nojavan7ContentView Portlet

دیدار میلادی
نگاهی به کتاب «مسیح در شب قدر»، شرح دیدار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای با خانواده شهدای ارمنی
دیدار میلادی

شاید وقتی گذرتان به قطعه شهدای بهشت زهرا افتاده، شما هم مثل من روی بعضی اسم‌ها بیشتر مانده‌اید. بعضی اسم‌ها به گوشتان ناآشنا آمده و با تعجب، آن‌ها را چندبار با خودتان تکرار کرده‌اید؛ آن‌قدر که بلدتَری از راه آمده و راز این‌اسم‌ها را برایتان فاش کرده تا بفهمید بر مزار شهدای ارمنی ایستاده‌اید. آن‌وقت فهمیده‌اید که پابه‌پای پدران و برادران مسلمان شما، بزرگ‌مردانی از آیینی دیگر هم برای این‌سرزمین، جان داده‌اند. آن‌وقت آن‌اسم‌ها آشنا شده‌اند: گالوست، ژان، رازمیک، وارطان، ژرژ.
در این میان، یک‌نفر دیگر هم هست که این‌نام‌ها برایش سخت مهم و متفاوت‌اند. کسی هست که شهدای ارمنی و مسیحی کشورمان برایش بسیار عزیزند و تفقد و احوال‌پرسی از خانواده‌های آن‌ها، پای ثابت سال‌های عمر اوست؛ حتی وقتی مهم‌ترین‌چهره سیاسی یک‌کشور است و حجم کار و دل‌مشغولی‌هایش خیلی بیشتر از همه ما.
«مسیح در شب قدر»، کتابی است که این‌نام‌های آشنا را به‌وفور در آن پیدا می‌کنید.

1

ملاقات با خانواده‌های شهدای ارمنی

سرزدن و ملاقات با خانواده‌های شهدای ارمنی، چه شهدای پیش از انقلاب و چه شهدای جنگ تحمیلی و بمباران‌ها و موشک‌باران‌ها، از سال 1363 که آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، ریاست جمهوری کشورمان بودند، تا همین‌ایام که سال‌ها از رهبری جمهوری اسلامی به دست ایشان می‌گذرد، جزو برنامه‌های همیشگی ایشان بوده است. مؤسسه فرهنگی «ایمان جهادی» که آن را بیشتر با نام «انتشارات صهبا» می‌شناسیم، همت کرده و شرحی از این‌دیدارها را در تمام این‌سال‌ها جمع‌آوری کرده و به چاپ رسانده است؛ مجموعه‌ای که نامش شده «خورشید در مهبط ملائکه‌الله» -نامی که از بخشی از سخنان حضرت آقا درباره شهدای مسیحی وام گرفته شده است-. جلد اول این‌مجموعه، «میزبانی از بهشت» نام دارد و کتابی است جمع و جور و مختصر از شرح چنددیدار. «مسیح در شب قدر» اما، جلد دوم این‌مجموعه است؛ کتابی تقریباً پانصدصفحه‌ای که شما را به ضیافتی مسیحی در کنار رهبر انقلاب دعوت می‌کند.

2

مسیح در شب قدر

«مسیح در شب قدر»، در بیست‌وسه‌فصل همراه با پنج‌پیوست و دوضمیمه تنظیم شده است. فصل‌ها به ترتیب زمانی قدیمی‌ترین‌دیدارها برحسب سال مرتب شده‌اند. پیوست‌ها و ضمیمه‌ها هم همه بیانات حضرت آقا مرتبط با موضوع کتاب هستند که خواندنشان به فهم بیشتر فضای حاکم بر کتاب، کمک شایانی می‌کند. در هرفصل، با چندشهید آشنا می‌شویم و پس از این‌آشنایی، به خواندن روایت دیدار آقا با خانواده او دعوت می‌شویم. نام کتاب هم از دیدار حضرت آقا با پنج‌خانواده شهید در شب بیست‌وسوم رمضان گرفته شده است.

3

دیدارهای جذاب و متفاوت

ناگفته پیداست که جنس این‌دیدارها و سرزدن‌ها، با سایر دیدارهای حضرت آقا فرق می‌کند. میزبانان ایشان، از دین و فرهنگی دیگرند و نگاه آن‌ها به جهاد و شهادت، با آن‌چه به گوش ما آشناست، فرق می‌کند. این‌کلمات در آیین آن‌ها، عمق معنای متفاوتی دارند. پس همین کافی است که بدانیم با روایت‌هایی تازه و خواندنی مواجهیم. این‌روایت‌ها در کنار عکس‌های تمام‌رنگی متعددی که تقریباً در هرصفحه کتاب نشسته‌اند و خیلی از آن‌ها را هرگز ندیده‌ایم، جذابیت کتاب را صدچندان می‌کنند. در این‌عکس‌ها، گاه رهبر انقلاب را می‌بینیم نشسته کنار مادرشهیدی ارمنی که ساده و صمیمی، فنجانی چای در دست دارند و به درد دل‌های مادر گوش می‌دهند و گاه، دخترکی معلول را نشسته در کنار ایشان می‌بینیم که دست محبت رهبر انقلاب بر سر اوست که غم شهادت پدرش را تسلی دهد. دیدن حضرت آقا در روزگار میان‌سالی در این‌عکس‌ها که خیلی‌شان مربوط به سال‌های دور هستند و فضای خانه‌های ارمنی، حتی در شب  ولادت حضرت مسیح علیه السلام، کنار درخت کاج، خود روایتی مفصل و دیدنی است.
خوش‌ذوقی گردآورنده این‌مجموعه در معرفی شهدای ارمنی، از دیگر نقاط قوت کتاب است. در هرروایت، پیش از آن‌که شرح دیدار را بخوانیم، چندصفحه‌ای با زندگی‌نامه داستانی شهید همراه می‌شویم و او را بهتر می‌شناسیم. آن‌وقت است که نام او به چشم ما آشناتر می‌شود و در عکس‌ها به دنبالش می‌گردیم تا او را دقیق‌تر ببینیم. اسامی کامل این‌شهدا در پایان کتاب هم آمده است تا جست‌وجو را برای مخاطبین آسان‌تر کند.

4

شگفتیِ شیرین

آن‌‌چه این‌کتاب را بسیار خواندنی کرده، تحیر و شگفتی خانواده‌های ارمنی هنگام ملاقات با حضرت آقاست. این ‌شگفتی شیرین که مهربانی و صمیمیت حضرت آقا، آن را به گفت‌وگوهایی گرم بدل می‌کند، روایت‌ها را جذاب‌تر و تازه‌تر کرده. فکرش را بکنید! ما با روایت خانواده‌هایی طرفیم که طی پنج‌دقیقه متوجه شده‌اند رهبر انقلاب پشت در، منتظر ورود به خانه آن‌ها هستند تا احوالشان را بپرسند. برای این‌که شیرینی این‌روایت‌ها را بهتر متوجه شوید، شما را به خواندن بخش کوتاهی از کتاب دعوت می‌کنم:
«ماشین توقف می‌کند. از ماشین پیاده می‌شویم و زنگ طبقه دوم ساختمان سفیدرنگی را که منزل شهید «الله‌دادیان» است، می‌زنیم. پدر شهید تا از آیفون صدایم را می‌شنود، من را به‌جامی‌آورد و با خوشحالی، با گفتن «خیلی خوش آمدید»، در را به رویمان باز می‌کند. به خودم می‌گویم بنده خدا از آمدن من این‌همه خوشحال شده. اگر بفهمد مهمان اصلی‌اش حضرت آقاست، دیگر ببین چه حالی خواهد شد!
فقط پنج‌دقیقه وقت داریم تا موارد حفاظتی را بررسی کنیم و به خانواده اطلاع بدهیم که مهمانشان چه کسی است. معمولاً تا یکی، دودقیقه قبل از ورود حضرت آقا، خانواده‌ها اطلاع ندارند که قرار است چه اتفاقی بیفتد. چون از قبل به آن‌ها می‌گوییم که یکی از مسئولان قرار است بیاید خانه‌تان. یا مثلاً می‌گوییم که قرار است بیاییم درباره شهیدتان مصاحبه کنیم. آن‌اول‌ها، حتی قبل از ورود آقای خامنه‌ای هم بهشان نمی‌گفتیم که قضیه چیست و آقا که وارد می‌شدند، مات و مبهوت می‌ماندند که چه اتفاقی افتاده! بعد، به سفارش خود حضرت آقا، قرار شد چنددقیقه قبل از ورود ایشان که منع حفاظتی هم ندارد، به خانواده‌ها اطلاع بدهیم تا وقت ورود ایشان هول نشوند و لااقل بدانند مهمانشان چه کسی است.
با دسته‌گل و قاب عکسی از امام خمینی، چهارنفری وارد منزل شهید می‌شویم».

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA