nojavan7ContentView Portlet

شاه و وزیر
شاه و وزیر
خوانش یک صفحه از کتاب «آخرین ‌شاه، آخرین ‌دربار»

پرستو علی‌عسگرنجاد- برای خواندن یک‌کتاب تاریخی، باید حواسمان حسابی جمع باشد که اثر کدام نویسنده را می‌خوانیم. مورخان و راویان تاریخ آن‌قدر اهمیت دارند که می‌توانند زاویه دید و نقطه‌نظر خودشان را درباره حقایق گذشته به مخاطبشان القا کنند. حالا ما برای آگاهی از شخصیت و شیوه حکومت محمدرضا پهلوی، سراغ کدام منبع برویم که بهترین، دقیق‌ترین و مستندترین اطلاعات را در اختیارمان بگذارد؛ آن‌هم طوری که در جنگ روایت‌ها نیفتیم و بتوانیم به حقیقت واقعی دست پیدا کنیم؟

1

بیایید فرض کنیم هیچ روایتی از منتقدین و مخالفین شاه نداریم! بیایید برویم سراغ روایت دوستان او. مثلاً کسی که سال‌های زیادی از عمرش را در کنار محمدرضا پهلوی گذرانده و در همه این‌سال‌ها، تمام خاطراتش از حضور کنار محمدرضا پهلوی را نوشته: اسداله خان عَلم، وزیر دربار آخرین پهلوی در سال‌های 1346 تا 1356.
برای این‌که او را بهتر بشناسید، باید بگویم عَلم، همان کسی است که طرح آمریکایی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی را ارائه کرد. حتماً می‌دانید همین طرح بود که منجر به اعتراض شدید امام خمینی (رحمت‌الله علیه) و قیام 15 خرداد شد که خود علم با کشتار وحشیانه مردم بی‌گناه و به راه انداختن جوی خون در خیابان‌ها، آن را سرکوب کرد.
کتاب «آخرین شاه، آخرین ‌دربار»، نسخه خلاصه‌شده و فصل‌بندی‌شده خاطرات هفت‌جلدی علم است که «موسی فقیه حقانی» آن را تدوین و گردآوری کرده. این کتاب، راست کار نوجوان‌ها و جوان‌هاست که محتوا را طبقه‌بندی‌شده و سروسامان‌دار می‌پسندند! نویسنده نشسته از میان آن‌همه خاطره درهم پس‌وپیش، یک سیر تاریخی و موضوعی پیدا کرده و در کنار تفکیک شخصیت‌هایی مثل مادر، خواهر و همسر شاه، بدون آن‌که در خاطرات دستی ببرد یا تغییرشان بدهد، آن‌ها را از نو مرتب کرده. برای همین، درست مثل نسخه اصلی، قابل استناد و دقیق‌اند.
اگرچه در جای‌جای کتاب می‌بینیم که صدای عَلم از وابستگی شدید شاه به بیگانه، فساد اخلاقی عمیق و بی‌بندوباری‌های او و بی‌توجهی‌اش به اوضاع سخت کشور و مردم درآمده، با این همه نمی‌توانیم منکر علاقه، دل‌بستگی و سرسپردگی عَلم به شاه شویم. همین موضوع هم او را یک‌دهه آزگار در کسوت وزیر دربار حفظ کرده. این نکته، در کنار مختصات شخصیت خود علم که در فساد اخلاقی و وادادگی نسبت به بیگانه، دست کمی از شاه نداشته، باعث شده بعضی از این خاطرات به نفع شاه و تفکر او نوشته شده باشند. نگران نباشید! حالا گذر زمان و برملا شدن اسناد دیگر، قضاوت را برای خواننده خاطرات خیلی راحت کرده. مؤلف هم مرتب در پاورقی‌ها، نقاط اختلاف خاطرات با حقایق مستند را توضیح داده. آن‌ها به خواننده نوجوان کمک می‌کنند که سره را از ناسره تشخیص بدهد.
آخرین‌شاه، آخرین‌دربار را «مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» در سال 1397 در 411صفحه چاپ کرده است. همین 411صفحه هم خیلی زودتر از آنچه فکرش را می‌کنید، تمام می‌شود، چون قالب کتاب، اجتماع خاطره‌های کوتاه و مفید و مختصر است و همین باعث می‌شود کتاب خوش‌خوان و راحت ورق بخورد. حالا برای نمونه، یک صفحه از این کتاب را باهم می‌خوانیم تا تصویر بدون روتوش محمدرضا پهلوی را از چشم یار غارش تماشا کنیم:
«چهارشنبه، 30 بهمن 1348»
چله‌نشینی شاه در سوئیس!
...امروز بعدازظهر به حضور شاه رفتم. وسط کار ماساژ و حمام بودند. دو ساعتی با هم صحبت کردیم. عرض کردم به نظر من ایشان هم در ورزش و هم در فعالیت‌های شبانه افراط می‌کنند. به تذکرم خندید، ولی من یادآوری کردم برای مردهای پنجاه‌ویک‌ساله سه ساعت اسکی کردن کار درستی نیست، چیزی که همین امروز با غرور پزش را به من داد... بار دیگر پیشنهاد کردم به حد کافی خارج از مملکت بوده‌ایم و اکنون بهتر است برگردیم. مثل این‌که دنیا را بر سرش خراب کرده باشم، اما وظیفه من ایجاب می‌کند که به اطلاع برسانم که پادشاه ایران نمی‌تواند چهل‌وپنج روز را خارج از وطنش و صرفاً بابت استراحت و سرگرمی بگذراند. مردم این چیزها را تحمل نمی‌کنند...»

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA