تو نیز همین الان در زندگی مسئولیتهای زیادی داری که بهخوبی از پسشان برمیآیی. خیلی از کارهایی که در کودکی پدر و مادر برایت انجام میدادند، از جمله تغذیه، مراقبت در برابر بیماری، مراقبتهای بهداشتی و ... حالا خودت مسئولیتش را به عهده داری و خیلی هم خوب انجامشان میدهی.
از طرف دیگر، به شناختی از خودت دست پیدا کردی که حاصل همان زمانهایی است که اشتباه کردی؛ مثلاً میوه یا خوراکی خوردی که با بدنت سازگار نبوده و برایت تجربهشده که برای مراقبت از خودت، دیگر نباید این خوراکی را بخوری. علاوهبر تجربیات خودت، گاهی هم از صحبتهای دیگران این تجربه را بهدست آوردی.
تو الان مسئولیت درسخواندن، مدرسهرفتن و خیلی از کارهایی را که من نمیدانم به عهده داری، ولی شاید خودت خیلی به آن دقت نمیکنی. دستبهقلمشو و لیست همین کارهای ریزودرشت را بنویس. شاید در حین نوشتن خاطرات مختلفی از این مسئولیتها هم به ذهنت برسد؛ مثلاً اینکه برای برخیشان سختی کشیدی، برنامهریزی کردی یا گاهی اذیت شدی، اما هرطور بوده این مسئولیت را پیش بردی. باید به خودت ثابت کنی که ناتوانی در انجام مسئولیت یک باور غلط است و با شکستخوردن، خودمان را به عدم مسئولیتپذیری متهم نکنیم.
آن مدیرانی که از بدو تولد مدیر نبودند هم با همین قانون پیش رفتند. کوچکترین مسئولیتها را به بهترین شکل انجامداده و از دیگران مشورت گرفتند. من با اطمینان میگویم که همین مدیران دفعات خیلی زیادی اشتباه کردند. مگر آدمیزاد بدون خطا ممکن است؟ اما آنها به هر اشتباه به یک تجربه جدید نگاهکرده و پس از آن سعی کردند آن تجربه را هم در نظر داشته باشند. کمکم این تجربهها زیاد و آن مدیر هم ورزیدهتر شده است.
پس تو هم هدفت از پذیرش مسئولیتها را عوض کن؛ مسئولیتهایی که قبول میکنی با هدف خوب انجامدادنشان قبول نکن، با این هدف قبول کن که تجربه بیشتری کسب کنی. خیلی بهتر است اگر این تجربههای قیمتی را جایی یادداشت کنی. طبیعی است اگر گاهی نتوانی یک کار را کامل انجام بدهی یا نتوانی در حد عالی آن را پیش ببری.
من هم میدانم آدم از اشتباهکردن خوشحال نمیشود و با آغوش باز بهسمت سوتیهایش نمیرود؛ اما وقتی بدانیم همین تجربهها هم فایدههایی داشته و قرار است ما را بسازند خیلی بهتر آنها را میپذیریم. وقتی بدانیم دیگران هم برای آنکه مسئولیتپذیرتر باشند تلاش کردهاند، دیگر آنقدرها خودمان را سرزنش نخواهیم کرد؛ پس پیش بهسوی دنیای شیرین تجربهها.
نگران خرابکردن کارهایی هستم که به من سپردهشده، چاره چیست؟
nojavan7ContentView Portlet
نگران خرابکردن کارهایی هستم که به من سپردهشده، چاره چیست؟
پاسخ از مرضیه مدنیفر، روانشناس، مشاور و مدرس دانشگاه
تابهحال نوزادی دیدهاید که روی پیشانیاش نوشته باشد او یک مدیر است؟ پس چگونه است که بعضی آدمها در آینده مدیران توانمندی میشوند؟ آنها مدیرانی خوبی میشوند؛ چون مسئولیتپذیر هستند. مدیران از موقعیتهای خیلی کوچک و دم دستی، مسئولیتپذیربودن را شروع کردند. آنها از همان ابتدا مسئولیت وزارتخانه و ادارهکل را به عهده نداشتند.
این مطلب را در شبکه های اجتماعی و پیامرسانها به اشتراک بگذارید
1
nojavan7CommentHead Portlet