قانون اول ادب
کدام خطکش را کنار فعالیتهای مجازیمان بگذاریم که مطمئن باشیم با ادب رفتار کردیم؟
من بدم میآید که دیگران بهخاطر اینکه میخواهند بر من غلبه کنند، در فضای مجازی یک مشکل یا رازی از زندگی شخصی من را بیان کنند، یا وقتی در مورد حرفی که زدم توضیح میدهم، دیگران نپذیرند. ناراحت میشوم اگر دیگران به قول عکاسان فقط روی عیب و ایراد من زوم کنند. دوست ندارم وقتی به حق اشکالی از یک نفر مطرح میشود، نپذیرد و چشمبسته دفاع کند. اگر اینطور فکر کنیم، ولی در مورد خودمان عمل نکنیم، معلوم میشود که پایه ادبمان طبق کلام امیرالمؤمنین علی علیهالسلام اشکال دارد.
اگر همه ما پایبند به این قانون بشویم، حواسمان را جمع کنیم و آن چیزی که بدمان میآید از دیگران صادر بشود از خودمان صادر نشود، به نظرم یک اتفاق خیلی ویژه در جامعه میتواند بیفتد که این اتفاق بسیاری از ناهنجاریهایی که در فضای مجازی و فضای حقیقی هست از بین ببرد.
قانون دوم ادب
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: «کرم، داشتن اخلاق و منش نیکو و دوریکردن از پستی است.» وقتی کسی به این اندازه در کرامت پیش میرود که احساس میکند تندادن به زشتیها او را از آن هدف انسانی دور میکند بهراحتی از بدیها اجتناب خواهد کرد. او از درون سازوکار مدیریتی برای خودش پیدا کرده است. در یک روایت دیگر از امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده: «کسی که از درون خودش یک واعظی داشته باشد از سوی خدا برای او واعظی قرار داده میشود.» این واعظ، یعنی تذکردهنده همانی است که به آن برای شرکت در فضای اجتماعی، فضای مجازی، در آداب تعامل اجتماعی بهشدت نیاز داریم تا رعایت ادب و پایبندی به آن در جامعه کمرنگ نشود. پس این هم قانون دیگر، کرامت درونی افراد را تقویت کنیم تا رعایت ادب در محیط شبکههای اجتماعی پررنگ شود.
اگر با همراهی پلیس درونی پیش نرویم و ویژگیهای این نوع تربیت را اجرا نکنیم، شاید هیچوقت نتوانیم به مرحله رعایت ادب در فضای حقیقی و مجازی برسیم.
حسابوکتاب
تربیت کریمانهای که به آن اشاره کردید، چگونه رفتار ما در فضای مجازی را کنترل میکند؟
هر کسی ترازوی وجودی دارد که به کمک آن میتواند مقدار زشتی و زیبایی کارها را بسنجد. اسمش را نظام محاسباتی هم میتوانیم بگذاریم. افرادی که دستگاه محاسباتی متفاوتی با هم دارند، درک مشترکی هم نخواهند داشت. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: «کسی که صاحبت کرامت باشد، خواستههای نفسانی پیشش خار و پست میشوند.»
منظور اینکه دستگاه محاسباتیش درست کار میکند و بهدرستی مقدار زشتی و زیبایی کارها را تشخیص میدهد و وقتی متوجه زشتی کارها شد، دیگر سراغ آنها نخواهد رفت. هر دوی این موارد وقتی اتفاق میافتد که فرد کریمانه تربیت شده باشد. مثلاً، کسی که تربیت کریمانه ندارد، بهخاطر جذب دنبالکننده حاضر است دروغ بگوید، عفت و حیا را کنار بگذارد و این کارها از نظرش اصلاً زشت نیست، درحالیکه در نظام محاسباتی حقیقی دنیا این کارها واقعاً زشت است، ولی ترازوی وجودی این فرد مشکل دارد. یا مراقبت از نگاه که یکی از ویژگیهای فرد با ادب است، ممکن است از سوی برخی افراد رعایت نشود و آخرش هم بگوید اگر نگاه بکنم، لذتی ببرم و مقداری شاد و سرحال بشوم چه اشکالی دارد؟! او در نظام محاسباتیاش زشتی این کار اصلاً برایش تعریفشده نیست. همه اینها نشان میدهد که اولاً، ترازوی وجودی فرد خراب است و ثانیاً، تربیت کریمانهای رخ نداده که فردِ حاضر سراغ کارهای خار و پست برود.
اینم یک راهه
منظورتان از ادب سکوت است؟
یقیناً منظور از ادب و رعایتکردنش سکوت نیست. انسان در مواجهه با مسائل اجتماعی بهاندازه توان و فهمی که از مسائل اجتماعی دارد، باید واکنش نشان دهد. البته، اصول و روشهای تربیت دینی و برقراری ارتباط با افراد مختلف را بداند و بلد باشد و از نگاهی که دین به وظایف نسبت به جامعه دارد آگاه باشد. اگر کسی بخواهد در جامعه فقط روش سکوت را در پیش بگیرد یقیناً کار درستی انجام نداده است. اصلاً شاید اگر در همه پیشامدها برای رعایت ادب سکوت کنیم بهنوعی پاککردن صورتمسئله باشد که به نظر سادهترین راه است، ولی در موارد بسیاری اشتباه است. اگرچه گاهی اوقات هم حتماً سکوت یک روش است که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: «چه بسا حرفی که جوابش سکوت باشد.» در قرآن هم چنین توصیههایی داریم که نشان میدهد گاهی هم نیاز به چشمپوشی، سکوت و بیاعتنا ردشدن از کنار بعضی از مسائل داریم؛ اما آنچه مسلم است اینکه سکوت یک روش است، ولی تنها روش نیست.
کنترل از درون
چرا در مورد رعایتنشدن ادب در فضای مجازی احساس خطر میکنیم؟
یکی از دلایل کمرنگشدن ادب این است که در فضای مجازی، نوعی احساس امنیت داریم. وقتی مطلبی را منتشر میکنیم بهصورت رودررو با تبعات کاری که انجام دادیم، مواجه نمیشویم. درست است یک پیگیریهایی درباره برخی مسائل مجرمانه بهصورت رسمی و قضائی صورت میگیرد، ولی واقعیت این است که در کل ما در فضای مجازی یک احساس امنیت داریم. بخشی از این احساس امنیت برمیگردد به ناشناسبودن؛ بسیاری از کاربران فضای مجازی برای یکدیگر ناشناساند. شما حتی با اسم و عکس غیرواقعی میتوانید مطلب منتشر کنید. اینجا نقطه حساسی است، اینجاست که اگر پایه کرامت در تربیت بلنگد، دیگر خودم را موظف به رعایت ادب هم نمیدانم. نتیجه کرامت این است که ما انسانهای خویشتنداری میشویم، حتی اگر نظارت بیرونی وجود نداشته باشد و کسی رفتار ما را رصد نکند و در فضای مجازی ناشناس باشیم.
آن کسی که کریمانه تربیتشده، یک پلیس درونی برای خودش دارد، یک سیستم کنترلکننده که دیگر برای آن احساس امنیت و عدم احساس امنیت اهمیت ندارد. آنچه موضوعیت دارد، حفظ حدوحدود و اصولی است که خدا برای او تعیین کرده است. به همین دلیل اولین چیزی که به آن فکر میکند این است آیا این پا را فراتر از حدوحدود دینی و الهی گذاشته یا نه؟! این همان چیزی است که خدا میپسندد؟ اما اگر آن کرامت وجود نداشته باشد و فقط سازوکارهای بیرونی ابزار مدیریت و حفظ او باشند یقیناً با احساس امنیت میتواند بسیاری از خط قرمزها را بشکند.
نوجوان مجازی
نوجوان چگونه میتواند مروج ادب در فضای حقیقی و مجازی باشد؟
هرچه پیش میرویم، فضای مجازی فراگیرتر و حضور نوجوانها در آن خیلی تأثیرگذارتر میشود. نوجوان بدون اینکه بر اساس مبانی دینی تربیت شده باشد، نمیتواند تأثیرگذار باشد و یقیناً تأثیرپذیر میشود. نباید با فضای مجازی ساده برخورد کنیم. این فضا بسیار بسیار حساس بوده و ویژگیهای خودش را دارد.
دو نکته اساسی برای تأثیرگذاری مثبت یک نوجوان در فضای مجازی وجود دارد؛ اول، مقدار قابلقبولی خویشتنداری درونی لازم دارد تا امکان لغزشش در فضای مجازی کم بشود. دوم، رسیدن به معرفت عمیق دینی هم نیاز دارد تا بتواند در فضای مجازی به تعمیق باورها و روحیات و خلقیات دینی کمک کند.
بهتر از کتاب و همایشها
سالهاست حرف از تربیت اسلامی و نوجوان تراز انقلاب اسلامی است. یکی از راههایی که نوجوانان میتوانند مروج ادب و سایر خوبیها باشند این است که در فضای حقیقی و مجازی نمونه و الگو باشند؛ نمونههایی از تربیتشدگان اسلامی باشند که بتوانیم به سایر نوجوانان هم آنها را معرفی کنیم؛ مثلاً، استفاده متناسب از فضای مجازی، رعایت اصول دینی در مراودات، رعایت اخلاق و آداب اجتماعی، رعایت احترام نسبت به پدر و مادر، اهل مطالعه و خصوصیات دیگری از این دست وقتی در یک نوجوان وجود دارد، میتواند اثبات کند که تربیت دینی قابل تحقق بوده و امکانپذیر است. نوجوانها تلاش کنند که در این مورد الگو و نمونه باشند.
بهجای اینکه صرفاً در یک کتاب، در یک همایش و در یک سخنرانی تربیتی صحبت کنیم، چنین نوجوانهایی را معرفی کنیم که قطعاً چندین برابر آن همایشها و سخنرانیها و کتابها برای اثبات تربیت دینی مؤثر خواهد بود. به خودشان هم میگویم کار شما قدر و قیمتش بیشتر از همه کتابهایی است که من نوشتم؛ چون کتابهایی که من نوشتم همهاش روی برگه است، ولی شماها اثبات حقانیت و امکان وقوع چنین چیزی در عالم خارج هستید.
nojavan7CommentHead Portlet