حق دارید اگر همه این حالات را تجربه کنید. واقعیتش این است که دنیای رسانهای جدید، ما را حواسپرت کرده است. بیتمرکز، بازیگوش. چشمی که عادت به دیدن دارد، با آن همه نور و رنگ و صدا و ...، به زحمت میتواند خطوط یکدست کاغذ را تاب بیاورد. دستی که با یک اشاره خواندنیهای شبکههای اجتماعی را بالا و پایین میکند، حالا سخت میتواند چند دقیقه بیحرکت بماند تا صفحه را ورق بزند. از همه اینها مهمتر، خواندنیهای نصفه و نیمه مجازی ما را بد عادت کردهاند. نوشتههای کوتاه و پیامهای یک خطی که زود به پایان میرسند، ما را در خواندن هر خواندنی که بیشتر از چند سطر طول بکشد، تنبل کردهاند.
برای همین است که وقتی به کتاب میرسیم، مثل بچه بازیگوشی که در مهمانی وسط جمع آدم بزرگهای سبیل در سبیل نشسته، گیر افتاده باشد، بیقراری میکنیم. دنبال بهانه میگردیم که بزنیم بیرون. جایی که دوباره بتوان جستوخیز کرد و بالا و پایین پرید. کانالها را عوض کرد، صدا را کم و زیاد کرد، توی شبکههای مجازی از این گروه به آن گروه پرید و نوشتهها را اسکرول کرد. دنیای کتاب برای ما زیادی بیهیجان، ساکت، یکنواخت و کسلکننده است.
اما آن بچه بازیگوش هم بالاخره یک زمانی میفهمد که از جستوخیز و هرلحظه مشغول کار جدیدی بودن، چیز زیادی عایدش نمیشود. میفهمد حرفهای مهمتر و جذابتر اتفاقاً در مجلس بزرگترها زده میشود.
حالا چه کار کنیم که بازیگوشیِ چشم و ذهنمان را وقت خواندن کنترل کنیم؟ چطور ساعتها و روزها سرِ خواندن یک کتاب نگهش داریم در حالی که پیامهای دنیای مجازی چند دقیقهای به پایان میرسند؟
قبل از هر چیز باید با حواسپرتی رایج عصر رسانههای دیجیتال آشنا میشدید که شدید. حالا با اولین پرش چشم یا وسوسه بستن کتاب، روی خودتان برچسب نمیزنید که من اهل کتاب خواندن نیستم، حوصلهاش را ندارم، وقت خواندن خوابم میگیرد و … میدانید همه اینها حالاتی طبیعی هستند که عادتها آن را شکل دادهاند و میشود کنترلش کرد. چطور کنترل کنیم؟
اول باید همه حواسپرتکنها را پشت در بگذارید. اصلاً گوشه دوستداشتنی را برای همین تعیین کردهایم. جایی که در آن موبایل و کامپیوتر و تلویزیون راه ندارد و بهتر میشود تمرکز کرد. وقت مخصوص خواندنتان را بگذارید زمانی که سرحالترید، خانه خلوتتر است و کمتر کاری پیش میآید که شما را بلند کند. دوم اینکه سرِ خواندن صبوری کنید. مثل شناگری که سعی میکند رکورد خودش را جابهجا کند. سعی کنید با همه حواس آنجا باشید و هر روز چند دقیقه بیشتر از روز قبل این تمرکز را حفظ کنید و پای کتاب بمانید. سوم اینکه مقاومت کنید. اگر تصمیم گرفتهاید امروز سی صفحه از کتابتان را جلو ببرید، به هیچ قیمتی قبل از تمام شدن آن سی صفحه کتاب را کنار نگذارید. حواستان به وسوسهها باشد. احتمالاً همان صفحات اول بهانهها پیدا میشوند: برم معنی فلان کلمه رو بپرسم… درباره فلان شخصیتی که اسم برده بیشتر سرچ کنم… اصلاً وقت خواندن انگار همه کارهای عقب افتاده دنیا یکدفعه به یادمان میآیند. چه کارشان کنیم؟ یک ورقه بگذارید کنار دستتان و یادداشتشان کنید. اینطوری مطمئن میشوید که دوباره فراموش نمیشوند. نیمساعت اینطرف و آنطرف شدن هم قطعاً ضرری به هیچ کاری نمیرساند. حواستان باشد شناگری هستید که دارد رکورد خودش را جابهجا میکند. تاب بیاورید و تا آخر صفحه قرار، سر کتاب بمانید. با حواس جمع، با ذهن فارغ و بیخیال هر چیز دیگری که بیرون دنیای شما و کتاب است. البته که آسان نیست اما شدنی است.
nojavan7CommentHead Portlet