یک تغییر مهم
ممکن است خیلیها به شما گفته باشند که هدفت از تحصیل در دانشگاه را مشخص کن و شما هم چند هدف متفاوت را مطرح کرده باشید. بعد که وارد انتخاب رشته میشوید تازه میفهمید که اهدافتان گاهی اوقات در یک رشته جمع نمیشوند. بگذارید مثالی بزنم، گاهی هدف شما وارد شدن به بازار کار است، گاهی کسب علم و دانش است، گاهی کمک به پیشرفت علمی جامعه و متأسفانه گاهی هم کم کردن روی اطرافیان است. همین الآن شما بهخوبی میتوانید متوجه شوید که احتمال بسیار زیاد اینها در یک رشته پیدا نمیشوند.
پس قدم اولتان را تغییر دهید، خلاف تصور خیلیها، اتفاقاً قدم اول اولویتبندی کردن اهداف است. وقتی هم این کار را انجام دادید محکم پای تصمیم و هدفتان بایستید و با حرف دیگران دلتان نلرزد.
عمیق باشید
حواستان باشد در میان ملاکهایی که برای انتخاب دارید علاقه نمیتواند بهعنوان ملاک مطرح شود. زیرا علاقه برآمده از احساسات ماست و احتمال تغییر کردن آن خیلی زیاد است، کافی است با یک درس چهار واحدی سنگین در دانشگاه چشم تو چشم شویم تا علاقه را بهکل فراموش کنیم. آنچه مهم است دلایلی است که باعث شده نسبت به یک رشته خاص علاقه پیدا کنید. مثلاً اینکه استعداد خاصی در این رشته دارید، فلان شخصیت موردعلاقه شما در این رشته تحصیلکرده یا هر دلیل دیگری که برای علاقه پیدا کردن وجود دارد. این دلایل هر چه قدر از درون شما سرچشمه بگیرد بیشتر میتوانید به آن تکیه کنید.
نهایت سرعت
اگر شما هم اطرافیانی دارید که دائم از یکرشته خاص تعریف کرده یا معتقد هستند فلان رشته خیلی باکلاس است و حتی اینکه اگر فلان رشته را قبول شوی نشان میدهد که خیلی با استعداد هستی، حواستان را بیش از دیگران جمع کنید. در این شرایط خطری نهفته است که بعدها خودش را نشان میدهد و این خطر یعنی اینکه استعداد و تواناییتان را بهکل فراموش کردهاید. پس به خاطر اقبال بیرونی که نسبت به بعضی رشتهها وجود دارد شما هم به سمت آنها نروید. یادتان باشد وقتی رشته شما با استعدادتان تناسب داشته باشد، سرعت رسیدن شما به مقصد هم خیلی بالاتر است. استعداد نقش سرعت دهی را دارد.
مشورت هوشمندانه
مشورت را فراموش نکنید، اما بدانید که با چه کسی و چگونه مشورت کنید. ازجمله خندهدارترین نوع مشورتها این است که بپرسیم: این رشته خوب است یا بد است؟ پس با مجموعهای از پرسشها برای مشورت اقدام کنید. مثلاً میتوانید بپرسید این رشته برای چه کسانی خوب است؟ چه ویژگیهای شخصیتی در افراد موفق این رشته وجود دارد؟ با این رشته در چه زمینههایی میتوانم فعالیت علمی یا اقتصادی داشته باشم؟ یا پرسشهایی شبیه اینها. البته نتایج مشورتها وقتی مطلوب است که شناخت خوبی از خودتان داشته باشید.
کدام بازار کار؟
بازار کار یکی از پرکاربردترین واژهها در روزهای انتخاب رشته است. برخی رشتهها معروفاند که بازار کار خوبی دارند. اما منظور از بازار کار دقیقاً چیست؟ آیا منظور به استخدام نهادهای دولتی در آمدن است؟ یا منظور این است که خلأهای جامعه در این حوزه زیاد است و بعد از تحصیل میتوانم به سراغ آنها بروم؟ یا نگاهی آیندهپژوهانه دارید و بهسرعت علم و فناوری نگاه کرده و میخواهید با دویدنهای علمی به آن نقاط برسید؟ میبینید که بعضی واژهها بهراحتی استفاده میشوند اما تعریف آنها بهصورت دقیقتر تغییرات اساسی در نتیجه به وجود میآورد.
رنگ دعا
نکته آخر هم اینکه در میان هیاهوی این روزها نقش اصلی خودتان را فراموش نکنید، لحظاتی به این فکر کنید که برای انجام دادن کدام کار مهمی تصمیم گرفتهاید درس بخوانید. بازی لفظی دیگری که دچارش میشویم این است که این روزها تنها به شغل فکر میکنیم درحالیکه نقش ما مهمتر از شغل ماست. شغل بخشی از زندگی است اما نقش اصلی ما چیست؟ یکی از دعاهایی که حسابی به کمکتان خواهد آمد دعای بیستم صحیفه سجادیه معروف به مکارم الاخلاق امام سجاد است. با خودتان بارها و بارها تکرار کنید: وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، یعنی اینکه خدایا من را در همان کاری که در مورد آن از من سؤال میپرسی قرار بده، و روزگارم را در آنچه به خاطر آن من را آفریدهای مورد استفاده قرار بده.
nojavan7CommentHead Portlet