برای رفیقت، رفیق باش!
- رفیق جان! چی شد که این جوری شد؟ نظر خودت چیه؟ فکر میکنی چی باعث شد این اتفاق بیفته، مشکل کجا بود؟ من چطور بهت
کمک کنم؟ خانوادهات چکار میکردن خوب بود؟
شاید وسط گفتوگوها، فهمیدی کمبودی، زیادبودی، چیزی هست که دستت میرسد و میتوانی به دوستت کمک کنی. رک و راست به دوستت بگو: میشود حالا که دوستیم، یک مقداری بروم بالای منبر؟! از عاقبت اشتباهش، همان چیزهایی که واقعاً دیدهای، تعریف کن. بگو که چون رفیقی و برایت اهمیت دارد، از این حرفهای تلخ میزنی! رک و راست گفتنش بهتر است. بگو که میتوانستی مگس گِرد شیرینی باشی! ولی ترجیح دادی واقعاً رفیق باشی. خطر خیلی جدی ببینی، هر کاری میکنی! ولی سیب زمینی نمیمانی.
بعضی وقتها اشتباهات، کوچک و قابل جبران هستند. فقط کافی است یک دوست خوب و بااحساس مسئولیت مثل شما داشته باشیم که در موقعیتهای مختلف، با صحبت کردن و معرفی کتاب و فیلم خوب، ما را متوجه اشتباهاتمان کند و کمک کند تا آنها را جبران کنیم.
رفیق واقعی، لازم باشد از دوستش کتک هم میخورد! ولی خلاف صلاحش کاری نمیکند. دو دو تا چهار تا کن. با مشاور مدرسه به طور ناشناس در میان بگذار. اینجا فرصت نیست که تک تک اشتباهات را بررسی کنیم تا متوجه شویم مسئله دوست تو ،چقدر مهم است تا راهنمایی دقیقتری کنیم.
گاهی اوقات اشتباهاتی میکنیم که ممکن است مسیر زندگیمان را به کلی عوض کند و به این راحتیها قابل جبران نباشد. مثلاً خطر جانی و مالی یا عواقبی غیر قابل پیشبینی و غیر قابل کنترل دارد. گاهی ممکن است عواقبی داشته باشد که بهترین سالهای عمر ما را تلف کند. پس بهتر است از خانواده و اولیاء مدرسه کمک بگیریم. چون آدمها خیلی اوقات اول کار متوجه نیستند که مرتکب چه اشتباه بزرگی میشوند و شما میتوانید با کمک گرفتن از بزرگترهای دلسوز، زندگیشان را نجات دهید.
با دوستت صحبت کن تا بدانی بین اعضای خانوادهاش چه کسی بهترین گزینه برای مطرح کردن این طور ماجراهاست. گزینه خوب کسی است که تعامل عاطفی مناسبی با او داشته باشد، زود عصبانی نشود، منطقی دنبال راهحل باشد و شما مطمئن باشید که رازدار دوستتان خواهد بود. یادتان باشد لازم نیست همه چیز را جزء به جزء تعریف کنید. موضوع را به صورت کلی مطرح کرده و بررسیهای بیشتر را به خود او بسپارید.
nojavan7CommentHead Portlet