الگوی دوستداشتنی
میدانم که اولین سؤالت همین است که کدام الگو؟ خیالت راحت، قرار نیست راههای سخت و پیچیده را طی کنیم، بعضی از مسیرها خیلی روشن است؛ هم پایان راه معلوم است و هم افرادی میشناسیم که مثل ما بودند و آن مسیر را طی کردند. پس قدمگذاشتن در این مسیر امکانپذیر است؛ مثلاً در مورد شهید رئیسی، آقا گفتند که خدا آن مرحوم را خیلی دوست و به او لطف داشت. فکرش را بکنید حتی وقتی قرار است از این دنیا برویم بازهم به قول آقا قدرت و قوت و سرمایه اجتماعی کشورمان را به رخ دیگران بکشیم. اینکه خیلی خوب است، پیشنهاد فوقالعاده خوبی است برای الگوگرفتن.
شاهد قرآنی
برای اینکه بدانی راه را درست آمدهای، آقا شاهد قرآنی هم میآورند؛ شاهدی که همه مطمئن باشیم پایان مسیر کسی که باید الگویمان باشد، شهادت است؛ یعنی زیباترین و باشکوهترین پرده آخر برای زندگی هرکسی: «وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللهِ اَمواتٌ بَل اَحیاءٌ وَ لکِن لا تَشعُرون؛ به کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده اطلاق نکنید، اینها زندهاند. اطراف این آیه ــچه قبل این آیه، چه بعد این آیهــ بحثی از حرکت نظامی و جنگ و قتال و مانند اینها نیست. [میفرماید] «فیسبیلالله». نمیشود ادعا کرد که معنای این «یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَّه» کشتهشدن در میدان جنگ است؛ چون هیچ قرینهای بر این در این آیه وجود ندارد. هر کسی که در راه خدا کشته بشود. راه خدمت به مردم، راه خدا است. راه کار جهادی برای مردم، راه خدا است. راه اداره کشور اسلامی، راه خدا است. راه پیشرفت نظام جمهوری اسلامی، راه خدا است. آقای رئیسی عزیز و همراهانش، در راه پیشرفت کشور، در راه خدمت به مردم، در راه اعتلای جمهوری اسلامی کشته شدند؛ [لذا] مشمول این آیهاند. اینها را اموات ندانید. بَل اَحیاءٌ؛ اینها زنده هستند؛ همان تعبیری که در باب شهدا وجود دارد؛ بنابراین، اینها را ما «شهدای خدمت» میدانیم.»
خداقوت آقاسیدابراهیم
از آن آدمهایی بود که پاهایش را فقط برای دویدن، چشمهایش را برای بیدارماندن و همه اینها را برای خدمتکردن به خلق میخواست؛ چون میدانست در این صورت خدا هم از او راضی خواهد بود. حتی وقتی آقا هم به ایشان توصیه میکردند قدری استراحت کنند: «من مکرر ایشان را توصیه میکردم به اینکه یک قدری استراحت کند. مثال میزدم از یک مواردی که [اشخاص] استراحت نکردند، بعد دچار مشکل شدند. میگفتم شما برای آینده کاریِ خودت هم که شده یک قدری استراحت کن، وَالّا یک وقت میاُفتی و دیگر نمیتوانی کار کنی! مکرر [میگفتم]. ایشان همیشه میگفت من از کار خسته نمیشوم. واقعاً هم کأنّه خسته نمیشد.»
بدون تعارف
شما هم تصویر روزی را که شهید رئیسی در صحن سازمان ملل قرآن روی دست گرفتند هنوز ذخیره دارید؟ شما هم وقتی دیدید تصویر حاج قاسم را روی دست گرفتند قند در دلتان آب شد و برای ایشان دعای سلامتی کردید؟ این ویژگی دیگری از رئیسجمهور شهید بود. او به مبانی انقلاب و نظام اعتقاد داشت و اعتقادش در کارها و رفتارش خیلی خوب دیده میشد. برای بیان این اعتقادات، نه تعارف داشت و نه دچار لکنت میشد. «دوپهلو حرفزدن و ملاحظه این را کردن که اگر ما مواضع انقلابیمان را صریح بیان کنیم، فلان آدم، فلان دسته، فلان شخصیت ممکن است ناراحت بشوند، این ملاحظات را ایشان نداشت.» آقا مصاحبهای از شهید رئیسی را مثال میزنند: «در اولین مصاحبهای که ایشان کرد، از او راجع به ارتباط با فلان کشور پرسیدند که شما ارتباط برقرار میکنید، ایشان گفت خیر! صریح؛ یعنی بیهیچ ملاحظه و حاشیه و لابهلا [چیزی گفتن]؛ نهخیر، ایشان صریح بود.»
شهید خدمت
اخبار تلویزیون و محتوای پیامرسانها را هرچقدر بالا و پایین کنید، بیشتر و بهتر میفهمیم که انگار این مرد همه زندگی را در یک کلمه خلاصه کرده: «خدمت». اینهم نتیجه علم و ایمانش است؛ چون فهمیده بود که برای کسب رضایت خدا باید از این راه حرکت کند. حالا که تکلیفش معلوم بود، دیگر شب و روز نمیشناخت. خیلیها از جمله آقا هم گفتند که حتی منتظر تشکر و تمجید و سپاسگزاری دیگران هم نبود، درست مثل دوندهای که دارد مسیر و خط پایان را میبیند، حتی اگر یک تشویقکننده هم روی سکو نداشته باشد. به طعنه و ناسپاسیها هم توجه نداشت، درست مثل دوندهای که گوشش بدهکار هیچ حرف ناامیدکنندهای نیست.
حتی هرچقدر در اخبار تلویزیون و پیامرسانها جستوجو کنید چیزی از یک زندگی اشرافی یا کفش و انگشتر و لباس گران و اشرافی پیدا نمیکنید. گفتوگوهایش با مردم را دیدهاید؟ به هیچکس نگفت من کار مهمتری دارم. نگفت حالا برای خرید جهیزیه، بیکاری شوهرت یا اصلاً اینکه روستایتان جاده آسفالت ندارد باید وقت من را بگیری؟ به هیچکس نگفت مملکت کارهای مهمتری دارد که باید انجام بدهم و مشکلات شما فعلاً اولویت ندارد. بعد از شهادت که تصاویر منزل مادری و سایر نزدیکانشان منتشر شد، بیشتر از قبل مطمئن شدیم که همه آن صمیمیتی که با مردم داشت واقعی بود. رئیسی اهل فیلمبازیکردن نبود. او خیلیخیلی واقعی از خود مردم و صمیمی با مردم بود. برای همین هم از رئیسجمهور شهید جز عکس حضور در سیل و زلزله، کارخانههای تعطیلشده، روستاهای دورافتاده نمیبینیم. شاید خدا هم میخواست این ویژگی او را بزرگ کند که شهادتش را در نزدیکی روستاهای کوهستانی و جنگلهای پیچیده در مه رقم زد.
ناجی و پیشران
اما بیایید کشف کنیم اینهمه توان و انرژی و اینهمه شجاعت و ویژگیهای خوب دیگر با اتصال به کدام پشتوانهای ظهور کرده است؟ شهید رئیسی پشتش به چه چیزی گرم بود؟ راستش من این سؤال را مدتها با خودم کشیدم و آوردم تا رسیدم به دیدار هیئتدولت آقای رئیسی با رهبر انقلاب. آقا در آن دیدار فرمودند: «ایشان [مرحوم رئیسی] اهل ذکر و توسل و دعا بود که ایشان [هم] اشاره کردند. حالا خصوصیاتِ این دعاهایی را که ایشان گفتند من نمیدانم، اما میدانم ایشان اهل دعا بود، اهل ذکر بود، اهل توسل بود، اهل گریه بود و دلش روشن بود و قلباً با عالم غیب مرتبط بود؛ و همینهاست که انسان را نجات میدهد و پیش میبرد.» نکتهاش را گرفتید؟ همینهاست که انسان را نجات میدهد و پیش میبرد.
اهل مدارا
درختهای پربار را دیدهاید که سایهشان چقدر گسترده است و آدمهای زیادی زیر سایهشان زندگی میکنند؟ آدمهای بردبار و صبور را هم دیدهاید که حتی وقتی با دیگری اختلافنظر هم دارند، ولی افراد را از خود دور نمیکنند، حتی اگر حرف تلخ و تندی بشنوند؛ چون چشمشان به خط پایان است و به راهی که در پیش گرفتند مطمئن هستند، آشفته نمیشوند و با حرفوحدیثها مدارا میکنند. جالب اینجاست که مأیوس و ناامید هم نمیشوند. نمیگویند ای بابا این هم جای تشکرشان است. البته وقتی از همان اول دنبال تعریف و تمجید نبوده، میتواند حتی اگر رنج کشیده، ولی با صبر و مدارا حرفهای تلخ را نشنیده بگیرد.
پربها و بیبهانه
گیاهان ظریف و نحیف آپارتمانی را دیدهاید؟ هرچقدر هم نور و کود و خاک و آبشان را تنظیم میکنیم آخرش برگ نمیدهند و رشد درستی ندارند. شاکی هستند که آبمان کم بود و نورمان کافی نبود. همیشه بهانهای دارند.
اما درختهای تنومند حتی سنگ سر راه را میشکافند تا ریشهشان رشد کند. مانعی هم سر راه شاخههایشان قرار بگیرد کنار میزنند. آدمهای مسئولیتپذیر هم چنین ویژگی دارند. آنها اهل بهانهتراشی نبوده و مسئولیتی را که قبول کردند با جانودل پیش میبرند. نمیشود و نمیتوانیم در ادبیاتشان پیدا نمیکنید. برای همین هم حتی اگر فرصت خدمتشان کوتاه باشد بازهم اثرات این تلاش مسئولانه دیده میشود. حتی اگر فرصت خدمت کمتر از سه سال باشد و در روزهای اخر اردیبهشتی از سال 1403 مسافر پروازی باشی که پایانش شهادت است.
- برای بهترشدن از هر فرصتی میشود استفاده کرد. قرار نیست معطل اول سال و ماه و هفته بمانیم. گاهی اوقات شهادت دیگری میتواند مبدأ بهترشدن ما باشد. الگو شهید نمیشود، همیشه هست تا ما هر روز کمی از دیروزمان بهتر باشیم.
- این یادداشت تنها برخی از ویژگیهای شهید رئیسی در کلام رهبر انقلاب را بررسی کرد. امید نویسنده این است که خودتان دستبهکارشده و برای آنکه از جزئیات بیشتر زندگی این الگو مطلع شوید، خیلی زود جستوجو و مطالعه را شروع کنید.
nojavan7CommentHead Portlet