1- دیدی بعضی آدمها وسواس شستوشو دارند؟ فکر میکردم مشکل وسواسیها فقط با کثیفی و تمیزی است و وقتی با این چیزها درگیر نشوند، مشکلشان حل میشود. اما بیشتر مطالعه کرده و فهمیدم، وسواسها با مدلهای مختلفی خودشان را نشان میدهند. مثلاً وسواس کالری و چقدر خوردم! یا وسواس میکروب و سرطان. موضوع در موقعیتهای مختلف عوض میشود، ولی حال بد مبتلایان به وسواس، مشابه.
2- مثالم کمی خشن بود، ولی این مثال را زدم تا ماهیت «ناراضی» بودن را درشت بیاورم جلوی چشمت. وقتی عادت به حال «ناراضی» درون کسی جا خوش میکند، اول یک حس کوچولوست. بعد ریشه میزند، ریشه میزند و یک دفعه میبینی، طرف مقابل هیچ وقت حالش خوب نیست.
3- همه ما طرفدار بهترینها هستیم. تا اینجایش درست. بین وضع موجود و وضع مطلوب، مقایسه میکنیم. درست. میفهمیم وضع موجود یک چیزهایی کم دارد! موافقم. اما از اینجا به بعد، راه آدمها از هم جدا میشود.
4- اینجا که هرکدام تصمیم میگیریم، چقدر انرژی روانیمان را برای چیزهایی که نمیتوانیم تغییر دهیم و میدانیم که نمیتوانیم تغییر دهیم، خرج میکنیم؟ یکبار بنشین و دودوتا چهارتایش را بنویس، چه چیزهایی داری، چه چیزهایی نداری، کدامها را میتوانی تغییر بدهی و برنامهات برایشان چیست؟ یک نقشه حسابی برای خودت بکش!
5- سبک ارتباطت با پدر و مادرت، چیزی نیست که دوست داری؟ شاید این جزو چیزهایی باشد که بشود کمی برایش کاری کرد. گفتوگوی همدلانه و صمیمی، از مهارتهایی است که توقع ندارم در سنین نوجوانی در آن ماهر باشی. ولی وقتش است که تمرینش کنی.
6- یادت باشد وقتی داری به رابطهتان فکر کرده و هرچه به ذهنت میرسد روی کاغذ میریزی؛ در پیدا کردن نقاط ضعف و قوت دقت کافی داشته باشی و به خاطر ناراحتیهای پیش آمده از نقطه قوتهای موجود غافل نشوی.
7- برای تمرین، اول روی کاغذ با آنها حرف بزن، نیازهایت را بدون متهم کردن و دنبال مقصر گشتن، بگو. بعد بنشین جای آنها فکر کن و جواب بده. مثل یک کارآگاه لابهلای جملههای نوشته شده بگرد و حدس بزن، چطور حرفت را بیان کنی تا کمتر سوءتفاهم پیش بیاید و بیشتر به دل راه پیدا کنی. سعی کن درکشان کنی. وقتی آماده شدی، برو سراغ تمرین جلوی آینه (یا یک دوست) و در نهایت اجرا...
8- اما یادت نرود، هرجا سازش بد باشد، در خانواده خیلی هم خوب است. بالاخره چیزهایی هست که نمیتوانیم تغییر دهیم! ناراحتی برایشان ممنوع نیست، ولی هر چقدر زودتر سعی کنی مثل یک شخصیت بالغ، نداشتهها را در آغوش بگیری، قد روحت بلند و بلندتر میشود و چندی که گذشت، از این که چقدر آزارت میدادند، تعجب میکنی.
9- راستی! سرت را گرم یک مهارت حسابی کن. بیکاری و تنهایی اندازه غول کمبودها را بزرگ و بزرگتر میکند.
چطور دست از مقایسه پدر و مادرم با دیگران بردارم؟
nojavan7ContentView Portlet
راهنما
چطور دست از مقایسه پدر و مادرم با دیگران بردارم؟
مسائل نوجوانی شما، برای نو+جوان مهم است. مشاوران در بخش #راه_نما به سؤالات منتخب شما پاسخ میدهند و راهنماییتان میکنند.
مدتی است پدر و مادرم را با والدین یکی از دوستانم مقایسه میکنم، از لحاظ اینکه چهقدر با فرزندشان پایه بوده و پدر ومادر با حالی هستند. البته پدر و مادرم را دوست دارم ولی این موضوع باعث اذیت و آزار من شده است. چطور این موضوع را در ذهن خودم حل کنم؟
این مطلب را در شبکه های اجتماعی و پیامرسانها به اشتراک بگذارید
1
nojavan7CommentHead Portlet