زنگ خطر رو به صدا دربیار
گام اول ترک عادت، احساس رنج و خطر است. اینکه پی ببریم یک عادت برای شخصیت، انسان بودن، شادکامی، آرامش، صمیمت با دیگران و برای انسان مؤمن بودن در مسیر زندگیاش چقدر آسیب آفرین است. ما باید از داشتن یک عادت نامطلوب به یک آستانه رنج برسیم تا آن را ترک کنیم. بعضی وقتها این رسیدن به آستانه رنج در اختیار خود آدمها نیست. حتماً در اطرافمان افرادی را دیدهایم که سالها سیگار میکشیدند و قادر به ترک آن نبودند یا به خوردن غذاهای شیرین یا مواد قندی یا پرخوری عادت داشتند و این عادت را غیرقابل ترک میدانستند اما وقتی مطلع شدند که سرطان دارند یا قندشان بالاست و اگر مراعات نکنند باعث پیشروی بیماری و قطع شدن دستوپایشان میشود، آنجا دیگر خودبهخود سیگار را ترک و رژیم غذاییشان را اصلاح میکنند.
برای همین اگر کسی عادتی دارد که این عادتها هم ضرر جسمی دارد و هم روحی و هم ضرر اجتماعی، اگر از آنها رنج نبرد آماده ترکشان نمیشود. برای اینکه عادتی را ترک کنیم اول باید به ضرر و زیانهای این عادت در وضع موجود و در آیندهمان فکر کنیم. همین الآن از اینکه پرخوابیم یا با گوشی زیاد کار میکنیم یا وقتمان را هدر میدهیم، چه آسیبهایی به ما رسیده است؟ اینها را فهرست کنیم. بعضی از این آسیبها را ممکن است دیگران به ما گفته باشند. خوب است به انتقادات دیگران به خود هم توجه کنیم.
بخشی از این ضرر و زیانها ممکن است نیازمند مطالعه باشد. وقتی مطالعه میکنیم میبینیم عادتهایمان چه ضررهایی داشته یا خواهد داشت؟ یا اصلاً چنین عادتی زیانآور است. مطالعه کتابهای علمی و ادبی که به ما خوبیهای اخلاقی را نشان میدهد یا حتی خواندن زندگی افراد موفق و شهدا میتوانند در این باره به ما کمک میکنند.
حالا که زمان حال را دیدیم، از دیگران پرسیدیم، کتاب خواندیم یا مشورت گرفتیم و زیانهای عادتهای بد را فهرست کردیم باید 5سال بعدمان را هم ببینیم. عادت بد، مثل یک گلوله برفی است که در یک کوهستان حرکت میکند، هرلحظه بزرگتر میشود و ترک کردنش هم دشوارتر. اگر این عادت بد را ادامه دهیم 5 سال دیگر به کجا خواهیم رسید؟ این ضرر و زیانهایی که بزرگ میشوند چه تأثیری خواهند داشت؟
پرسش دیگری که از خودمان باید بپرسیم این است که اگر این عادتها را نداشتیم، زندگیمان چقدر زیباتر میشد و چه نتایج مثبتی برایمان داشت؟ موفقیتهایمان چقدر بیشتر میشدند؟ علاوه بر اینها میتوانیم تصور کنیم که اگر آن عادت را ترک کنیم چه چیزهایی به دست میآوریم؟ این تصور به ما انگیزه بیشتری برای ترک عادت بد میدهد.
با این فهرست و با پاسخ دادن به این سؤالات ما به آستانه رنج میرسیم و عادت را کمکم ترک میکنیم. خوب است قبل از خواب و در طول روز این فهرست را با خودمان مرور کنیم.
گام آخر
اما بعضی از عادتها نیازمند رفتارهای عملی هم هستند و باید در عمل رفتارهای جایگزینی برایشان پیدا کنیم و یا رفتارهایی که در ترک کردن کمک میکنند داشته باشیم. باید از خودمان بپرسیم چه چیزی باید تغییر کند که این عادت ترک شود؟ چه عواملی در این مسیر وجود دارند که در ایجاد این عادت اثرگذارند؟ مثلاً زیاد غذا کشیدن، تند غذا خوردن، مدام پای یخچال رفتن، باعث پرخوری میشود. این عوامل نگهدارنده عادت و باعث استمرار آن میشوند. برای ترک پرخوری میتوانیم وقتی سر سفره میرویم غذای کمتری برداریم و... اگر این رفتارهای سوقدهنده ترک شوند، ترک عادت راحتتر ممکن میشود.
برای ترک عادتهای بد، باید روزانه برنامه داشته باشیم و هر روز برای خودمان پاداش و تنبیه در نظر بگیریم. ممکن است در این مسیر گاهی یکقدم به عقب برگردیم ولی این مهم نیست، نباید ناامید شویم و باید بیشتر تلاش کنیم که لغزشهایمان کمتر شود.
ولی نباید با خودمان مهربان و سهل گیر باشیم، مثلاً امروز که روز تولدمان است یا مهمانی دعوت هستیم یا شام خوشمزه است یا... مغز آماده است با دلیلهای سطحی ما را گول بزند و عادتها را برگرداند. بد نیست قول و قرارمان را با اطرافیانمان در میان بگذاریم تا در مراقبت به ما کمک کنند. اگر عادتهایی را با چند بار تلاش نتوانستیم ترک کنیم حتماً برای رفعشان از مشاور کمک بگیریم. این کار کاملاً ارزشش را دارد. عادتها در بدن ما مثل غدههای سرطانی عمل میکنند، کمکم بزرگ میشوند و شاید دیگر قابلدرمان نباشند.
درنهایت باید به خدا توکل کنیم و از او کمک بگیریم. خدا دوست دارد ما را در بهترین وجه و در اعلاترین مرتبه ببیند.
nojavan7CommentHead Portlet