کودتای نظامی 28 مرداد 1332
پس از ملی شدن صنعت نفت ایران و به نتیجه نرسیدن فشارهای خارجی در مذاکرات، انگلیس تنها راه دستیابی به نفت ایران را سرنگونی دولت محمد مصدق یافت و از سال 1331، با همراهی آمریکا، طرح کودتا علیه دولت مصدق را طرحریزی کرد. نهایتاً کودتای 28 مرداد 1332، با طراحی و برنامهریزی گسترده و استفاده از امکانات آمریکا و بهرهگیری از شبکههای جاسوسی انگلیسی و مطبوعات زنجیرهای، عملیاتی شد؛ اما به دلیل ناهشیاری و موقعیت نشناسی، درحالیکه بسیاری از فعالان سیاسی در فاصله روزهای 25 تا 28 مرداد به وقوع یک کودتا اطمینان داشتند، دکتر مصدق با تعلل و عدم بهرهگیری از ظرفیتهای موجود برای مقابله با کودتا، خسران بزرگی را به بار آورد. مصدق شخصاً از تظاهرات مردمی و حضور حامیانش جلوگیری کرد، چون خوشبین بود که در وقت مقتضی، مردم به حمایت از دولت خواهند آمد. حتی زمانی که در 27 مرداد، آیتالله کاشانی در نامهای شکایتآمیز قطعی بودن کودتا را بهدست تیمسار زاهدی برای مصدق مطرح کرد و پیشنهاد مذاکره برای مبارزه مشترک را داد، مصدق در پاسخ نوشت: «اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم!»
غفلت رهبران و مردم در آن موقعیت و بازیخوردن در نقشه کودتا، باعث شد حرکت مردم ایران 25 سال به عقب بیافتد و شرایط را برای سایهاندازی مخوف و سنگین سازمانهایی نظیر ساواک، برای قتل و شکنجه مخالفان، مهیا کند.
شکستن حکومتنظامی 21 بهمن 1357
پس از ورود امام خمینی (ره) به ایران در 12 بهمنماه، روند حوادث و اتفاقات انقلاب با سرعت بیشتری سپری میشد. پس از انتصاب مهندس مهدی بازرگان بهعنوان رئیس دولت موقت توسط امام خمینی (ره) در 16 بهمن، خیل اعتصابات و کنارهگیریهای دولتیان و ارتشیان باعث تضعیف هرچه بیشتر جایگاه رژیم طاغوت شد. ارتش با مشاهده این وقایع، از روز 21 بهمن منع شدید رفتوآمد وضع کرد و با اعلام وضعیت حکومتنظامی در دهها شهر، در پی کنترل شرایط بود. این وضعیت در کشورهای مختلف بارها و بارها تکرار شده بود و عموماً با شکلگیری وضعیت حکومتنظامی، اوضاع به کنترل ارتش درآمده بود(1)، ولی در ایران، امام خمینی (ره)، علیرغم تردید برخی از انقلابیون نسبت به این تصمیم و تبعاتش، با عزمی راسخ پیام دادند که: «...اعلامیه امروز حکومتنظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم بههیچوجه به آن اعتنا نکنند... اخطار میکنم که اگر دست از این برادرکشی برندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد ...تصمیم آخر خود را به امید خدا میگیریم.» همین عبارات کافی بود تا مردم در شهرهای مختلف بدون اعتنا به هیچ خطری، به خیابانها بیایند و با حضور خود، نقشه کودتای ارتش شاهنشاهی را خنثی کنند. هرچند برای انقلاب، خونهای بسیاری ریخته شد ولی چهبسا اگر تصمیم امام و همراهی مردم در آن موقعیت و لحظه حساس نبود، انقلاباسلامی ایران هم جزو انقلابهای خونینی میشد که با اقدام نظامی سرکوب شدند. زیرا طبق اسناد، برنامه ارتش شاه پس از 21 بهمن، کنترل کشور، سرکوب مردم، دستگیری یا ترور گسترده سران انقلاب بود.
خروش ملت ایران در 9 دی
حوادث سال 1388، بهعنوان یک برهه مهم و تجربهای تاریخی، پیش چشم ملت ایران است. حوادثی که مجموع اتفاقات و عوامل دخیل در آن، سالی فتنهگون را رقم زد. زمانی که یکی از نامزدهای انتخابات، پیش از پایان شمارش آرا در نشستی خبری، خود را پیروز قطعی انتخابات نامید و پس از اعلام نتایج با صدور بیانیههای مختلف، مکرراً ادعای تقلب در انتخابات را تکرار و تشویق به اردوکشیهای خیابانی کرد، کمتر کسی گمان میکرد این اقدامات سرآغاز فتنهای هشتماهه باشد. اما شرایط و حوادث هرچه به جلو میآمد، با ظهور شعارها و رفتارهای هنجارشکنانه، نظیر خط زدن اسلام، حمله به ولایتفقیه، تشکیک در آرمان مظلومخواهی جبهه مقاومت در فلسطین و لبنان، منحرف کردن خط مبارزه با آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی، حمله به اهداف و آرمانهای جمهوری اسلامی و... از شدّت و حدّت حمایتهای طرفداران آن جریان کاسته شد و نهایت پس از حرمتشکنی روز عاشورا، خروش ملت ایران در 9 دی 1388 پایانی بر صبر و تحمل در برابر تمامی آن اقدامات بود.
اجازه سوءاستفاده ندهید
فتنه، در معنای اصلی خود، به معنای آزمایش و امتحان است ولی به فراخور بستر، در معانی متعدد و متنوعی به کار میرود. در معنایی کلان و اجتماعی، شرایط فتنهگون به اوضاعی اطلاق میشود که تشخیص حق از باطل، دشوار باشد. این شرایط، رفتار و عملکرد مقتضی خود را میطلبد که در روایات مختلفی به آن اشارهشده است. بهطور مثال، امیرالمؤمنین امام علی(ع) میفرمایند: «در فتنهها چنان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد که از آن سواری گیرند و نه پستانی که آن را بدوشند.» (نهجالبلاغه، حکمت ۱). مراد از این تعبیر، کنارهگیری و عزلتنشینی نیست که اگر اینگونه بود، نخستین کسانی که باید از میانه فتنهها و حوادث سخت تاریخی خود را کنار میکشیدند، امام علی(ع) و اصحابشان نظیر مالک و عمار بودند. درحالیکه ایشان، در بطن فتنهها حرکت میکردند. بلکه منظور سخن حضرت این است که در عین تلاش برای روشن کردن حق و حقیقت، نگذاریم جبهه باطل و فتنهانگیز، از گفتهها و رفتارهای ما سوءاستفاده کند!
بسیاری از خطاهای مربوط به سال 88، از همین جنس بود. حتی اگر فرض کنیم که برخی در امیالشان خیرخواهی داشتند، اما بدون توجه به نقشه و قصد بدخواهان، در جورچینی بازی میکردند که مطلوب دشمن بود.
«...امنیت مردم مورد تطاول اینها قرار گرفت. [البته] این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، این مال بدخواهان، مزدوران و دستنشاندگان سرویسهای جاسوسی غربیصهیونیستیست. این کاری که در داخل، ناشیانه از بعضی سر زد، اینها (دشمنان) را به طمع انداخت، خیال کردند ایران هم گرجستان است! ...احمقها خیال کردند جمهوری اسلامی، ایران و این ملت عظیم هم مثل آنجاست! ایران را با کجا مقایسه میکنند؟! مشکل دشمنان ما این است که هنوز هم ملت ایران را نشناختهاند...» (رهبر انقلاب، 29 خرداد 1388.)
ملت همیشه در صحنه
در صدسال اخیر، از میان حوادث مهم سیاسی اجتماعی در کشورهای مختلف جهان، اتفاقاتی که بهرغم خواست مردم و با دخالت امیال و انگیزههای بیرونی مورد دستاندازی قرارگرفتهاند و نتیجهای خلاف اراده مردم را به بار آوردهاند، کم نبودهاند. (2)
در تاریخ بیست سال گذشته ایران نیز، حضورهایی چون 23 تیر 1378 در اعتراض به هنجارشکنیها و فتنهانگیزیهای 18 تیر همان سال و 9 دی 1388 در اعتراض به رفتارهای غیرقانونی و آشوبگریهای پس از انتخابات، نمونهای از حضور مردم همیشه در صحنهای است که بدون ادعا و چشمداشتی، برای حراست از آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی، به میدان آمدهاند. در این مقاطع، اگر لحظهشناسی و نقشآفرینی مردم نبود، امکان گرفتاری ایران در باتلاق توطئه دشمنان و سوءاستفاده از التهابات فتنهگون، همچون حرکتها و انقلابهای موسوم به رنگی در کشورهای اروپای شرقی، وجود داشت.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که سرعت حوادث و جریان تاریخ، همیشه فرصت لازم را در اختیار تودههای مردم قرار نمیدهد که در لحظات حساس، از ارزشهای خود دفاع کنند. گاهی غفلت و تعلل، مسیر تاریخ را عوض و هزینههای گزافی را بر جامعه تحمیل میکند؛ کما اینکه درگیری کشور در 8 ماه فتنه، هزینه کمی نبود.
هزینه و فایده فتنه پس از انتخابات 88
هر پدیدهای میتواند دارای وجوه مختلفی باشد و میتوان از جهاتی در آن فرصتها و تهدیداتی را یافت. فتنه سال 1388 در ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. ازاینرو، برای عبرتگیری شایسته است به هر دو وجه ماجرا توأمان نگریست. در اینجا به نمونهای از هزینههای فتنه اشاره میکنیم:
تضییع حضور 40 میلیونی مردم؛ اولین نتیجه تلخ فتنه، پایمال شدن دستآورد باشکوه کشور در مشارکت سیاسی مردم بود. حضور گسترده و مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات، یک اتفاق بینظیر بود و نوعی رکوردشکنی محسوب میشد. این حضور شگفتانگیز در مقایسه با میزان مشارکت مردم در بسیاری از کشورهای مدعی دموکراسی، حکایت از جایگاه بالای مردمسالاری در جمهوری اسلامی ایران داشت. متأسفانه با وقوع آن حوادث، این دستآورد بزرگ ملی، تلف شد و از چشمها پوشیده ماند.
جان باختن برخی از مردم؛ یکی دیگر از تبعات فتنه را باید جان باختن کسانی دانست که در حمایت از نظام و انقلاب شهید شدند یا بر اثر تبلیغات و حتی بهطور ناخواسته یا بر اثر خطاها، درگیر حوادث سال 88 شدند و جان باختند. آشوب و نزاعهای خیابانی چیزی است که در آن احتمال هر اتفاق ناگواری میرود. بهعنوانمثال، آتشسوزی مسجد لولاگر یا خطاهای بازداشتگاه کهریزک، نمونهای از آن حوادث بود. جان تکتک انسانها بهحکم دین، محترم است و مرگ هرکس را در شرایط فتنهگون که تشخیص حق و حقیقت دشوار است باید فاجعهای بزرگ دانست، اما فتنهانگیزی از هر اتفاقی پرهزینهتر است. ازهمینروست که خداوند در قرآن میفرماید: «...و فتنه از قتل بزرگتر و فسادانگیزتر است.» آیه 217 سوره بقره
نگرانی دوستداران انقلاباسلامی در جهان؛ نتیجه ناگوار دیگر فتنه 88، مخدوش شدن چهره نظام در میان دوستان آن در جهان بود. درحالیکه ایران سالها بهعنوان کشوری الگو و پیشرو میان ملتهای ستمدیده و آزادیخواه جهان شناخته میشد، با فتنه 88، بسیاری از مردم جهان با چشمهای نگران و متعجب به حوادث این سال نگریستند.
خسارت به کشور؛ ایران کشوری است که در طی سالهای پس از انقلاب، بهرغم همه تحریمها و کارشکنیها، توانسته به جایگاه قابل قبولی در رشد و پیشرفت دست یابد. اما در سال 88، ضمن وارد شدن خسارتهای سنگین به بسیاری از بخشها، توجه عمده نیروهای داخل معطوف به حوادث این سال شد و همچنین در بسیاری از کارها وقفه ایجاد شد.
تغییر شرایط ایران در مناسبات بینالمللی؛ ایران بهعنوان کشوری باثبات و آرام، نقش ویژهای در تعاملات بینالمللی دارد، اما حوادث سال 88 با ضربه زدن به موقعیت ایران، این کشور را در مسیر مناسبات دیپلماتیک، دچار مشکلاتی کرد و ناگزیر ساخت در بعضی از صحنهها دست به تصمیمات دیگری بزند. همچنین افزایش تحریمهای اقتصادی علیه ایران در سالهای پس از 88، یکی از معلولهای غیرمستقیم خسارتهای آن سال بود. زیرا آن حوادث، طمع دشمنان را برای ضربه زدن و فشار بیشتر به ایران، افزایش داد.
فایدههای فتنه
همانطور که گفته شد فتنه هم ضرر دارد و هم فایده. موارد زیر فواید فتنه را به ما خاطرنشان میکند:
تباهی تلاش و برنامهریزی دشمن؛ حوادث سال 88، ریشه در سالها برنامهریزی و فرصتجویی دشمنان خارجی و داخلی داشت. با وقوع فتنه 88 و شکست آن، تمام تلاشهای انجامگرفته در طی این سالها از بین رفت و خباثتها و خیانتهای دشمنان برملا شد.
تقویت بیشتر رابطه مردم و رهبری؛ نقش رهبر انقلاب در مدیریت صحنه و هدایت مردم و مسئولان کشور، به گفته همه صاحبنظران، نقشی شگفتانگیز بود. ارتباط وثیق و مؤثر رهبری نظام با بدنه جامعه در طی این حوادث، باعث شد که اهمیت و تأثیر این ارتباط بیشازپیش بر همگان روشن شود و ریشههای آن تحکیم یابد.
واکسینه شدن کشور؛ وقوع فتنه 88 بهرغم همه تلخکامیها، یک دستاورد دیگر هم برای کشور داشت و آن تقویت سیستم دفاعی کشور در برابر فتنهانگیزیهای مشابه بود. این اتفاق با درسها و عبرتهایی که به مسئولان و مردم آموخت، نظام را در برابر اتفاقاتی ازایندست، مقاوم کرد.
رویشهای جدید فرهنگی؛ با فتنه 88 رویشهای جدید بسیاری در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری، شکل گرفت. بسیاری از جوانان در خلال این حوادث، متوجه ضرورت کارهای فرهنگی شدند و بسیاری از استعدادهای پنهان به شکوفایی رسیدند.
بیشتر بدانیم
1. نمونه خارجی:الجزایر. بعد از آنی که مردم الجزایر علیرغم فشارها و مخالفتهای فرانسه، بعد از هشت سال مبارزه در سال 1962 از زیر یوغ استعمار خارج شدند و به استقلال رسیدند، با دخالتهای فرانسه تا سال 1991 درگیر کودتای نظامیان و منازعات سیاسی سیاسیون بودند. نهایتا در سال 1991 موجبات برگزاری انتخاب آزاد در قالب انجمنهای ایالتی و ولایتی و سپس مجلس، فراهم شد. در این انتخابات، حزب تازه تأسیس «جبهه نجات اسلامی» به پیروزی چشمگیری رسید، اما این پیروزی اولیه برای دولت تحت حمایت نظامیان، یک تهدید بزرگ محسوب میشد؛ نظامیانی که خود موردحمایت فرانسه و آمریکا بودند.
نتیجتاً با فشار ارتش، دولت انتخابات را ابطال کرد و استعفا داد و با ایجاد حکومتنظامی، «شورای عالی کشور» تشکیل شد. معدود اعتراضات موجود سرکوب شد و با دستگیری گسترده مخالفان و اعلام وضعیت فوقالعاده یکساله، جبهه نجات اسلامی منحل شد و الجزایر نزدیک به یک دهه در سرکوب نظامیان و نزاع داخلی فرورفت که در طی آن صدها هزار نفر کشته شدند.
2- انقلاب گل رُز در گرجستان، گل لاله در قرقیزستان و نارنجی در اوکراین، هر سه نمونه تغییر مخملی از خارج و کودتاهای شیلی، ونزوئلا و آرژانتین، هر سه نمونه تغییر چدنی از خارجاند. وجه مشترک این انقلابها و کودتاها، غربگرا و در تضاد با خواست عمومی بودنشان است.
nojavan7CommentHead Portlet