nojavan7ContentView Portlet

یک داستان و دو قهرمان
معرفی کتاب «تنها گریه کن»، اثر اکرم اسلامی
یک داستان و دو قهرمان

«تنها گریه کن»، اسم همان کتابی است که راز زندگی شهید محمد معماریان را دم گوش ما می‌گوید. این کتاب را اکرم اسلامی در ۲۶۰ صفحه نوشته و راستش اصلاً قصد نداشته کتابی دربارۀ محمد بنویسد! سوژۀ اصلی داستان واقعی او، نه محمد که اشرف‌سادات منتظری، مادر محمد بوده است. خانم نویسنده رفته بوده پی بالا و پایین زندگی این مادر شهید، امّا ...

1

یک نوجوان معمولیِ غیرمعمولی

اگر شما، همین شمای معمولی را با همۀ کم‌وکاستی‌های طبیعی هر آدم، خطاب کنند و بگویند می‌توانید قهرمان داستان بزرگی باشید، چه می‌گویید؟ اگر بگویند مغز شما به‌خاطر بیماری در کودکی، طوری آسیب‌دیده که مفاهیم سنگین درسی در آن فرونمی‌رود، امّا شجاعت و غیرت کارهای بزرگ در آن موج می‌زند، باور می‌کنید؟ اگر بگویند بنیۀ بدن لاغر و نحیف شما ضعیف است، امّا می‌تواند قدرت عجیبی را از خودش نشان بدهد، چه عکس‌العملی نشان می‌دهید؟ اگر بگویند از میان همین روزهای معمولی که هر آدمی می‌گذراندش، می‌توانید چنان اوج بگیرید که واسطۀ کرامتی عزیز و شگفت شوید، با خودتان چه فکری می‌کنید؟
هیچ‌کس این‌ها را به محمد معماریان نگفت؛ نه وقتی درس را به‌ناچار ترک کرد، نه وقتی پشت چرخ خیاطی کوچکش، پیراهن مردانه می‌دوخت و غصه می‌خورد که او را در پایگاه بسیج محله ثبت‌نام نکرده‌اند؛ امّا او از میان همان روزهای معمولی شبیه روزهای من و شما، در میانۀ دهۀ دوم زندگی که در چشم همه درس‌نخواندۀ نحیف ساده بود، یک نوجوان معمولی غیرمعمولی شد! شد «شهید محمد معماریان» و کرامتی عزیز و شگفت را واسطه شد. 

2

یک‌ داستان با دو قهرمان

«تنها گریه کن»، اسم همان کتابی است که راز زندگی شهید محمد معماریان را دم گوش ما می‌گوید. این کتاب را اکرم اسلامی در 260 صفحه نوشته و راستش اصلاً قصد نداشته کتابی دربارۀ محمد بنویسد! سوژۀ اصلی داستان واقعی او، نه محمد که اشرف‌سادات منتظری، مادر محمد بوده است. خانم نویسنده رفته بوده پی بالا و پایین زندگی این مادر شهید، امّا در میانۀ راه دیده زندگی اشرف‌سادات چنان با جگرگوشه‌اش عجین است که باید این کتاب را با دو قهرمان پیش ببرد! یک قهرمان، زنی است که داستان از روزگار کودکی او شروع می‌شود تا برسد به مبارزه‌ها، تلاش‌ها و مادرانگی‌هاش. قهرمان دیگر، پسری است که تا دم مرگ ‌رفته و با کرامت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به زندگی برگشته تا سال‌ها بعد، کرامتی بزرگ‌تر را از اولاد پیامبر، حضرت اباعبدالله علیه‌السلام به زندگی مادرش، بلکه زندگی همۀ ما نشان دهد.

3

نگاه مرحمتی

اگر این کرامت برای شما علامت سؤال ‌شده و سردرنمی‌آورید از چه حرف می‌زنم، نگران نباشید. می‌خواهم شوق ادراک نگاه مرحمت سالار شهیدان و خواندن این کتاب که اشک را بر چهرۀ رهبر انقلاب هم نشانده، برای شما باقی بماند. برای همین چیزی از این مرحمت نمی‌گویم تا خودتان وقتی کتاب را خواندید، بفهمید چیست حکایت آن پارچۀ سبزی که به پاهای خستۀ مادری گره‌خورده و سیدهادی قادری، طراح جلد اثر، آن را نشانده بر جلد این کتاب.

4

همه‌چیزتمام

«تنها گریه کن»، از آن کتاب‌هاست که به‌راحتی می‌توانید آن را در یک نشست بخوانید؛ از بس که روان و لطیف و اثرگذار است. صبر کنید! شاید هم اصلاً نتوانید آن را به‌راحتی در یک نشست بخوانید؛ از بس که لطیف و اثرگذار است! شاید لازم شود بعد از هر فصل، چندلحظه چشم‌هایتان را ببندید و به آن‌چه خوانده‌اید، فکر کنید و بگذارید حظّ روایت این زندگی در شما ته‌نشین شود. شاید دلتان نیاید این ده‌ فصل زود تمام شود و دوست داشته باشید در هوای خوش آن بمانید. مثلاً، به نام فصل‌ها فکر کنید که در غایت زیبایی و خوش‌سلیقگی‌اند؛ از «ادخلوها بسلام آمنین»ی که دروازۀ ورود ما به این زندگی‌ست گرفته تا «بارش ستاره‌ها» و «به تمام جان حاضر». مثلاً، به چرخش نرم و آرام روایت فکر کنید که بدون آنکه خسته و ملول شویم، ما را از خانۀ کوچکی در قم و تهران می‌برد به سنگری تنگ در محاصرۀ پنج‌روزۀ بی‌آب‌وغذا و برمان می‌گرداند به زیرزمینی تاریک که صدای چرخ خیاطی محمد که سر اذان کارگاهش را تعطیل می‌کند، در آن پیچیده. مثلاً، به شباهت میان خودتان و محمد فکر کنید؛ وقتی خون دیده و ترسیده، وقتی گرسنگی کشیده و رنجور و مریض برگشته، امّا برگشته! باز دل داده به میدان و همین شجاعت شاید دست او را گرفته و پرَش داده تا آسمان.

5

این کتاب شگفتی‌ساز

فکرهایتان که تمام شد، بیایید جملات رهبر انقلاب را دربارۀ این کتاب شگفتی‌ساز بخوانید و باز به سرنوشت آن نوجوان معمولی غیرمعمولی فکر کنید که سرمایۀ باارزش این خاک شد:
«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی ــ راوی، عالی ــ نگارش، عالی ــ سلیقه‌ تدوین و گردآوری عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایه‌ معنوی برای کشور و ملت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه‌ با ارزش دیگر قدرت نگارش لطیف و گویائی است که این ماجرای عاشقانه‌ مادرانه به آن نیاز داشت. 
10 اسفند 1399
ــ از نویسنده جداً باید تشکر شود.»

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA