علاقه امروز یا اشتغال فردا
شاید دانشآموزی باشید که به فرمولهای شیمی خیلی علاقه دارد، اما تصور سالها استاد شیمی بودن یا در یک آزمایشگاه کار کردن، ممکن است دلخواه و مطابق ویژگیهای شما نباشد. علاقه امروز شما به کتابهای درسی، الزاماً مساوی علاقه شما به داشتن شغلی در همان راستا نیست.
گفتم سر وقت خیال زندگی هم بروید. خب شمای ۴۰ ساله، چه وظایف دیگری دارید؟ همسر هستید؟ مادر یا پدر هستید؟ چه الگوهایی از انطباق موفقیتآمیز شغل و دیگر وظایف زندگی مشاهده کردهاید؟ حتماً صحبت با آنها را بگذارید در دستور کار امروز.
مشاوره بگیرید
صحبت با صاحبان مشاغل، بیشتر از صحبت با دانشجوها شما را با حقیقت انتخابهایتان رو به رو میکند. خود فارغ التحصیلها هم تازه بعد از ورود به عرصه کار، منتظر یک شوک خواهند بود! فقط مراقب باشید، فضای کلی منفی نگری بعضی آدمها درباره شغلشان ناامیدتان نکند. امروز ناامیدی کمی مد فرهنگی است!
مشاوره در انتخاب رشته حتماً توصیه میشود. به شرطی که مشاورتان، دلسوز و دنبال موفقیت شما باشد. اگر متوجه شدید یک مشاورنما، بیشتر از این که پیگیر علایق شما باشد، دنبال گرفتن بهترین نتیجه برای رزومه کاری خودش است، آیندهتان را دودستی بردارید و فرار کنید. برای کسی که علاقه چندانی به مطالعه ندارد، قبولی در رشته تاریخ دانشگاه تهران، فقط برای رسیدن به آرم آبی دانشگاه تهران، هم اتلاف سرمایههای ملی است و هم عمر و آینده شخصی.
یک مأموریت
اگر لیست انتخاب رشتهتان را نوشتهاید، بروید سراغ ماهیگیری! به طور تصادفی دو تا از انتخابهایتان را انتخاب کنید، مثلاً انتخاب ۵ و ۷. حالا فارغ از رتبه، از خودتان بپرسید واقعاً با قبولی در انتخاب پنجم، خوشحالتر میشوم؟
این کار را بارها با شمارههای مختلف دوتا دوتا، تکرار کنید. تجربه من با دانشآموزان کنکوری میگوید این وسط خیلی چیزها دستتان میآید. لازم شد موتور خیال ۴۰ سالگی را اینجا هم روشن کنید.
نگاهتان را مأموریتی کنید. فکر میکنید چه مشکلاتی در کشور هست؟ با استعدادهای شما، میشود کدامها را حل کرد؟ چه دانشی برای حلشان لازم است؟ سمت و سوی مشورت گرفتنهایتان را ببرید به سمت پیدا کردن یک مأموریت.
در پایان، کار اصلی را بگویم؛« توکل». از خدا بخواهید راهی را جلوی پایتان قرار دهد که موتور آبادانی دنیا و آخرت آدمها شوید. آرزوهای بزرگ، برای آدمهای بزرگ است. خدا هم که بخیل نیست.
توکل بر او
nojavan7CommentHead Portlet