این روزها اما بعضی از بزرگترها، مثلاً معلمها یا پدر و مادرها، نمیتوانند نوشتههای ما را بخوانند! انگار آن زبان فارسی که ما بلدیم، با مال آنها فرق میکند. بعضی از ما دوست داریم اینطور بنویسیم:
«بزار تایم بت بدم دیگ»، «س چخبر نگفتی ک میای یا ن»، «اکی پ خبر ا تو»، «میخام راجب ی چیزه مهمه محرمانه بحرفیم»، «اصن نمیفهمم کانسپت حرفو»، «عاقا ب من تکست بده خستم».
مدتیست بعضیها مرتب از اینجورنوشتن بعضی از ما، ناراحتاند و نگران. آنها مدام از زبان فارسی حرف میزنند و بعضیهایمان سردرنمیآوریم نگرانیشان چیست. نمیدانیم اگر برای چت سریع، کلمات را خلاصه بنویسیم یا برای تقویت زبان انگلیسی، فارسیانگلیسی درهم حرف بزنیم چه ایرادی دارد؟ امروز با کسی که کارش درستکردن نوشتههای دیگران و مراقبت از زبان فارسی است، حرف زدهایم تا او برایمان بگوید گیره کار کجاست! (1)
«مهدی صالحی» یک سرویراستار حرفهای و دبیر انجمن ویرایش و درستنویسی ایران است. اولین سؤالی که از او کردیم، دربارۀ «زبان مادری» بود: «چرا همه میگویند باید از زبان مادری محافظت کرد؟» او با حوصله، اول به سراغ تعریف همین زبان مادری رفت: «زبان فارسی، زبان مادری همۀ مردم ایران نیست. زبان فارسی امروز ما که سابقهای هزاروچندساله دارد، همان فارسی دری است که بخشی از مردم افغانستان و پاکستان هم به آن تکلم میکنند. این زبان فارسی، یک زبان میانجی است که در ایران، زبان ملی شده. زبان میانجی، همان زبانی است که اقوام مختلف به کمک آن میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند؛ وگرنه میدانیم که زبان مادری ترکها، ترکیست و مال کردها، کردی و زبانهای دیگری مثل ترکمنی و عربی هم در ایران داریم.
این خیلی مهم است که آدمها زبان مادریشان را خوب بلد باشند، چون پژوهشها نشان داده شناخت و فهم انسانها اول بر مبنای زبان مادری آنهاست و بعد، زبان ملیشان. پس در کنار زبان ملی، باید هم به زبان مادری اقوام مختلف احترام گذاشت و هم آن را تقویت کرد؛ چون مبنای شناخت و یادگیری است. اگر از زبان محافظت نکنیم، چارچوبهای شناختی را از دست میدهیم. فکرش را بکنید این نکته برای کودکان یا نوجوانان چقدر اهمیت دارد! اگر از زبان مادری و ملیمان درست مراقبت نکنیم، چارچوبهای شناختی در ذهن بچههای ما بهدرستی شکل نخواهد گرفت.
از طرف دیگر، میدانید که زبان، یک ابزار ارتباطی و بستری برای انتقال اندیشه است؛ پس کسی که زبان ملیاش را خوب بلد نباشد، نمیتواند اندیشهها و افکارش را بهخوبی منتقل کند.»
به اینجای گفتوگو که رسیدیم، ذهنمان رفت سمت اینکه «اصلاً چرا زبان باید محافظت احتیاج داشته باشد؟ مگر تهدیدی برای زبان فارسی وجود دارد؟»
مهدی صالحی که دل پری از تهدیدهای تاریخی دور و نزدیک برای زبان فارسی داشت، برایمان مثالهای تلخی رو کرد تا شدت فاجعه و میزان خطر را بهتر درک کنیم: «تاریخ به ما نشان داده همواره دستهایی درکارند تا این زبان را از ما بگیرند. کسانی تلاش کردهاند خط ما را عوض کنند؛ همانطور که در کشورهای دیگر این کار را کردهاند. یا خط ملی مردمی را از بین بردهاند، یا گویشهای محلیشان را تضعیف کردهاند و زبانها را از رمق انداختهاند. گزارشهای یونسکو نشان میدهد ماهانه چندینزبان در دنیا ازبینمیروند. حتی پیشبینی میشود در صدسال آینده، بیش از هزارزبان از بین خواهد رفت. این پیشگوییها باید حواس ما را جمع کنند. باید حساس باشیم. نباید فکر کنیم چون زبان فارسی ما -البته این گونۀ جدیدش- هزارودویستسال عمر دارد، پس تا ابد باقی خواهد ماند و مراقبتی احتیاج نخواهد داشت. زبان هم یک مؤلفۀ فرهنگی است و با تهدیدهایی مواجه. پس اگر تصور ما این باشد که زبانمان آسیبی نخواهد دید، اصلاً به بحرانهای زبانی و وضعیت زبانیمان دقت نخواهیم کرد و این، سخت خطرناک است.»
ما هم مثل شما شگفتزده شدیم! شاید بعضیهایمان اصلاً خیال نمیکردیم وظیفهای در قبال زبان ملیمان داریم. فکرش را نمیکردیم لازم است ما هم حواسمان را جمع کنیم تا خودمان تهدیدی برای زبان ملیمان نباشیم! آقای صالحی اما حرفهای عجیبتری هم داشت که شگفتیمان را بیشتر کرد: «زبان اینروزها، یک صنعت خیلیجدی و از نظر اقتصادی، پولساز است، مثلاً درآمد بریتیش کانسیل که یک مؤسسۀ زبانی است، از درآمد سالانۀ نفت اپک بیشتر است! کشورهای بزرگ دنیا، رویکردهای سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی خیلی محکمی پشت زبانشان دارند. حالا در طرف مقابل اگر ما زبانمان را به حال خودش رها کنیم و به آن بیاعتنا باشیم، خطای بزرگی است.»
حرف رسید به کشورهای اروپایی و زبانهای بیگانه. وقتش بود بپرسیم راستیراستی زبان فارسی بهتر است یا انگلیسی؟! فرانسه چطور؟ اصلاً میشود زبانها را با هم مقایسه کرد؟
مهدی صالحی به این پرسش ما اینطور پاسخ داد: «هر زبان، مزایا و معایبی دارد که باید فهرست و بررسی شود. اگر خودباخته و ازخودبیگانه در برابر غربیها و زبانهای استعماری، خودمان را ندیده بگیریم، خیلی اشتباه است. همۀ زبانها مزایایی دارند و برایشان هزینه شده تا رشد کنند و پابگیرند. من فکر نمیکنم هیچزبانی به اندازۀ زبان فارسی رشد کرده باشد. خیلی از زبانشناسها و مستشرقین معتقدند زبان فارسی، دنیا را خواهد گرفت. بعضی از متفکرین معتقدند زبان فارسی خیلی ساده و شیرین است. زبان فارسی دوهزارسال زبان جادۀ ابریشم بوده و اینهمهسال وقت داشته خودش را ساده، خوشآوا و خوشآهنگ کند. طی این مدت، خیلی از فرهنگها را به خودش راه داده و آنها را در خودش حل و هضم کرده. تلاش کرده زبانی باشد که به درد رشد و توسعه و تجارت بخورد و همینطور هم بوده. میدانید که جادۀ ابریشم مهمترین جادۀ تجاری دنیا بوده! حالا اگر امروز زمزمههایی بلند است که زبان فارسی یک زبان ضدتوسعه است، این ناشی از نشناختن زبان فارسی است. تازه اذعان بزرگی به این نکته است که میخواهند زبان فارسی را از بین ببرند. از دوران مشروطه به این طرف، برای تخریب و تضعیف زبان فارسی، سرمایهگذاری زیادی شده. همین نشان میدهد باید در مقابل این زمزمههای دشمن ایستاد و برای رشد زبان فارسی سرمایهگذاری کرد.»
حرفمان رسیده بود به قسمت مهم و جذاب ماجرا! مهدی صالحی هم گفتنی، زیاد داشت برایمان. ما اما میخواهیم کمی به شما فرصت بدهیم دربارۀ اینچیزها که خواندید، کمی فکر کنید. ببینید نسبت شما با زبان فارسی چیست؟ شما کجای این تهدیدها، محافظتها یا سرمایهگذاریها ایستادهاید؟ بعد، برگردید همینجا تا قسمت دوم این گفتوگو را بخوانید و بفهمید میشود به جای «چه»، «که»، «راجعبه»، «بذار» و «زمان» نوشت «چ»، «ک»، «راجب»، «بزار» و «تایم» یا نه!
nojavan7CommentHead Portlet