پدربزرگ از همه زودتر رفته، مادربزرگ هم زنبیل به دست حرکت میکند و ما هم شروع به دویدن میکنیم، با فریاد مادربزرگ حواسمان جمع میشود که حسابی گردوخاک کردهایم. به باغ که میرسیم، پدربزرگ یکگوشه را با شاخ و برگهای درخت جارو زده و فرش پهن کرده است. صدای شرشر آب هم میآید. مادربزرگ تا میرسد میگوید پیر شوید شما که یادتان نبود زنبیل را از دست من بگیرید، فقط دویدن و گردوخاک بلند کردید.
سرخ و سفید میشویم و از خجالت حرفی برای گفتن نداریم. پدربزرگ میگوید تا یک ساعت دیگر استخر پر میشود و بعد هم باید آب را بفرستیم پای درختها.
چای میخوریم، همینکه بابابزرگ خاطرش جمع است آب به باغش میرسد، درختهایش سیراب میشوند و به همین زودی میوهها میرسند، حس رضایت را میتوان روی تکتک اجزای صورتش دید.
همهچیز خوب و عالی است ولی انگار چند نفر دو طرف استخر را گرفته و میکشند، چرا استخر پر نمیشود؟ بابابزرگ که گفته بود یک ساعت اول استخر پر میشود اما الآن دو ساعت شده و هنوز آب را به سمت درختها نفرستادهایم. بابابزرگ را که چرت عصرگاهیاش طول کشیده بیدار میکنم. وقتی حجم آب استخر را میبیند تعجب در چشمهایش پیدا شده و میگوید: یعنی چه؟!
اول لوله آب را بررسی میکند. ممکن است فشار آب خیلی کم بوده و به همین خاطر استخر پر نشده. ولی کمکم متوجه میشویم از کنارههای استخر شلنگ و لولههایی وارد شده و آبی که وارد آن میشود را خارج میکند.
استخر پر نمیشود یعنی خیلی زود همه برنامههایی که برای هفته پیشِ رو داشتیم روی هوا بود. ضمن آنکه آب به درختها هم نمیرسید.
فارغ از اینکه سرانجام استخر و باغ پدربزرگ چه میشود و درختهای میوه چه سرانجامی خواهند داشت این ماجرا باعث شد فکر کنم که این شلنگها و لولهها دقیقاً شبیه فساد مالی و اداری و...است. وقتی همه خاطرجمع و راحت دارند زندگی میکنند یک عده آرام و بیصدا دارند از آنچه حق همه است بهصورت ویژه استفاده میکنند. این کار آنها باعث میشود اول به حجم استخر و بعد حتی بهحساب و کتاب پدربزرگ شک کنیم، پس این استخر کی قرار است پر شود؟ شاید اصلاً قرار نیست پر بشود.
فساد از هر نوع، وقتی در یک سیستم و دستگاهی رخنه کند علاوه بر آنکه باعث میشود به اهداف نزدیک نشویم، کمکم افراد مختلف را هم آلوده میکند. وقتی یکی متوجه شود دیگران یک لوله از استخر باغ کشیده و برای خودشان استفاده میکنند ممکن است به هر دلیلی آنها هم به همین فکر افتاده و کمکم شلنگهای ویژه خواری که به جان استخر مملکت افتاده است هم استخر را خالی کرده و هم درختها و میوههای آن را خشک میکند، خلاصه که این بلا حسابی واگیردار است.
برای همین است که پدربزرگ وقتی مطمئن شد که کار چه کسی است تعارف را کنار گذاشته و آن را در روستا اعلام کرد تا دوباره کسی این فکر از ذهنش هم عبور نکند.
آقا هم در مورد فساد میگویند: «یک مفسد فقط خودش مفسد باقی نمیماند، دیگران را هم به دلایل مختلفی به فساد سوق میدهد؛ و اتفاقاً در ویروس کرونا که دست آلوده و ناپاک مایه انتقال ویروس است، در فساد هم دستهای آلوده و ناپاک موجب میشوند که فساد منتقل بشود و دستبهدست بشود؛ منتها خب در ویروس کرونا این دست را اگر صابون زدیم و شستیم، مسئله تمام میشود [امّا] آنجا دیگر آن دست با صابون زدن و شستن تمام نمیشود، جز قطع شدن چارهای ندارد.»(1)
(1) بیانات در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه- 1399/4/7
nojavan7CommentHead Portlet