«... و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم… خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم...»
همانطور که دیدید، امام تعبیر معروف «سر کشیدن جام زهر» را در همین پیام دربارۀ قبول قطعنامۀ 598 شورای امنیت بهکاربردند؛ یعنی همان قطعنامهای که منجر به پایان جنگ هشتساله بین ایران و عراق شد. ما دربارۀ این تعبیر با کسی که جنگ و دفاع مقدسمان را خوب میشناسد، حرف زدهایم. «محمدعلی صمدی» پژوهشگر دفاع مقدس و تاریخ جنگ است. در ادامه، گفتوگوی ما را با ایشان میخوانید.
اول از همه، رفتیم سراغ مهمترین سؤالمان که پرسیدیم: «بعضیها میگویند جنگها برنده و بازنده ندارند. یکی از آن جملات مشهوری که در شبکههای مجازی هم دستبهدست میشود، این است که «در جنگ همه بازندهاند»؛ امّا در همۀ این سالها ما خودمان را طرف برندۀ جنگ هشتساله با رژیم بعث دانستهایم. مکرر شنیدهایم که ایران پیروز میدان این جنگ نابرابر بود. اگر پیروز شدیم، پس چرا این پیروزی برای امام تلخ بود؟»
محمدعلی صمدی، اول ما را برد به زمان قبول قطعنامه و شرایط آن دوران و بعد گفت: «ما در جنگ، اهداف سطح بالایی مدنظرمان بود، اما به آن سطح حداکثری نرسیدیم. ما میخواستیم متجاوز تنبیه شود. میخواستیم مجامع بینالمللی تجاوز رژیم بعث و ظلم صدام را بهرسمیت بشناسند تا تبعات حقوقی این جنگ تحمیلی را پیگیری کنند. جنگ در اسناد بینالمللی جنبهای حقوقی دارد و مسئولیتهایی را متوجۀ جامعۀ جهانی میکند. تا سال 1367، جنگ ایران و عراق حتی بهرسمیت هم شناخته نمیشد! ما میخواستیم چه عراق، چه بقیۀ کشورهای دنیا که به عراق کمک می¬کردند، ضمانت بدهند این تجاوز هرگز تکرار نخواهد شد. میخواستیم همۀ حقوق ملت ایران را از جامعۀ جهانی و رژیم بعث بگیریم. حتی خواست حداکثری ما این بود که رژیم متجاوز بعث از حکومت ساقط شود؛ امّا دنیا حق ما را کامل ادا نکرد. فشار جامعۀ جهانی روی ایران زیاد بود. از آن طرف، حمایتش از رژیم بعث هم زیاد بود. این شد که به خواست حداکثریمان نرسیدیم.»
بعد، برایمان توضیح داد علیرغم این شرایط، چرا ایران پیروز جنگ بود: «برای ما خیلی مهم بود که عراق بهعنوان طرف متجاوز جنگ شناخته شود و این اتفاق افتاد. برایمان مهم بود اگر ایران به حداکثر حقش نمیرسد، دستکم اهداف میانهاش محقق شود و این هم شد. وجبی هم از خاک کشور کم نشد. ما تمام جزئیات درخواستمان را از متجاوز دریافت نکردیم، اما به حق اصلیمان در جامعۀ بینالمللی رسیدیم. این خیلی مهم بود که دنیا بپذیرد این جنگ، تحمیلی است و عراق متجاوز است.»
این توضیحات، شرایط سال پایانی جنگ را برایمان روشن کرد. بعد، رفتیم سراغ بیانات حضرت آقا و از او پرسیدیم: «رهبر انقلاب، پذیرش قطعنامه را «تدبیر عاقلانۀ امام» عنوان کردهاند. انگار فهم این عبارت با تعبیر «نوشیدن جام زهر» امام، کمی سخت میشود.» خواستیم برایمان این دو تعبیر را کنار هم توضیح بدهد. او با مثال سادهای ماجرا را برایمان روشن کرد: «هیچ کس در هیچ گوشۀ دنیا، در هیچ کجای تاریخ ننوشته تدبیر همیشه شیرین است و با آرامش همراه. بیماریها را به ذهنتان بیاورید! داروها خیلیهایشان تلخ و حتی دردناک است؛ مثل شیمیدرمانی. خیلی از درمانها در طول تاریخ هم همین طور بوده. حالا به تعبیر امام برگردیم. امام میگوید خواست حداکثری شما و ملت شما محققنشده و این دردناک است. به شما تحمیلشده از اهداف حداکثریتان کوتاه بیایید و این تحمیل، آزاردهنده است. شما میخواستید جوری به متجاوز سیلی بزنید که برق از سرش بپرد و دیگر هوس تجاوز به سرش نزند، اما دنیا اجازهاش را نداد. معلوم است که ناراحت میشوید! اما اینها هیچ تفاوت و ضدیتی با «تدبیر» ندارد! تصمیم امام با توجه به شرایط کلی کشور و مسئولین، تصمیم درست و واقعاً مدبرانهای بود؛ اما قرار نیست تدبیر همیشه شیرین باشد.»
گفتوگوی کوتاهمان که به پایان رسید، انگار صدای امام را از همان 29 تیرماه 1367 در ذهنمان میشنیدیم؛ اما این بار عمیقتر و دقیقتر! کلماتش تلخ، ولی تدبیرش شیرین بود! محمدعلی صمدی تلخوشیرین را کنار هم نشانمان داد.
nojavan7CommentHead Portlet