همه درختها سپیدار نیستند
تابهحال فکر کردهاید اگر کاج دلش میخواست سرو باشد، سرو دوست داشته باشد درخت گیلاس باشد و درخت گیلاس بخواهد هلو باشد و اصلاً گاهی هم همه اینها فکر کنند تا وقتی درخت توت نباشند به هیچ دردی نمیخورند. این تصور همینقدر خندهدار است که ما توقع داشته باشیم استعدادهایمان شبیه هم باشد. فکر کنیم استعداد تنها کدنویسی کامپیوتر است، یا شاعر باشیم شاید هم استعداد خلق کارهای هنری داشته باشیم و اگر یکی از اینها نباشیم تصور کنیم استعدادی نداریم. اولین مانع این است که ما تنوع استعدادها را نپذیریم. در حالی که تنوع استعدادها و تواناییها خیلی زیاد است. خیلی مهم است که با پذیرش این تنوع در استعدادها، مدل کنکاش در خودمان را گستردهتر کنیم.
کاج بهتر است یا گیلاس؟
هر درخت فایدههایی دارد؛ یکی را برای سایه گستردهاش میکاریم، یکی را برای میوه و آن یکی را برای اینکه تمام سال سبز باشد. همه آنها برای طبیعت لازم هستند درست مثل استعدادهای مختلف که باید به توانمندیهای متفاوت افراد جامعه رسیده و هر کسی باری از وظایف موجود در جامعه را به دوش بگیرد.
بین استعدادهای مختلف، خوب و بد را ارزشگذاری نکنیم. همه استعدادها میتوانند یک آدم را در توانایی انجام کاری متبحر و برای جامعه مفید کنند و از ما آدمهای بهتر و شایستهتری بسازند؛ پس، دست از رقابت در استعدادها برداریم. البته ممکن است جامعه و محیط پیرامونیمان این اشتباه را نسبت به ما کرده و استعدادهایمان را با خواهر و برادر و دوست و آشنا مقایسه کند. یادمان باشد که هیچکدام از این مقایسهها نباید از ما آدمهایی بسازد که در استعدادهایی که دیگران دارند با آنها به رقابت بپردازیم. باید استعداد خودمان را به رسمیت بشناسیم و به پرورش آن بپردازیم، نه اینکه بهدنبال همگردنی با دیگران باشیم.
گزینههای بعدی
اگر تلاش برای پرورش یکی از استعدادها را شروع کردیم، بخشی از مسیر را هم رفتیم، ولی باز احساس کردیم انگار آن طور که باید موفق نیستیم تکلیف چیست؟ اول که با یک تجربه و امتحان نمیشود چنین تصمیمی گرفت، اما اگر با وجود تلاش بسیار به چنین نتیجهای رسیدیم حالا وقت آن است دوباره یادآوری کنیم که لطفاً تنوع استعدادها را جدی بگیرید. اگر از مسیر تلاش برای یکی از استعدادها به موفقیتی دست پیدا نکردهایم به این معنی نیست که ما استعداد دیگری نداریم و همیشه در زندگی ناکام خواهیم بود. علاوه بر آنکه استعدادهای گوناگونمان را شناخته و به رسمیت میشناسیم، لازم است هر کدام از آنها را مورد کنکاش قرارداده و سعی کنیم خودمان را در آن زمینه هم محک بزنیم و به پرورش آنها فکر کنیم.
هرچه ماهرتر بهتر
کسب برخی مهارتهای پایهای مثل مواد مغذی داخل خاک است که رشد گیاه را آسان و سریع میکند. نبود آن مهارتها یک مانع مهم در مسیر پرورش استعدادهاست. مهارتهای ارتباطی، مهارت بهرهگیری از فرصتها، مهارت مدیریت زمان، مبارزه با اهمالکاری، میزان صبر و تحمل نسبت به مسخرهشدنها و نسبت به همان رقابتجویی اطرافیان، از جمله این مهارتها هستند. این مهارتها کمک میکند تا راحتتر استعدادهایمان را پرورش دهیم. اگر مهارتهای پایه را برای خودمان دستوپا نکنیم احتمال دارد بعضی از استعدادهای مهم به فنا بروند.
چیزی به نام طرحواره
مزاحم بعدی در مسیر کشف و پرورش استعدادها چیزی به نام طرحوارههای ذهنی است؛ طرحواره الگوی فکری است که بهدلایل مختلف در ذهن ما شکل گرفته و اتفاقات جدید را هم طبق همین الگو درک میکنیم؛ مثلاً، اینکه من هرگز نمیتوانم موفق بشوم، یا اینکه همهچیز باید به بهترین شکل صورت بگیرد و عالی باشد و چیزهایی مثل این. طرحوارهها در بسیاری از اوقات باعث میشوند اصلاً دست به اقدام و آزمایش موقعیتها نزنیم. بعضی هم جسارت ما برای اقدام مناسب را سرکوب میکنند؛ پس، جستوجو در درون خودمان و آنچه در ذهن میگذرانیم باعث میشود هم عوامل سرکوبکننده و هم سانسورکننده را بشناسیم و برای کنارزدن آنها هم برنامه داشته باشیم.
سم مهلک
مانع بعدی این است که خیال کنید همین که با استعداد هستید کفایت میکند؛ عجب سم مهلکی است این تصور! فکر کنید یک بطری نفت را خالی کنید پای یک نهال با طراوت. اگر نهال استعدادهایتان با تلاش مستمر آبیاری نشود یا مایع مسومی مثل ناامیدی و زود خسته شدن را پای آن بریزید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هر استعدادی برای پرورش پیداکردن مسیر تدریجی دارد قرار نیست امشب که استعدادتان کشف شد فردا پرورش یافته و در قلههای موفقیت خودتان را زیارت کنید. سعی و کوشش و استمرار در تلاش باعث میشود استعداد شما بارور شود و نتیجههایش را ببینید.
دور از آفتها فکر کنید
اگر گیاه آفتزده را به گیاهان دیگر نزدیک کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ معلوم است دیگر، آفت به جان همه آنها میافتد. اگر شما هم دوستان خموده و ناامید دارید، کسانی که اهل کار نیستند و دیگران را تحقیر میکنند، کسانی که افق دید کوتاهی دارند و نمیخواهند شما از دنیای کوچکتان وارد دنیای بزرگتری بشوید؛ یعنی متخصص فرهیخته و توانمند و مفید باشید، خیلی زود از آنها فاصله بگیرید.
فضای فکری شما در پیداکردن، ارزشگذاری و پرورشدادن استعدادتان بسیار مؤثر است. اطرافیانی که کنشی در زندگی فردی و اجتماعیشان ندارند باعث میشوند شما هم کمکم نسبت به رشد خودتان بیتوجه بشوید. لازم است ارتباطمان با این افراد را با آگاهی و با در نظر گرفتن نقش فعال برای خودمان، تنظیم کنیم و گفتوگو و تعاملمان با این افراد با دقت صورت بگیرد.
زمانخوارها
خیلی وقتها فرصت نمیکنیم به استعدادهایمان برسیم، وقت نداریم محیط عمل را برای خودمان فراهم بکنیم یا دانش خودمان را در زمینه استعدادمان افزایش بدهیم؛ تنها به این دلیل که سوراخهای عمیقی در برنامهریزی روزانه ما بهوجودآمده و حجم بسیار بسیار زیادی از وقت را میبلعد شاید عمدهترین هدردهنده وقت ما فضای مجازی باشد. باید این سوراخها را پیداکرده و پر کنیم، چراکه اگر این شرایط ادامه پیدا کند اوضاع جذابی در آینده منتظر ما نخواهد بود.
از زمین خاکی شروع کنید
برای کشف استعداد نقاشی منتظر کمالالملک و برای استعدادهای ادبی منتظر حکیم فردوسی یا حافظ شیرازی نباشید که استعداد شما را کشفکرده و پرورش دهند. سعی کنید با اولین امکانات دم دستتان شروع کنید. همان امکانات حداقلی اطرافتان از نظر ارتباطی، فیزیکی یا هر چیزی که وجود دارد را بهکار بگیرید؛ مثلاً، برای توانایی کلامی از کلاس درستان شروع بکنید، کتابی بخوانید که بتوانید از محتوای آن ارائهای بدهید. همه گونههای بشر محدودیتهایی دارند، شما هم با وجود همان محدودیتها راههایی برای کشف و پرورش استعدادهایتان پیدا کنید؛ راههایی که حتماً وجود دارند.
nojavan7CommentHead Portlet