nojavan7ContentView Portlet

همه‌چیز با یک بلوف شروع شد
معرفی کتاب «جام جهانی در جوادیه»
همه‌چیز با یک بلوف شروع شد

«گودِ علی» که زمین فوتبال خاکی و قدیمیِ محله جوادیه است، تبدیل به یک ورزشگاه بزرگ و پرجمعیت می‌شود؛ جایی که در آن نمایندگان همۀ دنیا حضور پیدا می‌کنند؛ چرا؟ چون سیاوش، فراخوان مسابقۀ فوتبال محله‌شان را علاوه‌بر فارسی به انگلیسی هم می‌نویسد و باعث می‌شود جام جهانی به محلۀ جوادیه بیاید.

1

فراخوان انگلیسی برای یک بازی محلی!

کلاس چهارم دبستان بودم که با «جام جهانی در جوادیه» مواجه شدم. یک کتاب تازه منتشرشده که آن روزها به‌اندازۀ امروز معروف نبود. من به‌عنوان اولین نسل خوانندگان کتاب، بدون هیچ پیش‌زمینه، با هیجان و اشتیاق داستان را دنبال کردم و هیچ تصوری از روند قصه و پایانش نداشتم. 
ماجرا از جایی شروع می‌شود که «الکس»، پسر سفیر کانادا، فراخوان مسابقات فوتبال محلۀ سیاوش را می‌بیند. سیاوش اهل محلۀ جوادیه و عاشق فوتبال است، زبان انگلیسی‌اش هم خوب است و به همین خاطر به پسر سفیر کانادا، فارسی یاد می‌دهد. الکس از سیاوش می‌پرسد که چرا فراخوان را به دو زبان انگلیسی و فارسی نوشته و او در لحظه پاسخ می‌دهد که تیم‌های خارجی هم قرار است در این مسابقه شرکت کنند؛ درحالی‌که هیچ تیم خارجی‌ای در کار نیست! همین باعث می‌شود که الکس، دوستانش را از سفارتخانۀ کشورهای دیگر، به مسابقات محلۀ جوادیه دعوت کند و سیاوش هم دربه‌در به‌دنبال تیم خارجی بگردد تا حرفی که به الکس زده، روی زمین نماند.

عنوان: جام جهانی در جوادیه || نویسنده: داوود امیریان || ناشر: قدیانی || تعداد صفحات: ۲۷۲

2

خواستن، توانستن است؟

«جام جهانی در جوادیه» برای منِ ده‌ساله در سال ۸۴، کتاب فوق‌العاده‌ای بود. تصور نمی‌کردم که روند داستان این‌طور پیش برود. فکر می‌کردم مثل کارتون «فوتبالیست‌ها»، چند پسربچه مسابقۀ فوتبال دارند و گروهی برنده و گروهی بازنده می‌شود؛ اما این کتاب قصه‌ای متفاوت داشت. قصه بیشتر از اینکه راجع‌به فوتبال باشد، راجع‌به بچه‌های یک محله بود که می‌خواستند به کمک همدیگر یک کار مهم انجام بدهند، هیجان و همکاری آن‌ها من را هم سر شوق می‌آورد؛ «من»، یعنی دختری ده‌ساله که آن‌قدرها هم فوتبال دوست نداشت.
وقتی چنین کتابی برای یک دختر جذاب باشد احتمالاً جذابیت دوچندانی برای پسرها، خصوصاً پسرهای عاشق فوتبال، خواهد داشت؛ چون خیلی بیشتر از قوانین بازی سر در می‌آورند. «پسر تو چرا متوجه نیستی؟ بازی بعدی ما با آلمانی‌هاست. اگر آن‌ها این بازی را ببرند، از ما سه امتیاز جلو می‌افتند. باید لااقل این بازی مساوی بشود.» حالا که فکر می‌کنم، در ده‌ سالگی از چنین گفت‌وگوهایی خیلی چیزی نمی‌فهمیدم؛ اما هیجان بازی را به‌خوبی درک می‌کردم. «با سروصدای مجتبی ریزه و مصطفی و بعد نریمان و رشید و سعید، کم‌کم پسرها هم متوجه این موضوع شدند. حالا کفۀ ترازو به نفع اسپانیایی‌ها سنگین شد. اسپانیایی‌ها تعجب کرده بودند که چرا جمعیت یکپارچه آن‌ها را تشویق می‌کند.»
من هم مثل باقی خوانندگان کتاب منتظر بودم که در پایان قصه، ایران قهرمان این جام جهانی شود و سیاوش و بچه‌های محلۀ جوادیه به‌عنوان میزبان مسابقات، جام را بالا ببرند؛ اما پایان داستان با تصورات من متفاوت بود و شاید همین هم باعث شد که تا همیشه به‌عنوان یک قصۀ خوب در خاطرم بماند.
بعد از آن کتاب‌های زیادی از همین نویسنده، یعنی داوود امیریان خواندم. با «رفاقت به سبک تانک» خندیدم و در «گردان قاطرچی‌ها» با یک سیاوش دیگر آشنا شدم، ولی «جام جهانی در جوادیه» همیشه در خاطرم ماند. حالا که تقریباً بیست سال گذشته، سیاوش هنوز هم همان‌جا در «گودِ علی»، زمین خاکی بازی بچه‌های محله، ایستاده است و منتظر شماست که به‌ سراغش بروید تا قصۀ جام جهانی محله‌شان را برایتان تعریف کند.

3

خوانش یک صفحه از کتاب

سیاوش گفت: «آقا عماد، اصلیتت کجاییه؟»
- عراقی
سیاوش چند لحظه سکوت کرد. عماد گفت: «پدرم اصالتاً ایرانی است و مادرم عراقی. قبل از به دنیا آمدن من صدام حسین دستور داد کسانی که پدر یا مادرشان ایرانی هستند باید از عراق خارج شوند. پدرم مجبور شد با خانواده‌اش بیاید ایران.»
- خب عربی بلدی؟
عماد با تعجب گفت: «خب، معلومه.»
- می‌شود یک خواهش کنم؟
عماد با تعجب به سیاوش نگاه می‌کرد. سیاوش گفت: «به بچه‌های تیمت بگو فقط عربی حرف بزنند؛ چون قراره شما به عنوان تیم منتخب عرب تو مسابقات بازی کنید. متوجه منظورم می‌شوی؟»
عماد لبخند زد: «متوجه‌ام. اتفاقاً با اینکه بچه‌های تیم هر کدام مال یک کشور عربی مثل عراق، کویت، بحرین، سوریه و قطر هستند، اما عربی صحبت می‌کنند.»
- برای پرچمتان فکری کرده‌اید؟
- نه
سیاوش به فکر فرو رفت. عماد گفت: «به نظرم چون ما همگی عرب هستیم و مسلمان، یک پرچم سفید با یک الله‌اکبر سبزرنگ را به عنوان پرچم انتخاب کنیم. چطوره؟»
- بارک‌الله! خیلی خوبه.

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA