نمازِ اول وقت
خودم را جمع و جور میکنم، همراه آقاجون میروم برای نماز ظهر وضو بگیرم. نماز که تمام میشود با آقاجون دست میدهم و میگویم: « قبول باشه.» آقاجون دستم را در دستهایش میفشارد و با نگاهی که پر از محبت است، میگوید: «میدونی نوه گلِ خودمی!» گرمای محبت آقاجون تمام وجودم را گرم میکند و لپهایم کمی سرخ میشود و میخندم.
بعد از نماز دوباره برمیگردیم سراغ تلویزیون و تحلیل بازی، همینطور که چشمم روی صفحه تلویزیون است، آقاجون کنارم مینشیند و یک جمله از آقا برایم میگوید: « نماز یک شربت مقوّی و شفابخش است، باید آن را با دل و جان نوشید تا از هرنقطهای که هستی یک قدم به بهشت رضوان نزدیکتر شوی.»
با خودم قرار میگذارم از امروز قبل از تلخ شدن شربت لیموشیرین آن را نوشِ جان کنم و نمازم را اول وقت بخوانم.
اگر میخواهی نماز اول وقت برایت به یک عادت روزانه تبدیل شود در مأموریت #نمازِ_شیرین با نو+جوان همراه شو:
100عدد دانه تسبیح آماده کن. هر نوبت که نمازت را اول وقت خواندی یکی از دانهها را به نخ بکش.
اگر هر سه نوبت نمازت را اول وقت بخوانی بعد از سی و سه روز 99تا از دانهها را به نخ کشیدهای، حالا که این کار برایت به یک عادت خوب تبدیل شده صدمین دانه را به نشانه تلاشت برای این کار به نخ بکش.
میتوانی تسبیحت را همراه با یک روایت برای نماز اول وقت به یکی از نزدیکانت هدیه بدهی تا یک قدم برای ایجاد این عادت خوب در دیگران برداشته باشی.
از تسبیحت عکس بگیر و برای ما با #نمازِ_شیرین ارسال کن.
در این مأموریت دوبار میتوانی شرکت کنی، یکبار در شروع کارت، وقتی هنوز دانههای اول تسبیح را به نخ کشیدهای و یکبار وقتی تسبیح تمام شد و خواستی به کسی هدیه دهی!
nojavan7CommentHead Portlet