بُرد بُرد واقعی
از همان وقتی که قرار بود اسلام به دیگران معرفی شود، یکی از اصول آن «تکریم انسان» بوده است. برای همین هم حفظ احترام و ادب در برابر یکدیگر همیشه بین دستورات دینی مهم بوده و بهترین عملکننده به این دستورات هم پیامبر و ائمه بودهاند. مثلاً، در مورد ویژگیهای پیامبر گفتهاند: «خوشسخن بود؛ تلخزبان و گزندهگو نبود ... بسیار با ادب بود؛ هرگز پای خود را پیش کسی دراز نکرد؛ هرگز به کسی اهانت نکرد.» (23/2/1379)
البته رعایت ادب یک بازی بُرد بُرد واقعی است؛ یعنی هم دیگران را تکریم کردهاید و هم باعث حفظ کرامت خودتان میشود. شاید جالب باشد که بدانید حضرت علی علیهالسلام خطاب به جوانان گفتهاند: «یا معشر الفتیان حصّنوا اعراضکم بالادب و دینکم بالعلم»؛ یعنی: «شرف و حیثیّت انسانی خود را با ادب، و دین خود را با دانش حفظ کنید.» (26/9/1382)
به به و چه چه
اگر شما هم از نوجوانانی هستید که دغدغه تأثیرگذاری مثبت و ترویج دستورات دینی را دارید، یادتان باشد یکی از شروط تأثیرگذاری عمیق این است که در برخورد با افراد، مؤدب باشید.
یکی دیگر از شروط تأثیرگذاری همین است که خودمان به آنچه توصیه میکنیم بهخوبی عمل کنیم. اصلاً بهترین روش این است که رفتارهای ما باید تشویقکننده دیگران به عقاید ما باشد. هر کس رفتار و گفتار ما را ببیند اول به به و چه چه کند و بعد هم با خودش بگوید من هم باید شبیه این جماعت باشم. «امام صادق علیهالسّلام فرمود: کونوا لَنا زَیناً وَ لا تَکونوا عَلَینا شَیناً»؛ فرمود زینت ما باشید. زینت ما بودن یعنی چه؟ یعنی جوری عمل کنید که وقتی کسی نگاه کرد بگوید: بهبه! شیعیان امیرالمؤمنین چقدر خوبند!» (30/6/1395)
مورد پسند
نه تنها ما که حتی بزرگترها هم همیشه دنبال راههایی بودند که اعمال و رفتارشان همان شکلی باشد که ائمه دوست دارند. اصلاً بعضی وقتها در منبر و سخنرانیها هم دنبال چنین راهحلهایی میگردیم. حالا خوب است بدانید یکی از این راهها برای انکه رفتارمان مورد پسند ائمه باشد این است که با ادب باشیم. مثلاً، بدزبانی و بدگویی نکنیم.
یادتان هست که ابتدای همین مطلب گفتیم امیرالمؤمنین در میانه جنگ که سپاهیان به لشکر معاویه بدزبانی میکردند، فرمودند: اِنّی اَکرَهُ لَکُم؛ من دوست ندارم شما این جوری باشید.» این جمله آن هم در آن شرایط جنگی خیلی مهم است. این جمله از ما میخواهد بدزبانی و بدگویی نکنیم، تا وقتی از ماجرایی مطمئن نیستیم آن را نقل نکنیم، بین صحبتهایمان غیبت و تهمت نباید باشد و البته تلاش کنیم اینها را به دیگران هم یادداده و یادآوری کنیم هم با زبان و هم در عمل.
از دل روزمرهها
اصلا ً بیایید نگاهمان را وسیعتر کنیم. قبول دارید که هدف کلان شکلگیری نظام اسلامی، رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» است؟ قبول دارید که تمدن اسلامی یکشبه بهوجود نمیآید؟ قبول دارید بهوجودآمدن تمدنها با زور و اجبار صورت نمیگیرد؟ تمدنها از متن زندگی انسان جوانه میزند. مثلاً، آقا یادآوری کردهاند که «رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهای که در اختیار ماست، آن بخشهای اصلی تمدن است.» (23/7/1391)
میبینید یک تمدن با همه ابعاد و بزرگی خودش در دل زندگی مردم باید شکل بگیرد. از همین امور بهظاهر ساده و روزمرهای که باید توجهمان به آنها جدیتر باشد.
آدم حسابی
«اینکه شما میبینید در ارتش، اگر دگمه پیراهن کسی باز باشد، چهلوهشت ساعت به او بازداشت میدهند، نتیجه تجربه چند هزار سال نظامیگری در تاریخ بشر است. بشر بتدریج و آهسته آهسته آمده و به اینجا رسیده که فرد نظامی باید در همه منشهایش، حتّی در لباس پوشیدنش، منظم و مرتب باشد. بستن دگمه پیراهن، یک ادب معمولی است. ممکن است یک وقت هم باز بودنش ادب بشود. آن وقت اگر بست، باید چهلوهشت ساعت بازداشتش کرد. آن چیزی که ادب معمولی است و ابلاغ شده است. آدمی که بی حال و بی توجه و لاابالی است که این ادب معمولی را رعایت نمیکند، در میدان جنگ هم نمیشود به او اطمینان کرد و جانها را به دستش سپرد؛ حتّی جان خودش را هم نمیشود به دست خودش سپرد و حتماً دسته گل را به آب خواهد داد!»
(29/6/1369)
جامعه آرام
اصحاب و نزدیکان سفره دلشان را پیش پیامبر پهن میکردند. از دوست و رفیق و همسایه گلایه داشتند. درست است که گاهی گلایههایشان درست بود، امّا بعضی وقتها هم متأسفانه برخی حرفهایشان خلاف واقع بود. پیامبر به آنها توصیه میکردند: «لایُبلِغُنی اَحَدٌ مِنکُم عَن اَصحابی شَیئًا فَاِنّی اُحِبُّ اَن اَخرُجَ اِلَیکُم وَ اَنَا سَلیمُ الصَّدر»؛ منظورشان این بود که هیچکس درباره اصحاب من به من چیزی نگوید؛ مدام پیش من نیایید از همدیگر بدگویی کنید؛ من ترجیح میدهم وقتی بین مردم هستم و پیش اصحابم میروم، «سلیم الصّدر» باشم؛ یعنی با سینه صاف و پاک و بدون هیچگونه سابقه و بدبینی به میان مسلمانها بروم؛ از همدیگر پیش من بدگویی نکنید. میدانید چرا؟
پیامبر بهتر از همه ما میدانستند که جامعه اسلامی باید سرشار از آرامش و خوشبینی باشد. هتک حرمت، دشنامدادن، غیبتکردن و تهمتزدن و مواردی از این دست نهتنها فضای جامعه را آشفتهکرده و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد، بلکه خدا را هم از ما خشمگین میکند.
هم اسلامی، هم ایرانی
شاید شما هم میدانستید که ادب نیز بخشی از هویت ایرانی ماست. چقدر خوب است که از قدیم به اینکه ادب را رعایت کرده و ملاحظه طرف مقابلمان را میکنیم، معروفیم. اگر عدهای قصد داشته باشند هویت ما را مورد حمله قرار دهند، طبیعی است که روی ادب ما در کلام و رفتار همفکر و برنامهریزی داشته باشند. برای همین هم آقا اینگونه هشدار دادند که «فرنگیها در برخوردهای معمولیشان خیلی مقیّد به ادب نیستند؛ ما ایرانیها از قدیم معروف بودیم به اینکه در گفتارهایمان، در مخاطباتمان ملاحظه ادب را میکنیم؛ احترام طرف مقابل را حفظ میکنیم. اینها میخواهند این را عوض کنند و متأسّفانه یک جاهایی هم موفّق شدهاند.» (14/10/1394)
راستش امروز با وجود فضاهای مجازی اجراکردن خیلی از نقشهها کار سختی هم نخواهد بود. پس، شاید لازم باشد حواسمان را بیشتر از گذشته جمع کنیم.
نقد مؤدبانه
فراموش نکنیم که توصیه به رعایت ادب، معنیاش سکوتکردن نیست. گاهی اوقات ما دو موضوع را با هم متضاد میدانیم در حالی که اصلاً متضاد نیستند. مثلاً، فکر میکنیم نمیشود هم نقد و نظرهای جدی داشته باشیم و هم ادب را رعایت کنیم. به هر حال نقد و اظهارنظرهای صحیح برای زندهماندن هر جامعهای لازم است.
امّا هنر و مهارت اصلی را کسانی دارند که هم نظرشان را بیان میکنند، هم از دروغ و فتنه و فریب و تهمت و مواردی از این دست دوری میکنند. آقا هم با این نوع نقد و نظرها کاملاً موافق هستند. مثلاً، گفتهاند: «من از اظهار نظر کسی که نظر سیاسی خودش را بیان بکند، نگرانی ندارم. مادامی که در اظهار نظری، دروغ و تهمت و فتنه و فریب نباشد، مانعی ندارد. بله، اگر دروغ و افترا و فریب بود، ما بهعنوان مسؤول، نباید اجازه بدهیم یک نفر بیاید مردم را فریب بدهد، یا به آنها دروغ بگوید. اما آنجایی که دروغ و تهمت و فریب و اهانت به کسی نیست، چه مانعی دارد هر کسی نظرش را بگوید.»
البته یک بُعد دیگر را هم فراموش نکنیم. باید به قول خودمان جنبه نقدشدن را هم داشته باشیم؛ یعنی اگر یک نفر گفتار و رفتار ما را نقد کرد، برآشفتهنشده و زمین و آسمان را به هم ندوزیم. بدتر از همه شرط ادب و اخلاق را زیر پا گذاشته و فضای آرام جامعه را بیخیال بشویم، بعد هم هرچه میتوانیم در مورد منتقدان بگوییم. باز باید یاد بگیریم که هنر و مهارت اصلی این است که پاسخ منتقدان را هم با رعایت ادب و اصول اخلاقی بدهیم. خصوصاً اینکه قرار است حرف حق را بزنیم پس برآشفتگی و اضطراب و بیادبی چرا؟ آقا گفتهاند: «ما منطق و استدلال داریم. حرف ما، نه فقط برای ملت خودمان، بلکه برای صدها میلیون مسلمان و غیرمسلمان در دنیا، قابل قبول است. چرا ما وقتی حرف منطقی داریم، از اینکه کسی حرفی بزند، آشفتگی و اضطراب نشان بدهیم؟ بله، هر حرفی را نباید بی جواب گذاشت. اگر خلاف هست، باید جواب داد؛ منتها از جاده ادب نباید خارج شد.» (12/2/1369)
nojavan7CommentHead Portlet