nojavan7ContentView Portlet

سلیقه خواندن
ماجراهای من و دوستم (۶)
سلیقه خواندن

اگر از بهترین سرآشپزهای دنیا بپرسید چطور می‌توانم آشپز خوبی شوم؟ قبل هر راهکاری می‌گویند: زیاد آشپزی کن! ورزشکارها و نویسنده‌ها و هنرمندها هم احتمالاً جواب‌های مشابهی دارند. بهترین دستور آشپزی هم که دم دستت باشد، معنی کلمه «میزان لازم» در دستور غذا را فقط کسی تشخیص می‌دهد که چندبار غذای تند و بی‌نمک درست کرده است. تنظیم حرارت اجاق گاز یا زمان دقیق پختن غذا بسته به جنس گاز و قابلمه هرکس فرق می‌کند. خلاصه اینکه بهترین دستورالعمل‌ها هم به کار کسی می‌آیند که حداقل در آن موضوع سررشته داشته باشد. 

1

پس چطور بفهمیم سراغ کدام کتاب برویم؟ از کجا آن کتاب عزیزی را که قرار است مجذوبمان کند و یک رفاقت صمیمی را با هم تجربه کنیم، پیدا کنیم؟ قبل از هر چیز‍ باید بخوانید. لااقل آن‌قدر بخوانید که دستتان بیاید داستان بیشتر دوست دارید یا زندگی‌نامه؛ تخیلی یا واقعی؛ به مباحث علمی علاقه‌مندترید یا ترجیح می‌دهید درباره موضوعات دینی بخوانید؛ از روایت‌های معاصر بیشتر خوشتان می‌آید یا کتاب‌های تاریخی را می‌پسندید. اصلاً برای چه می‌خواهید کتاب بخوانید؟ هدف اصلی‌تان سرگرم‌شدن است یا بیشتر دوست دارید چیزی یاد بگیرید و به اطلاعاتتان اضافه شود.


خودتان را بشناسید و سلیقه خواندنتان را پیدا کنید. این‌جور وقت‌ها کتابخانه‌ها خوب به آدم کمک می‌کنند. دقت کنید کدام کتاب را سریع برمی‌گردانید توی کتابخانه و از کدام دیرتر دل می‌کنید؟


در مسیر پیداکردن این سلیقه هم با خودتان تعارف نداشته باشید. ممکن است کتابی پرفروش‌ترین کتاب سال باشد و به دل من ننشیند و از آن طرف ساعت‌ها میان صفحات یک دایره‌المعارف قدیمی درباره آداب‌ورسوم اقوام مختلف گیر بیفتم. خجالت نکشید اگر حوصله خواندن کتاب‌های جدی را ندارید و دلتان فقط یک قصه خوب می‌خواهد که شما را با خود همراه کند و از آن طرف هیچ ایرادی ندارد اگر سر داستان خوابتان می‌گیرد و بیشتر کتابی را می‌پسندید که دانسته‌هایتان را زیاد کند. موضوعاتی که برایتان جذاب است را پیدا کنید و بدون رودربایستی بروید سراغ همان‌ها. فعلاً فقط قرار است با کتاب رفیق شویم. بعد کم‌کم یاد می‌گیریم چطور از هر کتاب پله‌ نردبان بسازیم و هی بالاتر برویم و بهتر بخوانیم.


بعد که سلیقه‌ خواندنتان را پیدا کردید، می‌توانید با دست پر به سراغ آدم‌های کتاب‌خوان دوروبرتان بروید و از آن‌ها بخواهید چندتا کتاب معرفی کنند. آن‌ها معمولاً قبل هرچیز از شما می‌پرسند چه موضوعاتی را بیشتر دوست داری یا چندتا از کتاب‌هایی را که به دلت نشسته بگو تا شبیه همان‌ها را بگویم.

 
چنین کسی را نمی‌شناسید؟ از نقد و معرفی‌های کتاب کمک بگیرید. سایت‌ها و نشریات زیادی هستند که از نویسنده‌ها و شخصیت‌های معروف می‌خواهند چند کتاب خواندنی معرفی کنند. بگردید و ببینید شخصیت مورد اعتماد‌تان چه کتاب‌هایی را برای خواندن معرفی کرده‌است.

 
از همین امروز یک دفترچه مخصوص بردارید و هرکجا اسم کتابی به چشمتان خورد یا تعریفش را شنیدید در آن یادداشت کنید. به این ترتیب هیچ‌وقت بی‌کتاب نمی‌مانید. بعدها می‌توانید سر فرصت درباره هرکدام از عناوینی که توی دفترچه نوشته‌اید سرچ کنید. نقد و معرفی‌هایش را بخوانید، حتی در کتابخانه یا کتاب‌فروشی چند صفحه‌ای را ورق بزنید و ببینید نظرتان را جلب می‌کند یا نه. چندوقتی که بگذرد، همین مرحله بالا و پایین‌کردن لیست کتاب و انتخاب کتاب بعدی، خودش به یک سرگرمی لذت‌بخش تبدیل می‌شود. مثل آدمی که پشت ویترین قنادی ایستاده و همان‌طور که آب دهانش را قورت می‌دهد، به شیرینی‌های خوش‌آب‌ورنگ نگاه می‌کند که کدام را انتخاب کند.


فقط یادتان نرود! هیچ آشپزی با اولین دفعه‌ای که غذایش شور و ترش از آب درآمد یا اصلاً قابل‌خوردن نبود، جا نمی‌زند. هیچ دونده‌ای با اولین دفعه‌ای که سر تمرین‌ زمین خورد یا از نفس افتاد، کنار نمی‌کشد. هیچ نقاشی هم توقع ندارد اولین طرحی که روی کاغذ می‌کشد آن‌قدر خوب باشد که قابش بگیرند. آزمون و خطا لازم است. آن‌قدر باید پخت، آن‌قدر باید دوید، آن‌قدر باید طرح زد … آن‌قدر باید خواند تا کتاب‌خوان شد.

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA