nojavan7ContentView Portlet

امن دوست‌داشتنی
امن دوست‌داشتنی
یادداشتی از خانم دکتر فضه‌سادات حسینی، مجری و پژوهشگر

بعد از خاله‌بازی‌ها و لذت پوشیدن چادر مادر، همیشه مثل سریال‌های دهه شصت و هفتاد آرزویم بود یک چادر گل‌گلی بپوشم و زنبیل قرمز دست بگیرم و بروم خرید. بزرگ‌تر که شدم دیگر تقریباً فرهنگ بیرون‌آمدن با چادر رنگی در حال ازبین‌رفتن بود و از عرف اغلب شهرها خارج شده بود، مگر امثال مناطق جنوبی کشور همچون کرمان، هرمزگان، بوشهر و ...

1

یادم هست خیلی وقت‌ها چادر می‌پوشیدم، شاید چون همه خانم‌های نزدیکم چادری بودند، شاید چون مادر برایم چادرهای قشنگی دوخته بود، شاید چون به اختیار خودم چادر می‌پوشیدم نه با زور و اجبار.
وقتی یادم می‌آید یک کوله‌پشتی بزرگ پر از دفتر و کتاب زیر چادر مشکی روی دوشم بود و با نیم وجب قد مدرسه می‌رفتم، خود خنده‌ام می‌گیرد. آن موقع‌ها هم که فقط چادر ساده بود و انتخاب دیگری نداشتیم، تازه خیلی وقت‌ها چادرهایمان، همان چادر مادر بود که برای ما کوتاهش کرده بودند.
همان موقع هم با اینکه مدرسه شاهد می‌رفتم، برخی همکلاسی‌هایم چادر نداشتند، ولی من چادر را دوست داشتم. حس خوبی برایم داشت، شبیه بزرگ‌شدن! حالا که به آن روزها فکر می‌کنم، می‌فهمم احساس امنیت، مهم‌ترین حسی بود که مرا به داشتن حجاب و نگهداشتن چادر تشویق می‌کرد.
از محیط‌های مذهبی که کمی فاصله می‌گرفتم، مثلاً، باشگاه ورزشی که می‌رفتم، گاهی دلم می‌لرزید و دو به شک می‌شدم، حتی چند باری دیرتر یا زودتر از بقیه می‌رفتم که چادرم را نبینند. وقتی مردد می‌شدم خیلی با خودم فکر می‌کردم، به حال خوب لحظه‌های پوشیدن چادر، به همه آن دفعاتی که به‌خاطر حجاب، خانواده و مدرسه و جاهای دیگر تشویقم کرده بودند، به کتاب‌هایی که با پدر می‌خریدیم و از حجاب و عفاف گفته بود و هر وقت دوتایی بیرون می‌رفتیم، از حجابم تعریف می‌کرد و می‌گفت به من افتخار می‌کند. کودک بودم، نوجوان شدم، جوان شدم و در همه این سال‌ها تأیید خانواده و دوستان، دلگرمم می‌کرد.
خیلی وقت‌ها خسته و کلافه می‌شدم؛ مثل وقت‌هایی که توی پارک نمی‌توانستم مثل بقیه راحت بازی کنم یا ... اما انتخابم بود و باید پای انتخابم می‌ایستادم.
در همان نوجوانی، دختر همسایه‌مان که از خانواده‌های سرشناس بود را می‌دیدم که صبح‌ها تا از در خانه می‌آمد بیرون، چادرش را درمی‌آورد و عصرها که از مدرسه برمی‌گشت، جلوی در خانه چادر می‌پوشید؛ از من دو سه سالی بزرگ‌تر بود، همیشه دلم می‌خواست برایش کاری بکنم؛ چون می‌دانستم خودش بیشتر عذاب می‌کشد، ولی من بچه بودم و فقط دلم می‌سوخت، تازه خودم هم گاهی از انتخابم پشیمان می‌شدم، مثل وقت‌هایی که از طرف مدرسه اردو می‌رفتیم یا می‌رفتیم کوه و ... واقعاً چادر برایم سخت و دست‌وپاگیر بود یا سر کلاس درس معلم‌های مرد و ... .
بزرگ شدم، مصمم‌تر شدم، چادر نه فقط حجابم که بخشی از وجود شد؛ وقتی با حجاب چادر در دانشگاه‌های خارج از کشور در سمینارهای علمی صحبت می‌کردم و حجابم نمایانگر عقیده و دینم بود، وقتی با چادر کوه می‌رفتم، وقتی کنار دریا چادرم را بر سر داشتم، وقتی با چادر در قاب رسانه ملی حاضر شدم و خبر خواندم.
وقتی با همین چادر خدمت حضرت آقا شرفیاب شدم و ایشان به مدیرانم فرمودند نیازی نیست برای حجاب کار خاصی کنید، همین خانم‌های چادری که خبر می‌خوانند، یعنی تبلیغ حجاب، یعنی شعار جمهوری اسلامی (نقل به مضمون از دیدار 17 مرداد 1398)، همان لحظاتی که از شدت شوق اشکم بند نمی‌آمد و همه خستگی‌های این سی‌وچند سال از ذهن و دل و جسمم رفت و مصمم‌تر شدم برای ادامه مسیر، به‌خصوص با بشارت ایشان برای ماندن و مقاومت و ادامه نبرد.
اما حالا که شاید سی سال است چادر از سرم نیفتاده، با صدای بلند و بدون ترس می‌گویم، چادر خیلی وقت‌ها و خیلی جاها دست‌وپاگیر هست، برای خیلی جاها مانعم شده، خیلی وقت‌ها خسته شده‌ام، خیلی روزها مثل همین روزهای گرم تابستان، بیشتر من را سوزانده یا در برفِ زمستان، دست‌ و پایم را بسته، ولی همیشه ته دلم قرص بوده، به حصار امنی که چادر برایم ساخته! البته که چادر آداب دارد و هر چادری‌ای لزوما عفیف نیست ...
البته که من خیلی خوب می‌دانم که چادر، تنها نوع حجاب نیست، می‌شود محجبه و عفیف بود، ولی چادری نبود، اما خب چادر حجاب برتر است، ستر و پوشیدگی‌اش بیشتر است.
در این سال‌ها به‌وضوح دریافته‌ام که عفت جزئی از ذات آدمیزاد است، زن و مرد هم ندارد. واضح‌ترین نمادش هم پوشیدگی است. پوشش قبل از اسلام هم بود، آدم و حوا هم در بدو هبوط از بهشت در زمین، دنبال پوشش بودند؛ اما خب دنیای مادی امروز و سود مادی‌گرایان، اقتضایش استفاده ابزاری از زن و زیبایی‌های اوست تا آنجا که آزادی زن را منحصر در نمایش جاذبه‌های جنسی‌اش می‌دانند؛ یعنی به نام آزادی زن و حق او بر بدن و در اصل به کام سرمایه‌داران!
بعداً با هم بیشتر حرف خواهیم زد ...

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA