nojavan7ContentView Portlet

نورچشمی‎‌های انقلاب
بیانات سال 65 آقا در جمع دانش‌آموزان ممتاز حاضر در اردوگاه رامسر منتشر شد
نورچشمی‎‌های انقلاب

هم‌زمان با فرارسیدن عید سعید غدیر، رسانه نو+جوان برای اولین‌بار بیانات منتشرنشده آقا در اجتماع دانش‌آموزان ممتاز شرکت‌کننده در اولین دوره مسابقات نهج‌البلاغه را منتشر می‌کند. این دیدار، مرداد سال ۱۳۶۵، در اردوگاه میرزاکوچک‏‌خان رامسر برگزار شده است. همچنین در ابتدای این ديدار تعدادی از دانش‌آموزان جملاتی از نهج‌البلاغه را قرائت کردند.
آقا در این دیدار به دانش‌آموزان تأکید می‌کنند که «تمام مفاهیم لازم براى تقویت نظام جمهورى اسلامى در نهج‌‏البلاغه هست» و به حاضران سفارش می‌کنند تا این کتاب مقدس و باارزش را مغتنم بشمارند و مفاهیم آن را به داخل مدرسه‌ها و کلاس‌ها ببرند.
مشروح این بیانات را در ادامه بخوانید:

1

شماها صاحب انقلابید

بسم‌‏اللّه‌‏الرّحمن‏‌الرّحیم (1)

خیلى براى من شیرین و لذّت‌‏بخش بود اگر این توفیق را پیدا می‌کردیم که از جمع دیگرى از عزیزان هم همین‌طور استفاده کنیم و شما بچّه‌‏هاى عزیز و امیدهاى آینده، با دل‌هاى پاک و روح‌هاى درخشان و بى‌‏غشّ خودتان مى‌‏آمدید و جملات نورانى نهج‌‏البلاغه را براى ما می‌خواندید؛ ولى چون هوا گرم است، من با اینکه اشتیاق دارم که از شماها بشنوم، صرف‌نظر می‌کنم و خودم هم فقط چند جمله‌‏اى کوتاه با شما صحبت می‌کنم؛ امّا یادتان باشد که نهج‌‏البلاغه‌‏خوانىِ شما طلبِ ما و یک وقتى باید ان‌‏شاءاللّه‏ این طلب را پس بدهید؛ حالا چون هوا گرم است، ما صرف‌نظر می‌کنیم.
دو جاذبه من را به این اردوگاه و مجمع شما کشاند: اوّل جاذبه‌‏ى نهج‌‏البلاغه و دوّم جاذبه‌‏ى اجتماع شما عزیزان جوان و نوجوان و خواهران و برادرانى که در حقیقت صاحبان این انقلاب در دوران‌هاى آینده شماها هستید؛ درباره‏‌ى هر کدام چند جمله صحبت می‌کنم.

2

با نهج‌البلاغه خودت را بساز!

اوّلاً در مورد نهج‌‏البلاغه باید عرض کنم ما جامعه‌‏ى ایرانى متأسّفانه قرن‌هاى متمادى از کتاب شریف روشنگر مبین نهج‌‏البلاغه محروم بودیم. یک زندگى سعادتمند انسانى، از تمام ابعاد و با همه‌‏ى خصوصیّات، از نهج‏‌البلاغه قابل درس گرفتن است. اگر بخواهیم خودمان را بسازیم ــ اخلاقمان را، خصالمان را، عقایدمان را، نشاط و امیدمان را، آینده‏‌نگرى‌‏مان را، وظایف و تکالیفمان را ــ اگر بخواهیم خودسازى شخصى بکنیم و یا اگر بخواهیم جامعه‌اى را که شایسته‌‏ى انسانیّت و شایسته‌‏ى انسان است بسازیم، جامعه‌‏اى سرتاپا عدل، سرتاپا حق، با امید، با جهاد، با تلاش، با پیروزى، با موفّقیّت و بر مبناى یک فلسفه‌‏ى عالمانه و درست، همه‌‏ى این درس‌ها در خودسازى و جامعه‌‏سازى از نهج‌‏البلاغه به دست مى‌‏آید؛ نهج‏‌البلاغه یک چنین کتاب کاملى است. شما امروز با متن نهج‌‏البلاغه اندکى آشنا شده‌اید و کم‏کم آشناتر می‌شوید، امّا آن روزى که بتوانید به اعماق این اقیانوس بی‌کران معارف و فضایل برسید، آن وقت تصدیق خواهید کرد این مطلبى را که من عرض کردم؛ خودسازى فردى و سازندگى اجتماعى براى انسان. البتّه نهج‌‏البلاغه یک ابعاد عرفانى هم دارد که من خودم را کوچک‌‏تر از آن می‌دانم که آن ابعاد را بفهمم و درک کنم و مجبورم به‌ظواهرِ آن کلمات اکتفا کنم و بگذرم؛ آن‌ها را هم اهل‌‏اللّه‏ و مردمان عارف و انسان‌هاى حکیم و دل‌هاى آشنا با خدا می‌توانند بفهمند؛ این نهج‌‏البلاغه است. 

3

خدمت بزرگ فراموش‌نشدنی

ما مثل آن مریضى که یک نسخه‌‏ى کامل از یک طبیب حاذق در جیب خود، یا در طاقچه‌‏ى داخل اتاق خود دارد و در عین حال لاى آن نسخه را باز نمی‌کند و به آن عمل نمی‌کند و از آن بیمارى دائماً رنج می‌برد، قرن‌هاى متمادى نهج‌‏البلاغه را داشتیم و از آن استفاده نکردیم و از معارف آن بهره نبردیم و بیماری‌هاى فردى و اجتماعى خودمان را براى خودمان همین‌طور نگه داشتیم؛ این، آن تأسّف و افسوس بزرگى است که هر کسى با نهج‌‏البلاغه آشنا بشود، در دلش جا خواهد گرفت. اوّل‌ کسى که در زمان ما نهج‌‏البلاغه را آورد بین مردم، مرحوم فیض‌‏الاسلام بود که یکى از علماى تهران بود و یک عالِم بااخلاص و آگاه و روشن‌فکرى بود که رفت سراغ ترجمه‌‏ى نهج‏‌البلاغه و [آن را] داد دست مردم. من مقیّدم که نام این سیّد بزرگوار را ــ که حتّى یک ‏بار هم در عمرم او را از نزدیک ندیدم و ایشان اخیراً یکى دو سال قبل به رحمت ایزدى پیوستند ــ همه‌ جا ذکر کنم تا این خدمت بزرگ او براى جامعه‌‏ى ایرانى فراموش نشود؛ لکن تا قبل از آنکه ترجمه‏‌ى فیض‌‏الاسلام در اختیار ما قرار بگیرد، جز ترجمه‌‏ى ملّا‌فتح‌‏اللّه‏ کاشانى و کتاب‌هاى قدیمى و شرح‌هاى عربى و مانند این‌ها، در محیط مردمى، در محیط روشن‌فکرى، در محیط دانشجویى ــ چه برسد به دانش‌‏آموزى ــ حتّى در محیط طلبگى و حوزه‏‌ى علمیّه از نهج‌‏البلاغه نشانى نبوده.

4

نهج‌البلاغه را رها نکنید!

امروز باید جبران کنیم. تمام مفاهیم لازم براى تقویت نظام جمهورى اسلامى در نهج‌‏البلاغه هست و شما عزیزان من و نورچشم‌هاى ما، دانش‌‏آموزان و زبدگان و بچّه‌‏هاى بااستعداد و خوش‏‌حافظه ــ چه دختران و چه پسران ــ که در وادى ترجمه‌‏ى نهج‌‏البلاغه و حفظ نهج‏‌البلاغه و فراگیرى این کتاب مقدّس افتاده‌اید، بدانید که این کتاب بسیار بابرکتى است و بسیار باعظمت است و این را مغتنم بشمرید و پیش بروید. معلّمین و مربّیان و وزارت و معاونت مربوطه و برادرانى که این کار را دنبال کرده‌اند، بدانند که این یکى از آن ذى‏‌قیمت‌‏ترین کارهاست؛ نبادا این کار را کم بگیرید، (2) نبادا این کار را کوچک بگیرید! این را بیست سال دیگر جامعه‏‌ى ما خواهد فهمید که این اجتماع امروز شما و این نهج‌‏البلاغه‌یادگیرىِ شما چه آثارى خواهد داد؛ بدانید که این یک نهال بابرکت است. این [نهال] امروز به دست برادران عزیزمان در بنیاد نهج‌‏البلاغه و در وزارت آموزش و پرورش و بقیّه‏‌ى کسانى که دست‏‌اندرکارند، غرس (3)  شد و برکاتش و میوه‏‌هاى خودش را در آینده خواهد داد؛ این را رها نکنید.

بچّه‏‌هاى عزیزمان و برادران عزیزمان هم بدانند که این کلمات بسیار ذى‏‌قیمت است. البتّه این ترجمه‌‏هایى که می‌شود ممکن است نتواند خیلى رسا و بلیغ معنا را برساند. نهج‏‌البلاغه یک اثر فوق‏‌العاده‏‌ى هنرى است از لحاظ زیبایى کلمات و شیوایى تعبیرات؛ و خب هیچ گوینده‌‏ى فارسى، هیچ نویسنده‌‏ى فارسى، هیچ هنرمند، هیچ شاعری را ما سراغ نداریم در زمان خودمان و در هیچ زمانى که بتواند با زبان شیواى على علیه‌السّلام حرف بزند؛ در عین حال می‌شود جملاتى را انتخاب کرد ــ‌‌همان‌طور که انتخاب هم کرده‌ایدــ که معانى را اجمالاً بفهماند؛ امّا خب هرچه شما پیش بروید، هرچه با متن نهج‌‏البلاغه آشناتر بشوید، ظرافت‌هایش و زیبایى‏‌هایش را بیشتر حس می‌کنید. همین جمله‌‏اى که الآن این برادر داشت می‌خواند ــوَ لَقَد كانَ الرَّجُلُ مِنّا وَ الآخَرُ مِن عَدُوِّنا يَتَصاوَلانِ‏ تَصاوُلَ الفَحلَينِ يَتَخالَسانِ اَنفُسَهُما اَيُّهُما يَسقی صاحِبَهُ كَأسَ المَنون‌ــ در ردیف زیباترین شعرهاست؛ اصلاً مگر می‌شود ترجمه کرد این را؟ فَمَرَّةً لَنا مِن عَدُوِّنا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنّا فَلَمّا رَاَى اللّهُ صِدقَنا اَنزَلَ بِعَدُوِّنَا الكَبتَ وَ اَنزَلَ عَلَينَا النَّصر؛ (4) اصلاً این‌ها قابل ترجمه‌کردن نیست، هیچ بیان زیبایى نمی‌تواند این جملات را ترجمه کند. اِنَّ اَفضَلَ ما تَوَسَّلَ بِهِ ‏المُتَوَسِّلونَ اِلَی اللّهِ سُبحانَهُ وَ تَعالَی الایمانُ بِاللّهِ‏ وَ بِرَسولِهِ وَ الجِهادُ فى سَبیلِه؛ (5) مگر می‌شود این‌ها را به فارسى درآورد؟ با متن این عبارت آشنا بشوید تا بتوانید ظرافت‌هایش را در آینده ان‌‏شاءاللّه‏ ذرّه‌ذرّه درک کنید. من از برادران عزیزمان در وزارت آموزش‌وپرورش خواهش می‌کنم این راه را رها نکنید، دنبال این خط را بگیرید؛ نهج‏‌البلاغه را ببرید داخل مدرسه‏‌ها، ببرید داخل کلاس‌ها تا همان متن عربی‌اش را یاد بگیرند؛ و بهترین نویسندگان و شیواگوترین هنرمندان را استخدام کنید و از آن‌ها بخواهید که بیایند این‌ها را به زیبایى ترجمه کنند تا آن متن و ترجمه را بچّه‏‌هاى ما حفظ کنند؛ این باید بیاید در کتاب‌هاى درسى ما. ما از نهج‌‏البلاغه خیلى دور بوده‌ایم، خیلى دور مانده‌ایم و بایستى جبران کنیم؛ این نکته‌‏ى اوّل که در مورد نهج‌‏البلاغه است.

5

دنیا آماده شنیدن پیام ماست

نکته‏‌ى دوّم درباره‏‌ى خود شما عزیزانى است که آینده‌‏ى انقلاب مال شماهاست؛ چه دانش‌‏آموزانى که در کار نهج‌‏البلاغه هستید، چه دانش‌‏آموزان ممتازى که از جاهاى دیگر آمده‌اید و چه همه‌‏ى دانش‌‏آموزان سراسر کشور. این انقلاب مثل یک نهالى، مثل یک مزرعه‏‌اى و یک باغى زمینش آماده شد، زمینش شخم خورد، در آن بذرهایى پاشیده شد، به‌وقت، آبیارى شد و چه آبیارىِ گران‏‌قیمتى! بهترین بذرها در بهترین شرایط در این مزرعه پاشیده شد؛ از وقتى هم که محصول از زمین سر زد، دشمن‌ها از اطراف و اکناف کوشش کردند که این گیاهان را، این نهال‌ها را، این درخت‌ها را از این زمین بکَنند و دور بیندازند، این باغ را خراب کنند، از بین ببرند. نسل قبل از شما با همه‌‏ى وجودشان، با همه‌‏ى تلاششان و توانشان و با دادن خون، این باغِ [پُر از] نهالِ قیمتىِ ارزنده را حفظ کردند تا به شما برسانند. وقت میوه‏‌چینى از این باغ، آن وقتى است که شما نوجوان‌ها و جوان‌هاى امروز به ثمر می‌رسید. این پیام انقلاب ما، این شعار «نه شرقى، نه غربى»، این شعار حاکمیّت مستضعفین، این شعار عدالت و استقرار عدل در جامعه، این شعار حاکمیّت قرآن و اسلام بر بشر، این هدف و ایده‏‌ى بزرگ نجات انسانیّت که شعارهاى انقلاب ما و هدف‌هاى انقلاب ما هستند، امروز در حدّ شعار و تبلیغات و هدف‌هایى هستند که ما دنبالش داریم تلاش می‌کنیم تا به آن برسیم. آن روزى که این نهال به ثمر خواهد رسید، روزى است که شما آن را خواهید دید؛ احتمالاً ما آن روزها را نبینیم. این باغ را دست یک باغبان ماهر، دل‌سوز، متوکّل بر خدا، یعنى امام عزیزمان، به این صورت آراست و خون‌هاى زیادى هم این بوستان را آبیارى کرده؛ یعنى بوستان جمهورى اسلامى و حاکمیّت ارزش‌هاى الهى.
دنیا امروز آماده است که پیام ما را بشنود و بسیارى از ملّت‌ها هم پیام ما را شنیده‌اند؛ آن‌هایى که شنیده‌اند پیام انقلاب اسلامى را از آن تبعیّت می‌کنند، از آن استقبال می‌کنند؛ هیچ انقلابى تا حالا این جور نبوده، هیچ انقلابى فرهنگ خودش را این جور بى‏‌دردسر و بى‏‌دغدغه تا اعماق ملّت‌ها نفوذ نداده. امروز نه ‌فقط در کشورهاى اسلامى، حتّى در کشورهاى غیر اسلامى [هم] جوان‌ها از جوان‌هاى ما، زن‌ها از زن‌هاى ما، روحانیّون از روحانیّون ما، آحاد ملّت از آحاد ملّت ما می‌خواهند تقلید کنند؛ امروز این جورى است. در آن کشورهایى که زن‌هایشان در طول سال‌هاى متمادى و بلکه قرن‌ها حجاب را آزمایش نکرده بودند، به برکت انقلاب ما و روى عشق و علاقه‌‏اى که آن مردم به انقلاب ما دارند، زن‌هایشان و دخترهایشان مثل همین خواهرهاى ما و دخترهاى ما، حجاب ایرانى و حجاب سبک انقلاب اسلامى را انتخاب کرده‌اند و اختیار کرده‌اند؛ فرهنگ انقلاب این جور دارد رشد می‌کند! مردمى که اصلاً در کشورها نمی‌دانستند آمریکا چیست، کیست، چه ‌کار با آن‌ها دارد، چرا باید با آمریکا دشمن بود، امروز پرچم آمریکا را آتش می‌زنند! شما می‌بینید در آفریقاى جنوبى، مردم در تظاهرات ناگهان پرچم آمریکا را درمى‏‌آورند آتش می‌زنند؛ خب آفریقاى جنوبى به آمریکا چه ربطى دارد؟ سال‌هایی که سیاه‏‌ها با رژیم پرتوریا (6) می‌جنگیدند، صحبت آمریکا نبود؛ این بیدارى را چه کسی به آن‌ها داد؟ چه کسی به مردم آفریقاى جنوبى فهماند که اگر مى‏‌بینید رژیم پرتوریا دارد به شما ظلم می‌کند، بدانید این استکبار جهانى است که پرچم‌دارش و در رأسش آمریکا است؟ لذا با او می‌جنگند و پرچم آمریکا را آتش می‌زنند. در پاکستان، در فیلیپین، در هند، در هر جایى که تظاهراتى هست علیه دستگاه‌‏هاى استکبارى، علیه سیاست‌هاى تبعیض‌‏آمیز جهانى، پرچم آمریکا را به‌عنوان سَمبل آتش می‌زنند؛ این فرهنگ ماست، این از اینجا صادر شده. این وضع انقلاب ماست؛ تا حالا انقلابِ ما این [جور بوده] است. 

5

چی بودیم، چی شدیم!

ما توانسته‌ایم در جامعه‏‌ى ایرانى خودمان، زندگى جامعه را و زندگى عمومى ملّت را از این رو به آن رو برگردانیم، جهت جامعه را اصلاً عوض کنیم؛ انقلاب این کار را کرده. شما بعضى درست یادتان نیست، بعضى هم کمى یادتان هست که ده سال پیش در این مملکت، فساد، رشوه‏‌خوارى، کارهاى خلاف اخلاق و جنسى، یک ارزش بود! در همین رامسر، در همین شهرهاى مازندران، کنار همین بحر خزر و در همه ‏جاى این مملکت، فرهنگ فساد یک فرهنگ رایجى بود، ابتذال از طرف مردم پذیرفته شده بود؛ اگر شما اهلش نبودى، مایه‌‏ى تعجّب بود. امروز درست بعکس شده، ارزش‌ها تغییر پیدا کرده؛ این کار را انقلاب کرده. در این مملکت، تمام سرمایه‌‌‏ها ــ سرمایه‏‌هاى مالى، انسانى، فکرى، استعدادى ــ مصرف می‌شد به نفع یک طبقه، و آن طبقه‏‌ى مرفّهین و کسانى بودند که به نحوى به دستگاه‏‌هاى حاکم متّصل بودند. امروز همه‏‌چیز به‌عکس است؛ شعار، شعار مستضعفین است؛ آن‌هایى هم که مرفّه‌اند، آن‌هایى هم که زندگى‌‏هاى بالا دارند، افتخار می‌کنند که بگویند «آره، ما یک روزى مثلاً فقیر بودیم»، یا الان هم [سعی می‌کنند] یک قدری پنهان کنند آن رفاه‏‌هاى آن‌چنانى را، که البتّه آن شکلِ بالا‌بالایش هم اصلاً وجود ندارد در جامعه‌‏ى ما. ارزش‌ها در جامعه‌‏ى ما شده ارزش‌هاى اسلامى. در این اردوگاه‌‏ها کجا بچّه‌‏ها جمع می‌شدند براى خواندن قرآن و نهج‌‏البلاغه؟ جمع می‌شدند تا فرهنگ غرب را، تا فراورده‏‌هاى فرهنگىِ ذهنىِ غلطِ فاسدِ بیگانگان را اینجا نشخوار کنند و از همدیگر یاد بگیرند. به بچّه‏‌ها فساد یاد می‌دادند؛ امروز به‌عکس شده؛ امروز به بچّه‌‏ها دین یاد می‌دهند، بچّه‌‏ها متدیّن‌اند؛ این همان نهال‌هایى است که از زمین بیرون آمده، همان نهال‌هایى است که سرسبز شده.

6

نوبت شما تازه‏‌نَفَس‌هاست

امّا هنوز ما خیلى کار داریم. آن روزى که ما بتوانیم با عدالتِ اجتماعىِ صددرصد در کشورِ خودمان یک نمونه به دنیا بدهیم، آن روزى که بتوانیم با اخلاقِ اسلامىِ صددرصد بین مردممان یک نمونه‏‌ى زنده به دنیا ارائه بدهیم، آن روزى که بتوانیم ریشه‌‏ى فساد را از جامعه بکلّى بکَنیم، آن روزى که بچّه‏‌هاى ما، بزرگ‌هاى ما، زن و مرد ما به‌طور کامل به انسان‌هاى داراى اخلاق اسلامى و روش اسلامى تبدیل شده باشند، روزى است که دنیا دیگر با شتاب به‌سمت همین هدف‌ها و شعارهاى ما حرکت خواهد کرد. ما راه طولانى‏‌اى در پیش داریم؛ بقیّه‏‌ى راه را شماها باید بروید، شما صاحب‌هاى اصلى انقلابید. عزیزان، نور چشمان، بچّه‌‏ها، نوجوانان! ما این انقلاب را، این جمهورى اسلامى را نگه داشته‌ایم تا شما تازه‌‏نَفَس‌ها برسید و آن را جهانى کنید؛ پیام این انقلاب را شماها باید به دنیا برسانید؛ خودتان را بسازید و براى آن روز آماده کنید. اینکه در این پلاکاردها نوشته‌اند «امیدان آینده‌ى انقلاب»، راست است؛ امیدهاى آینده شما هستید.

7

از شماها می‌ترسند

این نکته را هم در پایان سخنانم به شما بگویم: سعی دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، آمریکا و شوروى، ایادى و مزدورهایشان این است که نسل دانش‏‌آموز ما را از انقلاب و از اسلام جدا کنند؛ یعنى همین امیدها را از آینده‌‏ى این کشور بگیرند؛ چرا؟ چون از شماها می‌ترسند. اگر قرار باشد شما همین‌جور که امروز با دین و با قرآن و نهج‌‏البلاغه و اسلام دارید خودتان را آشنا می‌کنید پیش بروید، فردا پایه‌‏هاى امپراتوری‌هاى زَر و زور در دنیا متزلزل خواهد شد به‌وسیله‌‏ى شما؛ لذا از شماها می‌ترسند، لذا شماها بایستى مواظب باشید ــ همچنان ‌که اولیا باید مواظب باشند و مدیران آموزش‌وپرورش در سراسر کشور باید مراقب باشند و بیشتر از همه، خود شما بچّه‌‏ها در مدرسه‏‌ها، در دبیرستان‌ها، در مدارس راهنمایى؛ هم دخترها، هم پسرها ــ باید مراقب باشید و آن کسانى‏ را که آمپول‌هاى فساد را می‌خواهند در کالبد مدرسه تزریق کنند، دشمنان خطرناک و خیانتکار خودتان بدانید. هر کس که این نسل را که امید آینده است بخواهد به بى‌‏تفاوتى بکشاند، به بى‌‏اعتنائى بکشاند نسبت به انقلاب، یا به فساد اخلاق بکشاند ــ هر که می‌خواهد باشد؛ چه دانش‏‌آموز، چه معلّم، چه مدیر، چه ولى ــ بدانید دشمن بسیار خطرناکى است که خود شما باید در مقابلش بِایستید.
امیدوارم که ان‌‏شاءاللّه‏ این اردو به شما خوش بگذرد و در این امتحانات و مسابقات هم موفّق باشید و روزبه‌‏روز ان‌‏شاءاللّه‏ پیشرفت کنید و در سال آینده، در جمع‌هاى آینده، با دست‌هاى پُرتر و آمادگی‌هاى بیشترى باز دُور هم جمع بشوید. از اینکه این توفیق را پیدا کردم که شما عزیزان را اینجا ملاقات کنم خیلى خوشحالم.

والسّلام‌علیكم‌و‌رحمة‏اللّه‌‏وبركاته

8

پی‌نوشت‌ها

1. در ابتدای این دیدار ــ که در اردوگاه میرزاکوچک‏‌خان رامسر و در چهارچوب سفر یک‌روزه‌ی معظّمٌ‌له به رامسر برگزار شد ــ تعدادی از دانش‌آموزان جملاتی از نهج‌البلاغه را قرائت کردند. 

2. پنداشتن، تلقّی کردن

3. نشاندن و کاشتن درخت و گیاه

4. نهج‌‏البلاغه، خطبه‌ی 56؛ «بسا مردی از ما و مردی از دشمنان ما، مردانه، پنجه درمی‌افکندند تا کدام‌یک دیگری را شرنگ مرگ چشاند. گاه ما بودیم که جام مرگ از دست دشمن می‌گرفتیم و گاه دشمن بود که جام مرگ از دست ما می‌گرفت. چون خداوند صداقت ما را در پیکار دید، دشمن ما را خوار و زبون ساخت و ما را پیروزی داد.»

5. نهج‌‏البلاغه، خطبه‌‏ى 110؛ «برترین چیزی که توسّل‌جویندگان به خدای سبحان، بدان توسّل می‌جویند، ایمان به او و به پیامبر او است و جهاد است در راه او.» 

6. رژیم نژادپرست حاکم بر آفریقای جنوبی 

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA