تکلیفمان با واژههای بیگانه وارداتی چیست؟ آیا برای همهشان معادل وجود دارد؟
همه زبانها از هم وام میگیرند و این وامگیری به غنیسازی زبان کمک میکند. برای مثال، اگر واژهای عربی مثل «عشق» را در فارسی درنظر بگیریم و بخواهیم آن را از زبان حذف و «مِهر» را بهجای آن بگذاریم، دیگر در برخی موارد قابل بیان نیست. واژههای «محبت»، «مِهر»، «عشق» و «دوستی» هریک در بافت خود معنا میدهند؛ بنابراین، وامگیری از واژگان دیگر زبانها امری طبیعی است، اما نباید از حد متعارف خارج شود. علاوهبر این، برخی واژههایی که وارد بدنه زبانی شدهاند، فارسیشده هستند؛ مثل اتوبوس، تاکسی، رادیو، تلویزیون و فیلم که دیگر جزو بدنه زبان فارسی تلقی شده و بیگانه محسوب نمیشوند و با آنها واژههای تلفیقی مثل فیلمنامه و تاکسیرانی ساختهشده و اینها در بدنه زبان فارسی جای گرفتهاند.
فرهنگستان، برخی واژهها را معادلگزینی نمیکند؛ چون برای برخی واژهها امکان این کار وجود ندارد یا بعضاً مثل واژه «وب» بهقدری کوتاهاند که جایگزین آنها جا نمیافتد؛ پس، از همانها بهره میگیریم و با عناصر مختلف زبان فارسی واژگانی همچون وبنویس، وبنوشت، وبنشست و وبگاه را با آنها میسازیم.
بنابراین، فرهنگستان ابتدا بررسی میکند واژهای که وارد بدنه زبان فارسی میشود چقدر در نحو و زبان فارسی تأثیر دارد و به صلاح است که آن را بپذیرد یا نه! تا جای ممکن تلاش میکند واژهسازی کند، در غیر این صورت، آن را وارد ساخت واژه فارسی کرده و از آن استفاده میکند.
چهچیزی واژهگزینی را جذاب و جالب کرده است؟
واژهگزینی فرآیندی بسیار شیرین است؛ چون در این فرآیند باید ریشهیابی و بر اساس آن معادلگزینی کرد. خیلی اوقات در واژهسازی از عناصر زبانهای باستانی خودمان استفاده میکنیم؛ برای مثال در کلمه ترابری، «تَرا» پیشوند باستانی از زبانهای گذشته ما بهمعنای «آن سوتر رفتن» است که با آن ترابری (ترا+بری) و ترابرد (ترا+برد) را با فعل بردن ساختهایم. یا «پاد» که در حوزههای مختلف بهجای «ضد» بهکار میرود و ما تفاوتهایش با ضد را درنظر میگیریم؛ مثل پدافند (پد+آفند بهمعنی ضدحمله).
برخی اوقات واژه بیگانه را میشکنیم و عناصرش را بررسی و نیز عناصر مرده یا کم بسامد را احیا میکنیم، یا از گویشهای مختلف واژههایی را میگیریم و وارد زبان فارسی میکنیم. واژهگزینی بهنوعی علمی است که با همه این حوزهها همچون زبانشناسی، ریشهشناسی و ... ما را مرتبط میکند و هریک شیرینی خاصی دارد و اساتید با چشیدن همین شیرینی است که قریب به سی سال است با ما همکاری میکنند.
برخی واژهگزینیها را مسخره میکنند؛ این شوخیها و تمسخرها از کجا ریشه میگیرد؟
بعضاً شوخیهایی را با فرهنگستان زبان و ادب فارسی میکنند و واژههایی را به آن نسبت میدهند؛ مثل، کاربرد «درازآویز زینتی» برای کراوات یا «کِشلقمه» برای پیتزا و امثال اینها که واقعی نیست. البته ما معتقدیم پشت هر شوخی یک مسئله جدی نهفته است و نشان میدهد اهالی زبان به واژهگزینی توجه کردهاند. این شوخیها همیشه و از زمان فرهنگستان اول وجود داشته و حتی نویسندگانی در گذشته به آن معترض بودهاند. برای مثال، صادق هدایت دراینباره متن نوشته (مثلاً پایاننامه، پزشک و ناو مورد تمسخر هدایت قرار میگیرند؛ ولی امروز جاافتادهاند) یا تقیزاده از واژهگزینی به تخریب تعبیر کرده است.
گاهی در مقابل واژهگزینیها مقاومت میشود، با این وجود کار واژههای جدید به کجا میرسد؟
واژهگزینی برای نسل بعد میتواند مؤثر باشد. ما برحسب عادت واژههایی را بهکار میبریم که ترککردن آنها سخت است، اما وقتی واژهگزینیها وارد متون و در رسانهها منعکس شود و بچهها از ابتدا با کتاب درسی آنها را تحصیل کنند در ذهنشان واژههایی مینشیند که در درسهایش آنها را خواندهاند؛ برای مثال، در حوزه زبانشناسی، واژگانی مثل واج و واجشناسی غریب است و معمول فارسیزبانان نیست، اما بچهها با آنها بزرگ میشوند! در هر حوزهای اگر واژه را به بچهها یاد دهیم، با آنها بالا میآیند؛ لذا، امیدواریم کتابهای مدارس و دانشگاهها بهقدری همسان و یکدست شوند که بچهها با ورود به دانشگاه دچار گسست فرهنگی نشوند و اینطور نباشد که در مدرسه فارسیِ واژه را یاد بگیرند و در دانشگاه مجبور به استفاده از معادل غیرفارسی آن شوند.
امروز، واژههای زیستشناسی مثل گلبرگ و کاسبرگ که در فرهنگستان اول برای اصطلاحات علمی، واژهگزینی شدهاند و پیش از آن معادل فرانسویشان کاربرد داشت، جاافتادهاند و کاربرد دارند؛ همچنین است درباره واژه فرودگاه که دیگر کسی به آن «ایرپروت» نمیگوید.
واژهگزینیها چطور به اطلاع مردم میرسد؟
واژههای مصوب فرهنگستان را میتوان در وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی جستوجو کرد. همچنین تاکنون ۱۸ فرهنگ واژههای مصوب را تدوین کردهایم که قابل تهیه و در دسترس است؛ علاوهبر این، در حوزههای مختلف فرهنگنامههای موضوعی با عنوان هزارواژه در موضوع فیزیک، زیستشناسی، زمینشناسی و ... تدوین و منتشر شده است. دو دفتر واژهگزینی ۱۹ و ۲۰ نیز تا پایان سال منتشر میشود.
واژهگزینی در ایران چطور شروع شد و الان چه وضعیتی دارد؟
فرآیند واژهگزینی بیش از صد سال قبل در ایران آغاز شد؛ با فعالیت انجمنهای مختلف در حوزههای پزشکی، نظامی، جغرافیایی و ... در ایران و ورود واژگان بیگانه به زبان فارسی، فرهنگستانها نیز فعال شدند و با بهرهگیری از واژههایی که پیش از آن ساخته شده بود، نخستین دسته واژگانی را در نخستین فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساختند. این فعالیت ادامه یافت و فرهنگستان زبان و ادب فارسی از ابتدای کار خود، واژهگزینی را جزو گروههای اصلی تعریف کرد. البته چند سالی زمان بُرد تا شکل بگیرد. اکنون واژهگزینی یک علم است و در مقاطع کارشناسی، کارشناسیارشد و دکتری در کشورهای مختلف تدریس و به فارغالتحصیلان آن مدرک دانشگاهی اعطا میشود.
واژهگزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی چطور و با کمک چه کسانی پیش میرود؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسی تنها متولی رسمی حفظ و حراست و گسترش زبان فارسی در کشور است و از طریق ایجاد گروههای متعدد علمی، شناسایی و حفظ گویشهای مختلف کشور، بررسی متون گذشته ایران در حوزه زبانهای ایرانی، ارتباط با سازمانها و نهادهای مختلف و فعالیت در حوزههای مختلف زبانی به این مهم میپردازد. همچنین، میتوان آن را مؤسسه برنامهریز زبان در حوزههای مختلف دانست که تلاش میکند متون علمی زبان فارسی را گسترش دهد و به جامعه معرفی کند. کاری که فرهنگستان معمولاً با آن شناخته میشود، گروه واژهگزینی است که سابقه طولانی دارد، اما فرهنگستان زبان و ادب فارسی صرفاً به آن نمیپردازد. کشورهای مختلف نیز در واژهگزینی فعال هستند تا از واژگان خود حراست کنند. از زمانی که با علوم مختلف ارتباط گرفتیم، سعی کردیم واژههای فارسی را بهکار ببریم.
بخشی از واژهگزینیها «نظری» است که مطالعاتی باید انجام شود تا بدانیم به چه طریق و با پیروی از چه اصول و با همکاری چه کسانی باید کار پیش برود. واژهگزینی فقط منحصر به زبانشناسان و ادبا نیست و نیاز هست استادان رشتههای مختلف علمی نظر خود و واژههای معادل و جایگزین را پیشنهاد دهند. ما همکاران و پژوهشگران واژهگزین یا نمایندگان فرهنگستان را معرفی میکنیم که میتوانند بر ساخت واژهها نظارت داشته باشند و کمکی باشند برای استادانی که میخواهند علم خود را به زبان فارسی ارائه کنند. این باعث افتخار است که دانشگاههای ما همه علوم را به زبان فارسی تدریس میکنند و ما میتوانیم از این منظر به همسایگان تاجیک و افغانستانی خود که علاقهمند به استفاده از واژههای فارسی هستند، کمک کنیم.
فرهنگستان زبان و ادب فارسی چه زمانی شکل گرفت و ساختار آن چگونه است؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسی کنونی، سومین فرهنگستان ایران است؛ فرهنگستان اول، از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۳ فعال بود، فرهنگستان دوم، از سال ۱۳۴۸ تا مدتی پس از آن فعالیت کرد، اما سازمان آن تا حدود سال ۱۳۵۸ وجود داشت و فرهنگستان سوم، یعنی همینی که تاکنون فعال است، از سال ۱۳۶۹ تأسیس شده و در حوزههای مختلف زبانی فعالیت میکند. این فرهنگستان، گروههای متعدد پژوهشی مانند گویش و زبانهای ایرانی، ادبیات تطبیقی، ادبیات معاصر، ادبیات انقلاب اسلامی، تصحیح متون، زبان و رایانه، واژهگزینی، فرهنگنویسی، دانشنامه ادبی، دانشنامه شبهقاره، آسیای صغیر و دستورزبان و آموزش زبان فارسی دارد که هر کدام در حوزههای مختلفی فعالیت دارند و برای ارتقای زبان فارسی در عرصههای مختلف تلاش میکنند.
nojavan7CommentHead Portlet