nojavan7ContentView Portlet

کشوی پروپیمان واژه‌ها
گفت‌وگو با افشین داورپناه، عضو هیئت‌علمی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری
کشوی پروپیمان واژه‌ها

تابه‌حال برای خود گنجی داشته‌اید؟ فکر کنید گنجی دارید. چطور و با چه جدیتی برای اینکه کسی به گنجتان آسیبی نزند از آن نگهداری می‌کنید؟ زبان هم برای ما حکم گنج را دارد که باید بکوشیم کسی غیر در و گوهر در آن وارد نکند یا شی تقلبی در ذخایرمان نریزد. با دکتر افشین داورپناه، عضو هیئت‌علمی پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری به گفت‌وگو نشسته‌ایم تا بفهمیم چگونه از گنجینه خود، زبان پارسی‌مان نگهداری کنیم.

1

«اینکه زبان یک موجود زنده است و به‌طور طبیعی رشد و نمو دارد، به چه معناست؟

تا زمانی که گروهی به یک زبان صحبت می‌کنند و هنوز کاربر و کاربرد دارد، به آن زبان، زبان زنده می‌گویند. حالا ممکن است این زبان در طول زمان دچار تغییر و تحول زیادی شده باشد یا ممکن است با گذشت زمان تغییر خاصی نکرده باشد؛ به هر حال چون افرادی همچنان به آن زبان صحبت می‌کنند، می‌گوییم زنده است. حالا این زبان زنده مانند خود ما تحت‌تأثیر اتفاق‌ها و جریان‌های اجتماعی قرار می‌گیرد و از طرف دیگر از جریان‌های فرهنگی و همچنین رفت‌وبرگشت‌هایی که بین فرهنگ‌ها وجود دارد نیز تأثیر می‌گیرد. این تأثیرات در طول زمان کم‌کم باعث ایجاد تغییراتی در زبان می‌شوند؛ مثلاً، واژه‌های جدید وارد زبان می‌شوند یا از زبان دیگری کلمه‌ای وام گرفته می‌شود. یقیناً زبان فارسی هم زبانی راکد نبوده است و در طول قرن‌ها تغییراتی را تجربه کرده است. زبان فارسی امروز ما، چه در گفتار و چه در نوشتار، همان زبان صد سال پیش نیست. این تغییرات آنقدر واضح هستند که شما حتی اگر روزنامه‌های سی سال پیش را با الان مقایسه کنید متوجه آن در نوشتار زبان فارسی خواهید شد. این تغییرات در لحن مردم کوچه‌بازار و گفت‌وگوهای روزمره ما بسیار بیشتر از متن بوده است. 
به هر حال، در هر دوره‌ای زبان‌ها به‌دلایل سیاسی، دینی یا علمی و تکنولوژیکی دچار تغییر و تحول شده‌اند؛ همان‌طور که با ورود اسلام به ایران زبان فارسی به‌شدت تحت‌تأثیر قرار گرفت، واژگان و اصلاحات زیادی از زبان عربی وارد زبان فارسی شد، بسیاری از واژگان و حتی قواعد زبانی معرب (یعنی عربی) شدند و حروف و رسم‌الخط عربی جایگزین حروف پهلوی شد و ... در دوران جدید هم اصطلاحات علمی و تکنولوژیکی از زبان‌های اروپایی وارد زبان فارسی شدند و در دوران ما هم که با وجود رادیو و تلویزیون و ارتباط رسانه‌ای مردم دنیا با هم، همان‌طور که سبک زندگی‌مان دچار تغییر و تحول شد، اصطلاحات و واژه‌های جدیدی وارد زبانمان شده است که حتی در زبان روزمره ما شنیده می‌شود.

2

پس نباید نگران تغییرات و تحولات زبانی باشیم؟

اگر قرار است به زبان همچون موجودی زنده نگاه کنیم، باید تغییرات آن را هم طبیعی بدانیم. گاهی ممکن است این تغییرات آنقدر شدید و زیاد باشند که برخی را نگران کند، اما بهتر است بدانیم که زبان با برخورد با این مدل چالش‌ها رشد می‌کند. حالا اگر نگران این تغییرات شدید هستیم و تصور می‌کنیم که به جهت‌دهی نیاز دارد، باید تمرکز و توجه‌مان را بر آموزش زبان برای بچه‌ها بگذاریم و تا می‌توانیم آنها را با زبان پدرانشان آشنا کنیم. اینکه ما ارتباطمان با گذشته حفظ شود، مهم است. مدرسه‌ها به‌جای اینکه کنکور برایشان مهم باشد، باید به آشنایی بچه‌ها با حافظ و سعدی اهمیت بدهند. باید ببینیم بچه‌ها چقدر با شاهنامه و مثنوی و خمسه آشنا هستند. هرکدام ما در مغزمان یک کشویی داریم که مخصوص واژه‌ها و کلمه‌هاست. به این کشو در اصطلاح گنجینه واژگانی می‌گویند و واقعاً هم گنجینه است؛ چون ارزشمند است و اندازه توانایی شما را نشان می‌دهد. اگر این گنجینه پروپیمان باشد، دیگر لازم نیست این‌قدر از تغییرات بترسیم.

زبان فارسی را نمی‌توان بدون توجه به گنجینه ادبی زبان فارسی، حفظ کرد. شما نمی‌توانید بدون تقویت فرهنگ ادبی زبان فارسی در ذهن و زبان کودک و نوجوان ایرانی، از او انتظار داشته باشید مراقب این زبان باشد. واقعیت این است که در سیستم آموزشی رسمی فعلی کشور زمینه آشنایی کودک و نوجوان ما با سعدی، حافظ، شاهنامه، مولانا، نظامی و ... فراهم نیست. الان بسیاری از جوانان و نوجوانان ما زبان انگلیسی را بهتر از فارسی می‌فهمند! بیشتر به انگلیسی مطالعه می‌کنند تا فارسی! خب، طبیعی است که با کاربرد واژه‌ها و اصطلاحات انگلیسی راحت‌تر هستند! برخی خانواده‌ها متأسفانه در آموزش‌هایشان جایی برای زبان فارسی و گنجینه زبان و فرهنگ ایرانی نیست.

3

چرا پیداکردن لغات فارسی متروک در گویش‌های محتلف اهمیت دارد؟ چطور این واژه‌ها را می‌توان وارد جریان زنده و پویای زبان کرد؟

توجه داشته باشیم در جغرافیای فرهنگی ایران زبان‌های دیگر هم رایج هستند، اما زبان رسمی در کشور ما زبان فارسی است؛ بنابراین، در اینجا شما فقط از گویش‌ها و لهجه‌های گوناگون زبان فارسی حرف می‌زنید و اینکه آیا امکان دارد برخی واژه‌ها و اصلاحات قدیمی فرهنگ فارسی یا برخی واژه‌ها و اصطلاحات محلی در این گویش‌ها و لهجه‌ها حفظ شده باشد و بتوان آن‌ها را زنده کرد؟ بله، در بسیاری از مناطق فارس‌زبان کشور همچنان برخی واژه‌ها و اصطلاحات قدیمی کاربرد دارند که در زبان رسمی دیگر حضور ندارند؛ حتی گاه در لغتنامه‌های منتشرشده هم نیامده است. نکته اول این است که اگر قرار باشد واژه‌ها و اصطلاحات قدیمی دوباره کاربرد داشته باشند اولاً، باید کارکرد داشته باشند؛ یعنی جامعه به آن‌ها نیاز داشته باشد. ثانیاً، این واژه‌ها و اصطلاحات قدیمی یا محلی مهجور برای دیده‌شدن و رواج پیداکردن باید در آثار هنری و ادبی حضور پیدا کنند و به‌تدریج شناخته شوند و کاربرد پیدا کنند. 
در اینجا برای نمونه می‌توانم به‌اصطلاح «تاسیان» اشاره کنم؛ «تاسیان»، اصطلاحی است در زبان گیلکی به‌معنای «نوعی دلتنگی، دلمردگی یا بی‌حوصلگی ناشی از غمگین‌بودن برای دوربودن از کسی.» این اصطلاح را سال‌ها پیش هوشنگ ابتهاج (سایه)، شاعر مشهور، برای یکی از سروده‌هایش انتخاب کرد و خوانندگان غیرگیلک اولین‌بار در شعر ابتهاج با این اصطلاح و معنای آن آشنا شدند. بعدها شاعران دیگر گیلک که به فارسی شعر می‌سرودند نیز این اصطلاح را به‌کار بردند و به‌تدریج شعردوست‌های غیرگیلک با این اصطلاح آشنا شدند به‌نحوی‌که برای اکثر اهل شعر و فرهنگ این اصطلاح حالا دیگر شناخته شده است. این اتفاق در یک روند طبیعی اتفاق افتاده است. این معرفی واژه‌ها و اصطلاحات قدیمی یا محلی ممکن است از طریق رسانه‌ها (فیلم، تصنیف و ترانه و ...) هم اتفاق بیفتد. از سوی دیگر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی در قسمت معادل‌یابی برای برخی واژه‌ها و اصطلاحاتی که از زبان‌های ‌دیگر وارد زبان فارسی شده است در مواردی معدود و در حد محدودی می‌تواند از ظرفیت‌های اصطلاحات و واژه‌های محلی استفاده کند. البته این مسئله تاکنون عملاً نادیده گرفته شده است و شاید هم تا زمان حال اساساً نیازی به آن احساس نشده است. 
بنابراین، زبان اگرچه به‌طور طبیعی و بر اساس شرایط و وضعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... و تحت‌تأثیر مراودات علمی‌ـ‌فرهنگی و تکنولوژیکی راه خودش را می‌رود، اما در همه‌جای دنیا برای حفظ و ساماندهی زبان ملی‌شان برنامه‌ریزی‌های جدی دارند؛ برای مثال، در فرانسه و آلمان از دهه‌های پیش برنامه‌های فرهنگی و ترویجی متعدد، چند لایه و گسترده‌ای درباره زبان‌های ملی‌شان اجرا کرده‌اند، اما در کشور ما مهم‌ترین مسئله این بوده که زبان فارسی، به‌عنوان زبان رسمی و ملی و یک متغیر اساسی فرهنگی وحدت‌بخش، در عمل برنامه‌ای برای سنین کودکی و نوجوانی جامعه ایرانی نداشته ‌است یا این برنامه‌های حداقلی در این زمینه نیز واقع‌بینانه، به‎روز و در نهایت نتیجه‌بخش نبوده است. نهادهای متولی نیز عملکرد خوبی نداشته‌اند. 

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA