بهخوبی برایمان به تصویر بکشد؛ چه اینکه وجوهی از شخصیت بزرگان در کلام دشمنان آنها که ناگزیر به عظمت آنها اعتراف کردهاند، بهتر مشخص میشود. در کنار این جملات، نقل قولهایی هم از یاران امام، بهخصوص دربارۀ جنگهایی که حضرت، ناخواسته درگیر آنها شد، آورده شده تا کلاژی که نویسنده برایمان میسازد، همهجانبه باشد.
راه بلاغت
شاید بزرگترین خوبی و مهمترین مؤلفۀ این رمان ابراهیم حسنبیگی در این است که مخاطبش را، نه در قالب کلیشهها و شعارها، که بهزیبایی و شوقمندی، پوشیده در دل داستان، به خواندن نهجالبلاغه ترغیب میکند؛ طوری که پس از پایان داستان، شما سخت مشتاقید نهجالبلاغه را باز کنید و جملات حضرت امیر را با چشم جان بخوانید. درواقع نویسنده میخواهد این حس را در ما برانگیزد که آن نسخۀ خطی گرامی که خواندنش رسیدن به گنج معرفت است، همان کلام حضرت علی علیهالسلام است، همان راه بلاغت، همان نهجالبلاغه.
nojavan7CommentHead Portlet