شما آینده را چطور میبینید و نگاهتان نسبت به آینده کشورمان چگونه است؟
محمدرسول حاتمآبادی: اول باید ببینیم که آینده را چگونه و با چه کسانی باید ساخت. اگر جوانهای نخبه و بااستعداد میخواهند آینده را بسازند مسلماً آیندهای روشن را میتوان تصور کرد. الان کمتر جوانهای نخبهای هستند که سرکار هستند و یا کاری را که دلشان میخواهد انجام میدهند، در صورتی که از نخبگان استفاده شود آینده کشور را روشن میبینم.
علیرضا زارعیان: آینده از نظر من یا تیرهوتار است یا روشن؛ روشن بهشرطی است که به ما نوجوانها اهمیت داده شود و سرمایهگذاری خوبی روی ما نوجوانان انجام شود؛ اما از چه جهاتی تیره میبینم؟ اگر این دلایلی که میگویم نباشد.
آرمینا رزاقیان: اگر بخواهم نگاهم را به آینده بگویم باید اول گریزی به گذشته بزنیم. زمانی میتوانیم درباره آینده حرف بزنیم که گذشتهمان را مرور کنیم. آنچه ما در آموزشوپرورش به آن نگاه میکنیم این است که اگر دانشآموزی داشته باشیم که تمام ساحتی باشد و تمام ساحتهای ششگانه آموزشی را داشته باشد در آن صورت میتوانیم یک شهروند خوب داشته باشیم، اما باید بررسی کنیم که آیا دانشآموزان ما تمامساحتی تربیت میشوند؟ متأسفانه باوجود اینکه نوجوانان ما دیجیتال نیتیو هستند یا بچههای نسل رایانه و فضای مجازی هستند، اما تربیت تمامساحتی برایشان صورت نمیگیرد. شاید سازمانهایی مانند سازمان دانشآموزی، بسیج، اتحادیه انجمنهای اسلامی، هلالاحمر که در تلاش هستند دانشآموزان را بهسمت تمامساحتی بودن و آمادگی در تمام ابعاد سوق دهند، اما دانشآموزان اولاً، خودشان نمیخواهند و دوم اینکه یک غول بزرگ به نام کنکور جلوی راهشان است که همه بچهها بهسمت آن سوق پیدا میکنند. من بهعنوان یک دانشآموز مثلاً دوست دارم خبرنگار شوم و در این حوزه فعالیت کنم، اما معلمان و مسئولان مدرسه و حتی دوستانم مرا نصیحت میکنند که بیخیال خبرنگاری شوم و درسم را بخوانم که آیندهات وابسته به درس است و بعد من میبینم که در جامعه، خبرنگاری که سالها تلاش کرده به نتیجهای نمیرسد. مشکل این است که بچههایی که در حوزههای فرهنگی اجتماعی فعالیت میکنند احساس میکنند که هیچ آیندهای ندارند؛ یعنی ما نوجوان را تربیت و او را توانمند میکنیم و در نهایت هیچ آیندهای برایش در نظر نمیگیریم. این مسیر اگر اصلاح شود قطعاً آینده روشن خواهد بود.
فاطمه جلالی: شما میگویید آینده دست ماست، ولی من اینجور فکر نمیکنم. من فکر میکنم آینده در دست آقازادههای مسئولان است، نه نخبهها یا هنرمندان ما! اگر آینده در دست نخبهها و هنرمندان بود، همین الآن هم آنها میتوانستند فعالیت کنند. به نظرم مسئولان ما انتقادپذیر هم نیستند. البته در دولت فعلی بیشتر به حرف مردم گوش میدهند و به آنها توجه میشود، اما در کل در بین مسئولان کسانی هستند که از جانودل مایه نمیگذارند یا با ثروتشان به قدرت رسیدهاند. اگر همیشه به این ترتیب باشد، نمیتوان آینده روشنی را تصور کرد؛ اما اگر افراد براساس توانمندیهایشان انتخاب شوند و در حوزهای که میخواهند فعالیت کنند، حمایت شوند خیلی نتیجه بهتری میگیریم.
محمدرضا یزدخواستی: آینده کشور از نگاه من مانند تیغ دولبه است؛ اگر سنگینی آن بهسمت امیدواری و حمایت نخبهها باشد، سنگینی میکند بهسمت روشنتر. اگر سنگینی کند بهسمت جنگ نرم که توسط دشمنان خارجی هدایت میشود و نخبهها حمایت نشوند و بهسمت ناامیدی گرایش پیدا کند، آینده بهسمتوسوی دلخواه نخواهد رفت.
سیدمحمدمهدی موسویزاده: وقتی شما نظر ما را درباره آینده میپرسید، آینده خودش وابسته به عوامل دیگری است که آن عوامل را باید بررسی کنیم که نظر ما درباره آینده تغییر کند. رهبر معظم انقلاب امروز درباره نیروی انسانی صحبت کردند. نیروی امید میتواند آینده ما را بسازد. نیروی انسانی الآن وابسته به جذب است. وقتی ما را جذب نکنند، وقتی کار ما را نبینند طبیعتاً نیروی انسانی خوب هم بهوجود نمیآید یا اگر هم بهوجود بیاید، بیسواد خواهند بود؛ مانند برخی از مسئولان فعلی. نیروی طبیعی هم معلول خرجکردن برای کسانی است که استعداد دارند، نه اینکه فقط صرف یک قشر خاص شود. بحث بعدی امید است.
پریا شهبازی: من آینده را روشن میبینم؛ چون آینده بستگی به انتخاب درست دارد. اگر کمی خوشبینانهتر نگاه کنیم، خیلی چیزها دارد درست میشود. دوستان راجع به کنکور گفتند. کنکور زمانی میتواند از غول بودن خود فاصله بگیرد که ما سنجش در حد مبتدی داشته باشیم، مانند برخی کشورها که در سطح مبتدی استعدادسنجی میکنند. ما اگر این استعدادیابی را به دوران ابتدایی ببریم، میتوانیم کنکور را آسانتر برگزار کنیم. دلیل دومی که کنکور به غول تبدیل شده این است که طراحان سؤالات کنکور، استادان دانشگاهها هستند، نه دبیران مدارس. اگر اساتید یکبار تدریس کتابهای دبیرستان را انجام داده باشند، میتوانند سؤالات را در سطح دانشآموز دبیرستانی طرح کنند.
راجع به انتخاب درست گفتم؛ اگر ما انتخاب درستی داشته باشیم و به انتخاب درستمان پایبند باشیم و کارمان را درست انجام دهیم، این پازل خودبهخود درست میشود و میتوانیم روشنترین آینده را برای خود رقم بزنیم.
عطیه چوپانی: آینده هر کشور را در آموزشوپرورش آن باید دید. هر زمان که ما توانستیم آموزشوپرورش را از لحاظ تأمین نیروی انسانی به هدف عالی برسانیم، میتوانیم بگوییم که آینده روشن است؛ زمانی که به من بهعنوان یک دانشآموز بها داده شود. بهعنوان مثال، همین کنکور که الآن دغدغه بیشتر همسالان من است اگر این قضیه مدیریت شود، آینده برای من روشن است.
زینب نوشین: آینده حتماً روشن است خصوصا آینده ایران. حضرت آقا مثال زدند که وقتی ما بخواهیم صعود کنیم و بهسمت قله برویم یکسری اتفاقات طبیعی در مسیر راه وجود دارد، اما اینها باعث نمیشود که به قله نرسیم. بنده برای این مشکلاتی که وجود دارد، دو مطالبه دارم: اولین خواستهام این است که مسئولان و افرادی که تصمیماتشان در آینده ما تأثیرگذار است بیشتر با نوجوانان نشست داشته باشند و حرفها و دغدغههایشان را بشنوند. خواسته بعدی من این است که ما میدانیم که در حال رشد هستیم و از طرفی دشمن هم میداند ما در حال رشد و پیشرفت هستیم و روی این نقطه تمرکزکرده، درخواستی که دارم از سایت نو+جوان این است که حقایق پیشرفتهای ایران را که در حال تبدیلشدن به یک ابرقدرت در جهان است، تبیین کنند.
زهرا منصوری: با دوستانم که صحبت میکنم همه دغدغهشان این است که کنکور بدهد و در دانشگاه درس بخواند و از کشور بروند. خب، این طرز فکر از کجا میآید؟ در کنار اینکه دشمن یکسری تفکرات را القا میکند برخی مسئولان هم سنگاندازیهایی دارند و بچهها فکر میکنند دیگر نمیتوانند کاری کنند. اگر میخواهیم که امیدآفرینی ایجاد کنیم باید این تصویری که در ذهن جوانان ایجادشده اصلاح شود و همه ما در این قضیه نقش داریم.
نرگس مهدویفر: نگاه من به آینده در صورتی میتواند امیدوارانه باشد که علاوه بر اینکه خودم نقش خود را خوب و درست انجام دهم از من حمایت هم بشود. وقتی من بهعنوان یک جوان در مسیر پیشرفت هستم خواهناخواه با موانعی روبهرو میشوم که خودم بخشی از آنها را مرتفع میکنم و بخشی از آن نیازمند حمایت است. زمانی که با مشکلی مواجه میشوم تمام دلخوشیم این است که به گوش مسئولان برسانم و آن مشکل حل شود تا بتوانم با بقیه موانع دستوپنجه نرم کنم. باید به خلاقیت و نوآوری نوجوانها توجه شود هرچند که اشتباه هم داشته باشند؛ یعنی باید فضا را به گونهای آماده کنیم که اگر جوان اشتباه کند، یاد بگیرد تا بتواند در بدنه کشور از او استفاده کرد. فضای گفتوگوی مناسب نداریم. الآن نوجوان انقلابی نسبت به اتفاقات اخیر اگر نقدی داشته باشد، نمیتواند در جایی آن را بیان کنم؛ پس، چگونه از اعتقاداتم دفاع کنم؟
یک بستر سالمی نیاز است تا در کنار گفتوگویی که انجام میشود نتیجهبخش باشد و علاوه بر اینکه دلگرمی جوان انقلابی باشد، دلگرمی هم برای نقدهای منطقی باشد. نسل ما منطقپذیر است؛ حتی اعتقادات را باید با منطق به آنها بگویید تا بپذیرند. دین اسلام دینی منطقی است و شما با استدلال و منطق میتوانید کسی را که اعتقاد ندارد معتقد کنید. باید به خلاقیت نوجوانان اعتماد شود. باید فرصت اشتباه داده شود. بستر گفتوگو برای اقشار مختلف ایجاد شود و فرصت بدهند حتی نقد اشتباه کنند و یاد بگیرند.
محمدمهدی یزدانی: دیدگاه من به آینده مثبت و خیلی روشن است. انقلاب روبه رشد میرود، کمااینکه رفته. بهدلیل اینکه نسل دهه هشتادی کار را به دست میگیرند. متأسفانه در ماجراهای اخیر، چهره بدی از دهه هشتادیها نشان داده شد و طرف دیگر ماجرا را نشان ندادند. دلیل دیگر تاریخ است. همیشه انسان میتواند از تاریخ عبرت بگیرد و تاریخ 40ساله انقلاب را که ببینیم متوجه میشویم که کشور همیشه روبهجلو بوده است. به قول فرمایش آقا، درست است که مشکلات هست، ولی پیشرفت خیلی بیشتر از مشکلات است و قطعاً در حال حاضر باتوجه به مشکلات باز هم پیشرفت میکنیم؛ چرا فضا تیرهوتار میشود؟ بهخاطر هجمههایی است که وارد میکنند و اینکه چرا هجمه وارد میکنند؟ بهخاطر این است که قطار انقلاب در حال حرکت است. یک مثال بزنم. در قدیم بچهها به قطارهای در حال حرکت سنگ میزدند، درصورتیکه به قطار ایستاده کسی سنگ نمیزند.
دهه هشتادیها، اگر بخواهید آینده را بسازید، در حال حاضر، چه ابزار و امکاناتی برای ساختن آینده دارید؟
آرمینا رزاقیان: بهترین ابزاری که در دسترس همه وجود دارد رسانه است. اینکه میگویند شما نمیتوانید در رسانهها فعالیت کنید به نظرم اشتباه است. خیلی از نوجوان درگیر آسیبهای اجتماعی هستند که باید آنها را به مسیر درست هدایت کنیم؛ چون مهمترین افرادی که آینده را میسازند نوجوانها هستند. نوجوانها نیاز دارند که آرامش داشته باشند. این آرامش هم از طریق رسانه صورت میگیرد که به نظر من بهترین ابزار است و میتواند کمبودهایی که داریم مانند آسیبهای اجتماعی و کنکور که در نظر برخی ناعادلانه است، جبران کند.
فاطمه جلالی: مهمترین ابزاری که همه دنیا در حال استفاده از آن هستند و روی آن سرمایهگذاری میکنند رسانه است. کاری که در ایران به آن کم پرداخته میشود. الآن حقانیت دین اسلام و حکومت اسلامی را داریم، اما در رسانه فقط با احساسات داریم آن را ثابت میکنیم؛ درصورتیکه اسلام منطقیترین دینی است که وجود دارد و حکومت اسلامی منطقیترین حکومتی است که میتواند وجود داشته باشد. الآن جمهوری اسلامی تنها حکومت شیعی دنیاست که در حال حرکت است. ما باید روشنگری کنیم و به فرموده آقا باید با استدلال منطقی تبیین کنیم. ما وقتی حق را داریم، وقتی صراحت و راستگویی را داریم، باید آنها را منطقی بیان کنیم. دوم اینکه رسانه ملی واقعاً کمکاری میکند، حتی رسانههای مذهبی هم کمکاری میکنند. رسانه ملی اگر پیشرفتهای کشور را بیان کند، مردم بهراحتی میپذیرند. از طریق رسانه میتوانیم آینده را بسازیم.
زینب نوشین: به نظرم سه ابزار برای ساختن آینده وجود دارد که در دسترس همه است که هم در کشور خودمان و هم در جامعه بینالملل تأثیرگذار است که اولین آن دانش است، دوم قلم و سوم رسانه خصوصاً فضای مجازی است.
محمدمهدی یزدانی: به نظرم زمینه برای ساخت آینده و پیشرفت زیاد است و بیشترین چیزی که الآن نیاز است تبیین است و کسی که آن را بهدرستی استخراج کند تا بتواند به پیشرفت دست پیدا کند. کمااینکه الآن کشور در حال پیشرفت است و دهه هشتادیها میتوانند این ظرفیت را بهخوبی استخراج کنند.
محمدرضا یزدخواستی: همه دوستان اشاره کردند که باید از منابع بهدرستی استفاده کنیم، اما آنچه دوستان اشاره نکردند نخبهها هستند. از نخبهها باید درست استفاده شود. باید نیازهای کشور را به نخبهها اعلام کرد تا نخبهها بتوانند آن نیازها را برآورده کنند. دوم اینکه باید نخبهها حمایت شوند تا بتوانند این معادله دوطرفه را انجام دهند. نکته بعدی که دغدغه من و برخی دوستان است مبحث سلولهای بنیادی و پزشکی است که قبلاً درباره این مبحث رهبر هم اشارههای زیادی داشتهاند. اینکه نخبههای زیادی باید بهسمت این علم جذب شوند؛ زیرا میتوانند تأثیر زیادی در آینده کشور داشته باشند و راه جذب نخبهها بهسمت این علم میتواند قراردادن رشتههای تخصصی در دانشگاه برای این مبحث و ایجاد سهمیه کنکور به المپیاد سلولهای بنیادی و پزشکی باشد.
سیدمحمدمهدی موسویزاده: در حال حاضر، دولت پیشرفتهای خوبی دارد. منابع مهم کشور نخبهها هستند. این نخبهها را چگونه میتوانند پرورش دهند؟ بستر مناسب را باید فراهم کنند و بستر مناسب همان علاقه نخبهها به علم است. اگر الآن بیاییم در رشتههای نوپا مانند سلولهای بنیادی سرمایهگذاری کنیم، این رشته باید دارای سهمیه المپیاد شود تا بچههایی که در این زمینه تلاش میکنند بدون شرکت در کنکور بتوانند به دانشگاه راه پیدا کنند. واقعاً میخواهم که به این رشته کمک شود و سهمیه کنکور حداقل انتظاری است که داریم و دیگر اینکه بستر مناسب برای نخبهها فراهم شود. ما کشورمان را دوست داریم، رهبرمان را دوست داریم. برخی مسئولان متأسفانه برعکس فرمایشات رهبری عمل میکنند.
عطیه چوپانی: به نظرم طبق فرموده رهبر، آنچه نیاز است تا آینده را بسازیم، آگاهی نسبت به منابع و امکاناتمان است و این چیزی است که میتواند از طریق آموزش صورت بگیرد. خیلی از دانشآموزان در خصوص آموزش و امکانات ما اطلاع کافی ندارند و میتوان بستری را فراهم کرد که از طریق آموزش، بچهها را با منابع و امکاناتی که در دسترسشان است آشنا کرد تا بتوانند آینده کشور را بسازند. نکته بعدی هم جذب سرمایههای انسانی بهخصوص نخبههاست. تفکر و ایدههای نویی که نخبهها دارند در آینده کشور تأثیرگذار است.
علیرضا زارعیان: دو نکته دارم. اولی درباره رساندن پیام اسلام است که ما باید در این زمینه چهکار کنیم؟ رساندن پیام اسلام به جهانیان یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران بود، اما چرا الآن کامل نرسیده؟ چون اقدامات مخالفی علیه پیام ما انجام شده است؛ مثلاً، ایجاد داعش. ترامپ گفت که اوباما داعش را ایجاد کرد. این اثرگذاری داعش در بین مردم جهان آنقدر زیاد شده است که حتی برخی فکر میکنند که اسلام خوب نیست. حال ما باید چه کنیم؟ اولین قدم «جهاد تبیین» است که رهبر انقلاب هم به آن اشاره کردند. به نظرم اگر ما هر کاری را درست انجام دهیم هرقدر که آمریکا بخواهد بگوید این مسلمان بد است طرف مقابل میبیند که کار درست را انجام میدهم.
محمدرسول حاتمآبادی: درسخواندن و استفاده درست از تکنولوژی ابزار اصلی پیشرفت است.
پریا شهبازی: ما اگر استعدایابی کنیم، در استعدایابی مشخص میشود که دانشآموز به رشتههای فنی حرفهای علاقه دارد. اگر این سنجش را داشته باشیم، آموزش منصفانهتر و کنکور عادلانهتر برگزار میشود. ما ابزارهای خوبی برای سازندگی داریم، اما نحوه استفاده از آن را نمیدانیم. ما رسانه را داریم. ما تبیین کردیم که داعش یک گروهک تروریستی است، اما ما داعشیهای داخل را فراموش کردیم، سلبریتیهایی را که داشتند زیرکانه کار میکردند فراموش کردیم. باید کمی در خودمان بازنگری کنیم و داعش های داخلی را بشناسیم. داعشیهای خارجی هیچکاری نمیتوانند بکنند اگر در داخل منسجم باشیم.
زهرا منصوری: ما در این کشور میتوانیم مسئلهها را بشناسیم. به قول حضرت آقا نگاه نوجوانهای امروز مانند نگاه نوجوانهای سالهای قبل نیست و میتوانند مسائل را بشناسند. حال با توجه به شناخت مسئله و بر اساس توانمندیهایشان سازندگی ایجاد کنند تا ایران روشن ساخته شود.
نرگس مهدویفر: ویژگی مهم دهه هشتادیها ریسکپذیریشان است. باید ریسکپذیری داشته باشیم تا بتوانیم نتیجه مطلوب را بهدست بیاوریم. مورد بعدی سماجت برای سازندگی است. به نظرم دهه هشتادی قائل به نتیجه است. در هر جایی که بخواهد کار کند آن کار را با سماجت انجام میدهد و به نتیجه میرساند. نکته بعدی این است که بسترها و ظرفیتهای خوبی در کشور وجود دارد و باید ارتباط بین نیروی متخصص و این ظرفیتها و بسترها بهوجود آید که اینها بتوانند به ما برای ساخت آینده کمک کنند.
nojavan7CommentHead Portlet