استعداد چه شکلی است و دقیقاً دنبال چهچیزی باید بگردیم؟
من از دو نگاه استعداد را تعریف میکنم. در روانشناسی وجود ظرفیت در انسان استعداد نامیده میشود. این ظرفیت میتواند شامل توانمندیها یا قدرت عملمان در انجام برخی کارها باشد. استعدادها سه مرتبه مختلف فیزیولوژیکی، روانی یا اجتماعی دارند. مجموعه این ظرفیتها منجر به عملکرد بهتری برای انسان میشوند و در رسیدن به اهدافی که برنامهریزی کردیم یا در بهترشدن سطح کمی و کیفی زندگی اثرگذارند.
بر مبنای قرآن، استعداد مجموعهای از توانهای ذاتی است که فرد با آنها متولد میشود، توانهای اکتسابی عمومی که معمولاً همه مردم بهنوعی از آن بهرهمند هستند و توانهای اختصاصی که هر فردی بهطور ویژه در طول زندگیاش آن را بهدست میآورد، تعریف میشود. برای چه؟ برای اینکه مسئولیتهای خاصی را فرد در زندگیاش بهواسطه آن توانهای اختصاصی انجام بدهد. در ادامه، استعداد زمینه را فراهم میکند تا کارهایی که به آن رغبت بیشتری داریم با آسانی بیشتر انجام بدهیم. در حقیقت، استعداد با فراهمکردن زمینههای دستیابی راحت و آسان باعث میشود انسان دارای وسعت و قدرت عملکرد بیشتری شود و طبیعی است که در این صورت طاقت بیشتری برای برخورد با مشکلات و موانع هم خواهد داشت.
با چه نشانههایی دنبال استعدادهایمان بگردیم؟
از مهمترین نشانهها در پیداکردن استعداد این است که در هنگام انجام برخی کارها حسوحال خوشی داریم و بعضی فعالیتها را بهتر، راحتتر و خلاقانهتر از دیگران انجام میدهیم. بهعبارت دیگر، اگر جایی استعدادی نهفته باشد، این نشانهها منجر به شناخت و پیداکردن آنها میشود. همچنین با مرور زندگیمان میتوانیم کارهایی را پیدا کنیم که در آن توانمندتر عمل کردیم، موقعیتهایی که دیگران به ما رجوع کردهاند یا بهخاطر انجام آن کار به ما مسئولیت دادهشده یا حتی در مورد آنها تشویق شدهایم. استعداد اینطوری است که شما کاری را بهتر از دیگران میتوانید انجام بدهید. ممکن است همه انجام بدهند، اما شما همان کار را هم با سرعت، سهولت و خلاقیت بیشتری انجام میدهید. طبیعی است که در این زمینه دامنه رجوع افراد به شما بیشتر میشود.
استعداد گاهی اوقات از ناحیه ذاتی بودنش در یک بستر خانوادگی پیدا میشود. یک راهنمایی جالب، ببینیم که پدر و مادر و سایر اعضای خانواده بیشتر روی چه موضوعاتی کار میکنند، چه نقشهایی میپذیرند یا چه توانمندیهای منحصربهفردی دارند. گاهی از این حیث شبیه یکی از والدینمان هستیم و یا اتفاقاٌ خلاف ذائقه آنها عمل میکنیم، اما خصوصیتی از آنها را بهنحوی در کار و رفتار خودمان نشان میدهیم.
بهترین کسی که میتواند استعدادهای ما را کشف کند چه کسی است؟
هر فردی نسبت به استعدادهای خودش بیشترین، بهترین و دقیقترین شناخت را دارد. اطرافیان و مشاورین تنها میتوانند یادآوریهایی به ما در این زمینه داشته باشند و گاهی مواردی از توانمندیها و کارهایی را که بهخوبی از پسشان برمیآییم نشانمان دهند. به این ترتیب، این افراد تنها نقششان این است که گردوغبار را از جلوی دید ما بردارند تا اطرافمان را بهتر و دقیقتر ببینیم.
در عین حال، استعداد ماهیتش طوری است که اگر بهکار گرفته نشود، از بین میرود یا مخفی میشود. در این صورت، فرد هم به اشتباه احساس میکند هیچ استعداد و توانمندی ندارد، درحالیکه علت این مسئله تنها آن است که استعداد مورد غفلت واقعشده و استفاده نشده است. حالا لازم است مجدداً جلوی چشممان قرارش بدهیم تا مورد استفاده قرار گیرد.
به این ترتیب کسی که در حال شناسایی استعداد است، بازهم خود نوجوان است؛ اما کسی که به او مشورت میدهد، سعی میکند با صحبتها و راهنماییها شاخصهایی در اختیار نوجوان بگذارد که کشف موفقیتآمیزی داشته باشد؛ پس، نقش خود فرد خیلی مهم است. البته نوجوانان نقش دیگری هم دارند. کار مهمی که باید انجام بدهند این است که وقتی بهوجود توانمندی در خودشان پی بردند از آن استفاده کنند. نکته مهم و حائز اهمیت این است که دنبال یک گنج عجیب و خارقالعاده نباشید. استعداد در درون شما و کاملاٌ دم دستتان است.
از طرفی، ماهیت استعداد افزایشی، پیشرونده و روبهجلوست؛ یعنی اگر توان و استعدادی که الان میشناسیم مورد استفاده قرار بدهیم، خودش دروازهای برای ظهور و شکوفایی استعدادهای بعدی است. هر چقدر مسئولیتهای بیشتری را متناسب با توانمان به عهده بگیریم و با آدمها و محیطهای بیشتر و متفاوتی در ارتباط قرار بگیریم، احتمال شکوفاشدن استعداد و توانمندیهایمان را بیشتر میکنیم. از آن طرف، هر چقدر که در انزوای خودمان باشیم استعدادها و توانمندیهایمان پنهانتر میماند.
برای کشف استعدادها چگونه به خودمان کمک کنیم؟
اول اینکه در انجام کارها استقامت داشته باشید و زود خسته نشوید. سعی کنید خودتان را در معرض تجربههای مختلف قرار دهید و بستر شکوفایی استعدادها را به شکل متنوعی برای خود فراهم کنید. یادتان باشد در تعامل با آدمهای با استعداد و توانمند باشید و از بین این افراد دوستانتان را انتخاب کنید تا در کشف استعدادتان هم موفقتر عمل کنید.
محیطهای دوستی و رفاقتی چگونه بر مسیر کشف استعدادهای ما اثر میگذارند؟
اینکه من با چه افرادی و با چه ویژگیها و توانمندیهایی در تعامل و ارتباط هستم در نوع بروز استعداد و توانمندیهایم بسیار مؤثر است. اگر با آدمهایی که اهل پشتکار و دنبال شناسایی و توانمندیهایشان نیستند، دائماً ناامیدند، برای خودشان ارج و قرب قائل نیستند و افراد عزتمندی نیستند در ارتباط باشیم، استعدادهایمان دوباره زیر آن گردوغبارهایی که گفتیم پنهان میشود؛ اما اگر با افرادی که مستعد، توانمند و پرتلاش هستند و همیشه نیز در پی شکوفایی توانمندیهایشان هستند در ارتباط باشیم اتفاقی کاملاً متفاوت رقم خواهد خورد. در این حالت است که اثر مجاورت خیلی زیاد بوده و کاملاً به چشم میآید.
برای پیداکردن استعدادهایمان چه موانعی وجود دارد؟
مسئولیتگریزی و ارتباط اندک با افراد، یکی از موانع مهمی است که فرصت کشف استعداد را از ما میگیرد. مانع بعدی عجلهکردن است. برای ثمردادن هر درختی صبر لازم است. احساس بینیازی و غرور یکی دیگر از موانع است؛ یعنی فکر کنیم که خودمان همه توانها را داریم و به دیگران اصلاً نیازی نیست. این باعث میشود که بخش زیادی از استعدادهایمان بروز پیدانکرده و شکوفا نشود. مقایسههای مکرر خود با دیگران نیز باعث میشود توان و ظرفیتهای درونی و فردی خودمان را نبینیم، دائماً چشممان به دیگران باشد و احساس ضعف داشته باشیم. در عین حال، بخلورزیدن و اینکه ظرفیتهایمان را در اختیار دیگران قرار ندهیم نیز پویایی را از ما گرفته و راکد میشویم.
مانع بعدی این است که از آنچه تاکنون کشفکرده و یافتهایم، استفاده نکنیم و دائم در فکر داشتههای دیگران بوده و تمنای فضلهای دیگران را بکنیم. آخرین مانع هم حسادت است. بهجای اینکه چشممان به شناسایی توانهای خودمان باشد، از داشتههای دیگران ناراحت هستیم که چرا آنها فلان ویژگی را دارند و ما نداریم. همه این موانع به طریقی باعث میشوند از داشتههای خودمان غافل باشیم و یا به نحوی آنها را از دست بدهیم.
با این موانع چگونه برخورد کنیم؟
جالب است که بدانید میشود از این موانع استفادههای بسیار خوبی هم کرد. اگر به این نتیجه رسیدیم که مثلاً آدم حسودی هستیم، عجله داریم که به فلان نقطه سریعتر دست پیدا بکنیم، خودمان را با یک فرد خاص در یک موضوع مشخصی مقایسه میکنیم یا توانمندی و فضل دیگری برایم مهم است. در همین نقطه باید بایستیم. همینجا میتواند ناحیه شناسایی استعدادمان باشد. چگونه؟
کمی فکر کنیم که چرا از بین اینهمه آدم و اینهمه توانمندی، خودمان را با این آدم و این ویژگیاش مقایسه میکنیم؟ این موضوع نشان میدهد که درون ما این ظرفیت و پتانسیل وجود دارد، منتها چون فعلاً از خودمان غافل شده و به دیگری میپردازیم، به بروز و ایجاد این توان در خودمان توجه نکرده و در غفلت هستیم و دچار آسیب شدهایم. راهکار این مسئله دقیقاً این است که تمرکزمان را از دیگران برداشته و به آنچه در وجود خودمان قرار دارد توجه کنیم و مطمئن باشیم درون هر کدام از ما گنجهای فراوانی است که هنوز کشف نشدهاند.
nojavan7CommentHead Portlet