تر و فرز مثل گنجشک
نه! اسم خودش که چُغُک نیست! اسمش «محمدمهدی فقیهی» است. حالا هم برای خودش مردی شده، پژوهشگر است و در حوزه و دانشگاه تدریس میکند. در سالهای دهه پنجاه، نوجوان زبر و زرنگی بوده، تر و فرزتر از گنجشک! برای همین یک نفر از همشهریهایش این لقب را رویش میگذارد. حدس بزنید چه کسی؟ آقا
چغک از کجا آمد؟
«در هنگامه انقلاب نوجوانی کناردست ما بود که خیلی زبر و زرنگ بود و کارهای انقلابی بزرگی انجام میداد که خیلی از انقلابیون بزرگ مشهد هم جرئت انجام آن را نداشتند. من به این نوجوان، «چغک» میگفتم (به معنای گنجشک)».
خود رهبر ماجرای این نامگذاری را اینطور توضیح دادهاند. اسم کتاب هم از همینجا آمده؛ از این اسم و ماجراهایی که پشت رسیدن به این اسم است؛ ماجراهایی که در دیماه 1357 در مشهد رقم خوردهاند و به انقلاب اسلامی ایران منتهی شدهاند.
یک کتاب نوجوان پسند
بر مبنای همین خاطره که از رهبر انقلاب خواندید، گروه نویسندگان انتشارات صهبا، راه افتادند آقای چغک را پیدا کردند، پای خاطرههایش نشستند و نتیجه مصاحبهها و خاطرهها را ریختند در دل یک کتاب نوجوان پسندِ سیصدصفحهای برای مخاطبی که روزهای انقلاب را ندیده و دلش میخواهد بداند چه شد که انقلاب کردیم؟
این کتاب اولین بار در اسفندماه 1396 چاپ شده و تا فروردین 1397، به چاپ چهارم رسیده.
یک سینما رمان
«چغک» را که باز کردید و از همان اول کتاب، چشمتان به چندین صفحه متوالی تصویرسازی میافتد، لطفاً تند تند ورق نزنید تا زودتر به متن برسید. این یک کتاب معمولی نیست. چغک یک «سینما رمان» است.
چیست این سینما رمان؟! خلاصهاش میشود کتابی که داستان را فقط با کلمات پیش نمیبرد و از تصاویر هم کمک میگیرد. به قول توضیحی که در انتهای خود کتاب آمده: «نقاشیها در آن، پابهپای متن جلو میآیند و خود، بهطور مستقل، روایتگر قسمتی از داستان میشوند».
برای اینکه بفهمید چی به چی شد، از خود کتاب یک مثال میآورم.
وقتی چغک را باز میکنید، اول کتاب، طی چند صفحه، تصویر پسر نوجوانی را میبینید که در کوچهای خلوت قدم میزند. ناگهان مأموران ساواک سر میرسند. نوجوان پنهان میشود. در صفحات بعدی میبینید که یکی از مأمورها از دیوار خانه بالا میرود و در را برای بقیه باز میکند. ساواکیها وارد خانه میشوند، همهجا را به هم میریزند و ناامید و عصبانی خانه را ترک میکنند. بعد، به متن کتاب میرسید. اولین جمله این است: «ساعت یک نصفهشب بود که این اتفاق افتاد». اما دیگر قرار نیست نویسنده دوباره آنچه را که در تصاویر دیدهایم، برایمان تعریف کند. مثل بقیه کتابها، تصاویر، همان متن تصویرسازی شده نیستند. آنها خودشان بهتنهایی راوی بخشی از داستاناند. پس از رویشان سرسری نگذرید که بفهمید چی به چی شد.
چرا این کتاب را بخوانیم؟
برای پاسخ به این پرسش، بگذارید اول برایتان بگویم خانهای که آن بالا، در اول کتاب، مأمورهای ساواک رفتند سراغش و زیر و رویش کردند، کدام خانه است. خانه متعلق است به کسی که آن روزها و در کتاب، چغک نوجوان، «حاجآقا» صدایشان میزده و ما هم در کتاب او را به همین نام میشناسیم. کمی که میگذرد اما، شستمان خبردار میشود حاجآقا همان آیتاللهالعظمی خامنهای هستند. در واقع محمدمهدی یا همان چغک خودمان، از نزدیکان، دوستان و همسایگان آقا در ایام پیش از انقلاب است و برای همین خاطرات او از این ایام، با خاطرات آقا گره خورده است. پس در این کتاب، جابهجا، حضور پررنگ رهبرمان را در روزهای جوانیاش پابهپای مردم مبارز مشهد در مقابله با رژیم شاهنشاهی میبینیم. برای همین، کتاب حسابی خواندنی و جذاب است و در دل روایتهایش، میتوانید حضور پررنگ آقا را حس کنید.
روزهای سرنوشتساز
بعضی روزها در تقویم تاریخ، روزهای سرنوشت سازند؛ مثل همین هفتم و هشتم دیماه 1357، وقتی تظاهرات گستردهای در مشهد علیه حکومت طاغوت به راه افتاد، مردم به استانداری مشهد که دست مسئولان حکومت فاسد شاه بود، حمله کردند و در ادامه، سینهبهسینه با گلولههای ارتش شاهنشاهی، مبارزه کردند. اصل ماجرای داستان چغک، روایت این دو روز است. در کنارش اما، به وقایع مهمی مثل اعتصاب کارمندان شرکت نفت یا تغییر نام ورزشگاه مشهد به «ورزشگاه تختی» و سخنرانی آقا در آنهم گریز میزند. این گریزها به شما کمک میکند با سلسله اتفاقهایی که منجر به بهمن 57 شد، بهتر آشنا شوید.
قهرمان نوجوان
اگر هنوز برای شنیدن روایت چغک تردید دارید، بگذارید یک بهانه خوب دیگر به دستتان بدهم. فضای این رمان، یک فضای نوجوانانه است. یعنی موقع خواندنش باید خودتان را آماده کنید برای یک دنیای پر از هیجان، شور، شوق، انگیزه و حرکت. آنهم دنیایی که در تاریخ، مابهازای واقعی دارد با قهرمانی که یک نوجوان واقعی است. پس دیگر برای خواندنش معطل نکنید...!
nojavan7CommentHead Portlet