بازاریابی سازمانی
زهرا بعد از این تذکر مهم نکاتش را ادامه داد: «خُب حالا بریم سراغ راهبردهای بازاریابی، شما برای محصولی که میسازید، به چند روش میتوانید بازار پیدا کنید...»
زهرا شماره یک را پای تخته نوشت: «بازاریابی سازمانی، در این نوع بازاریابی یه کسبوکار، کالاها و خدماتی که یه شرکت دیگه نیاز داره را تأمین میکنند. در واقع اگر محصول شما موردنیاز یه کسبوکار دیگه ست، میتونید باهم قرارداد ببندید و برای اونا تأمین محصول کنید.»
بازاریابی کلامی
اما بازاریابی دوم هزینهبر بود: «دومین راهبرد تبلیغات پولیه، شما میتونید هزینه کنید تا تو روزنامهها، خیابونا و مخصوصاً تو این دوره و زمونه به کمک شبکههای مجازی و تو صفحههای پرمخاطب برای شما تبلیغ کنند.»
اما راهبرد بعدی کمهزینهتر بود: «بازاریابی دهانبهدهان! تو این حالت که بهش بازاریابی کلامی هم میگن، خیلی مهمه که محصول یا خدمت شما چه حسی برای مشتری ایجاد میکنه، اگر بتونید حس خوبی برای مشتری ایجاد کنید، به نفر بعدی محصول شما رو معرفی میکنه و همینجوری میچرخه و دهانبهدهان منتقل میشه.»
بازاریابی ارتباطی
راهبرد بعدی بیشتر رفاقتی بود: «بازاریابی ارتباطی، تو این حالت تمرکز شما روی مشتری مداریه، یعنی شما تمرکزتون رو میگذارید روی برقراری روابط صمیمانه و خوب با مشتری، تو این حالت مشتری به شما وفادار میشه و خودش برای شما تبلیغ میکنه و مشتری پر و پا قرصتون میشه...»
بازاریابی معاملاتی
راهبرد بعدی برای بچهها آشنا بود: «مورد پنجم بازاریابی معاملاتیه، حتماً شما هم دیدید بعضی از کسبوکارهای اینترنتی مدام تخفیف میدن، یا رویدادهای مختلف برگزار میکنند و شرایط ویژه فروش میگذارند، یه نکته مهم که باید بدونید اینه که تخفیف برای مشتریهای شما محرک میشه و وقتی بتونید تخفیف بدید چون میتونند از لحاظ مالی صرفهجویی کنند بیشتر خرید میکنند، همین باعث میشه فروش شما بیشتر و بیشتر بشه و سود خوبی داشته باشید...»
بازاریابی اینترنتی
و راهبرد آخر که زهرا معرفی کرد بازاریابی اینترنتی به کمک ساخت صفحه و معرفی محصول در فضای مجازی بود.
قیافه بچهها دیدنی بود، گویا ذوقزده بودند، به نظر میرسید راهحل یک معضل بزرگ را پیدا کردهاند، حالا میتوانستند از بین راهبردهایی که یاد گرفتهاند یکی را انتخاب کنند، کلاس که تمام شد بلافاصله جلسه شروع شد، صحبتها گرم شده بود و بچهها مشغول انتخاب راهبردهای مناسب با کسبوکار خودشان بودند...
انتخاب بچهها
تیم دخترها انتخاب کرده بودند تا شغل گلسازی را پیش بگیرند، مریم در بین اعضای تیمش گفت: «بچهها به نظر من چون کسبوکار ما هنریه، به نظرم میتونیم بریم سراغ بازاریابی سازمانی، بریم سراغ رستورانها، شرکتها، کافهها و هرجای دیگه که میتونند با گل میزشون یا فضای کارشون یا اتاقهاشون رو تزیین کنند.» بچهها مخالفتی که نداشتند هیچ، حسابی هم موافق بودند، به نظر میآمد راهبرد مناسب کار دخترها انتخاب شده است.
اما در تیم پسرها اختلافنظر وجود داشت، رضا میگفت: «به نظرم باید بریم سراغ بازاریابی معاملاتی، چون ساخت محصولاتمان کمهزینه ست، میتونیم تخفیف بیشتر بدیم و فروش بیشتر داشته باشیم» اما پوریا معتقد به بازاریابی اینترنتی بود، پوریا میگفت: «محصولات ما خوشگل و جذابه، پس اگر تو یه صفحه معرفیشون کنیم خیلی میتونه جذاب باشه» بحث حسابی بالاگرفته بود تا بالاخره تصمیم گرفتند این دو راهبرد را ترکیب کنند و صفحهای ایجاد کنند و در کنار معرفی محصول در فضای مجازی، با تخفیفهای خوب محصولاتشان را بفروشند.
بچهها یک گام جلوتر
بچهها یک گام دیگر را هم برداشته بودند، حالا بچهها آماده شده بودند تا سراغ مسئله بعدی بروند و آنهم فروش محصول بود. شما هم میتوانید یک راهبرد را برای کسبوکار خودتان انتخاب کنید و اگر مشتاق هستید تا فروش محصول را هم یاد بگیرید، در قسمت بعدی همراه کارستون باشید.
nojavan7CommentHead Portlet