اما اگر این اضطراب از حد لازم خودش بیشتر شود، دیگر آن فایدهها را نخواهد داشت؛ نه ما را پرتلاشتر میکند و نه باعث هوشیاری میشود. اضطراب بیش از اندازه برای همه دردسر درست میکند.
حالا بیا میزان اضطراب آزمونهای مختلف مدرسه را با یکدیگر مرور کنیم. در حالت عادی، یعنی زمانی که قرار است با پرسش یا امتحان کلاسی میزان یادگیری ما برآورد شود، اضطراب ما مثل دیدن گربهای است که دنبال ما افتاده باشد، معلوم است که شروع به دویدن میکنیم؛ یعنی عملکرد داریم. برای امتحان هم همین است تلاش و مطالعه را پیشگرفته و آماده میشویم.
ولی وقتی که امتحان برای شما تبدیل به غول میشود، شما خودتان را از دویدن هم عاجز میبینید و تبدیل میشوید به آن آدمی که در خیلی از انیمیشنها دیدهاید؛ همان آدمی که از شدت اضطراب خشک میشود. اختلال در خواب و پرداختن به کارهای متفرقه که بهمعنی اهمالکاری است، همان استرسی است که شما را خشککرده و اجازه حرکت نمیدهد.
باید چند نکته مهم را در نظر بگیرید:
- سعی کن از قسمتهای آسان و راحت کتاب درسی که خوب بلد هستی، شروع کنی. همین قدم اولیه باعث میشود از حالت انفعال خارجشده و کاسه چه کنم چه کنم را زمین بگذاری. انگار حداقل انگشت آن غول ذهنی را با تبر زده باشی. حالا میفهمی که انجام این کارشدنی بوده و محال نیست.
- به تنظیم ساعت مطالعه و وقت استراحت توجه داشته و برای هر بخشی از کتاب که تمام میکنی یک مشوق کوتاه و سبک برای خودت در نظر بگیر.
- با یک برنامه بلندمدت، روی دیدگاههای خودت کار کن. هرچیزی قدر و اندازهای دارد و نباید بیش از آن قدر و اندازه بزرگش کنیم.
- یادت باشد کسی که درسهایش را در طول ترم بخواند، حجم امتحان پایانی او را نگران نمیکند.
nojavan7CommentHead Portlet