عادتهای موفقیتآمیز
معمولاً اینطور تبلیغ میشود که عادت بد است و نباید به چیزی عادت کرد. مثلاً میگویند «عادت کنیم که عادت نکنیم» اما خود عادت کردن یک اصل است که حتی در همین جمله هم خودش را نشان میدهد. عادت برای ما مثل یک سرباز است که وقتی آن را تحت فرمان خود درآوردیم، بهراحتی میتوانیم کارهایمان را به او بسپاریم. هرچه سربازهای بیشتری داشته باشیم موفقتریم.
همه افرادی که در زندگی موفق شدهاند عادتهای مؤثری داشتهاند که در این مسیر موفقیت به آنها کمک کردهاند. لحظات افراد موفق در هنر، علم، تقوا، ورزش و... را در نظر بگیرید؛ این آدمها اگر عادت به نظم، سختکوشی، مطالعه، رعایت سلامتی، همکاری با دیگران و ...نداشتند آیا موفق میشدند؟ این عادتهای خوب بودند که زمینه موفقیت را فراهم کردند. پلههای زندگی موفق از عادتهای خوب تشکیل شدهاند.
سربازهایمان را چطور پیدا کنیم؟
اول باید بدانیم بدون عادتهای خوب موفق نمیشویم. مرحله بعد این است که در یک دوره مشخص 30 تا 40 روزه، بهصورت اجباری تمرین کنیم. ما بهعنوان فرمانده، مغز خود را برای عادتهای خوب استخدام کنیم. وقتی کاری بهصورت مکرر در مدت 30 یا 40 روز انجام شود، در مغزمان شیارهایی ایجاد میشود که بعداً همین شیارها کمک میکنند آن کارها را باکیفیت بهتر و انرژی کمتری انجام دهیم. راز عادت خوب تکرار کردن، پافشاری کردن و متعهد بودن در این مدتزمانی مشخص است. اگر ما این فعالیتها را بدون استثناء تا 40 روز ادامه دهیم با هر بار انجامش به مغزمان پیام میدهیم که در انجام آن قویتر شود. در این مدت اصلاً نباید استثنایی قائل شد. ما یک قانون داریم و تا مدت مشخصی این قانون باید بهصورت لازمالاجرا دربیاید. برای همین باید برای خودمان پاداش و جریمه تعیین کنیم.
گام بعدی اینجاست که روی یک کاغذ این جمله برای بنویسیم: «من میخواهم عادت کنم به اینکه...»
بعد آینده زندگیمان را در نظر بگیریم و بنویسیم اگر این عادت خوب را داشته باشیم چه چیزی به دست میآوریم؟ زندگیمان با این عادت خوب چگونه خواهد بود؟ مثلاً توانستیم روزی 20 صفحه کتاب بخوانیم این عادت پس از 10سال یا 20 سال چه تحولی در ما ایجاد میکند؟ چند سال آینده در اثر این عادت خوب حتی بقیه میتوانند ما را تحسین کنند. همه ما، کسانی که عادت کردهاند ورزش کنند، به کارهای هنری بپردازند و ... را تحسین میکنیم.
حتی خوب است جملاتی مثل اینکه «من میخواهم عادت کنم به ...» و «تلاش میکنم عادت کنم به ...» را جایی بنویسیم و جلوی چشم بگذاریم.
مرحله سوم این است که برنامهای برای چهل روز یا دو ماه طراحی کنیم. مثلاً سعی کنیم در این ساعات یا به این مقدار در روز یک فعالیتی را انجام دهیم. فعالیتهایمان تا چهل روز را مینویسیم و هر روز جلوی آن علامت میزنیم. اگر توانستیم انجام بدهیم باید برای خودمان پاداش در نظر بگیریم، پاداشهای کوچک مثل نوعی استراحت یا تفریح کردن، در مقابل هر زمان آن قرار را انجام ندادیم باید جریمهای برای خود تعیین کنیم. یک فهرست جریمه هم مینویسیم و هر بار یکی از آنها را باید انجام دهیم.
بهترین جریمه برای ترک تمرین، انجام آن تمرین با مقدار بیشتر است. مثلاً اگر میخواستیم 20صفحه مطالعه کنیم و نکردیم، باید 40صفحه مطالعه کنیم یا وسایلی که دوست داریم را به دیگران ببخشیم، بخشی از پساندازمان را صدقه بدهیم، کفشهای خانواده را واکس بزنیم، شستن ظرفها را برای چند روز به عهده بگیریم و...
البته در کنار جریمه حتماً یادمان باشد که آسیبشناسی هم بکنیم؛ اینکه چرا آن روز این کار را انجام ندادیم؟ شاید اندازهای که برای کار تعیین کردیم غیرواقعبینانه و خارج از توانمان بوده یا روش انجام کار درست نبوده، این موارد را باید بررسی و برای ادامه کار اصلاح کنیم.
عادتهای درست و اصولی
عادت یعنی مهارت. وقتی عادت پیدا میکنیم میتوانیم کاری را ماهرانه انجام دهیم. اما خوب است برای هر کاری یک مطالعه و بررسی اولیه داشته باشیم. مثلاً اطلاعاتی که درباره عادتهای مطالعه یا روشهای تندخوانی وجود دارند را جستوجو و مطالعه کنیم، روشهای یادگیری یک زبان جدید در خانه، تمرینهای درست ورزشی و... عادت را باید از ابتدا بهطور اصولی و صحیح ایجاد کنیم. ایجاد یک عادت با شیوهای غلط ممکن است به فکر یا جسم ما آسیب برساند.
ما در هر صورت در حال شکل دادن و پردازش شخصیتمان هستیم و اتفاقاً مسئول این کار فقط خودمان هستیم. در هر قدم باید به خدا توکل کنیم و کمک بخواهیم که صبر ما را در این راه زیاد کند.
یک نکته مهم
اما نکته مهم اینجاست که ما برای شکلگیری عادتها ازنظر زمان، استعداد و توانایی همیشه محدودیتهایی داریم که باید واقعبینانه آنها را در نظر بگیریم. البته میشود فرد همهجانبهای بود اما بهشرط اینکه آنها را بهصورت موردی و یکییکی تمرین کنیم. اگر تمایل داریم در چند زمینه عادتهای خوبی داشته باشیم، لازم است آنها را فهرست کنیم و در یکزمان واحد فقط برای یک یا دو مورد از آنها برنامهریزی کنیم. وقتی مسلط شدیم عادت بعدی را در برنامهمان بگذاریم. عاداتی که به وظایف زندگیمان مثل درس خواندن، عبادت، همکاری در خانواده و ... مربوط است را باید در اولویت قرار دهیم.
بد نیست برای این انتخاب عادتها، به انتقادهایی که دیگران از ما میکنند مراجعه کنیم. انتقادهایی که بقیه از ما دارند یک هدیه برای ماست که خود را بیشتر بشناسیم. برنامهریزی برای عادتهایی را انتخاب کنیم که بیشتر از آن زاویه انتقاد شدهایم و برای اینکه دیگران هم به ما بهعنوان یک عضو شایسته جامعه یا خانواده نگاه کنند یکی از وظایفی که باعث تمایل بیشتر آنها میشود را انتخاب کنیم.
nojavan7CommentHead Portlet