nojavan7ContentView Portlet

قهرمان دریا
قهرمان دریا
نگاهی به کتاب «بار دیگر، نادر» درباره زندگی شهید نادر مهدوی

پرستو علی‌عسگرنجاد- نه‌فقط از شما، که از هرکس دیگری که بپرسند، یک‌ جواب دارد. این یکسان‌ بودن پاسخ‌ها، اول از همه مدیون وسعت و عظمت اتفاقی است که رخ داده و دوم گستردگی رسانه‌ها و بازتاب جهانی و آنی خبرها. از بامداد سیزدهم دی‌ماه 1398 به این‌طرف، از هرکس بپرسیم: «چه کسی با موشک مستقیم آمریکا شهید شد؟»، یک‌ جواب دارد: «حاج قاسم سلیمانی». آمریکا در این چهارصد، پانصدسالی که از عمرش می‌گذرد، کم جنایت نکرده و کم بمب و موشک بر سر مردم دنیا نریخته. مثال بزرگش جنایت بمب اتمی که در هیروشیما و ناکازاکی مرتکب شد؛ اما تصویر کسی که سینه‌به‌سینه، مستقیم و بی‌واسطه، با فاصله‌ای کم، نه هدف گلوله و حتی خمپاره، که هدف اصابت موشک‌های آمریکایی باشد، تصویری تکان‌دهنده و فراموش‌نشدنی است که به نام سردار دل‌ها در تاریخ سرخ شهادت ثبت شده است.

1

حماسه‌ای در خلیج‌فارس

حالا اگر بگویم نه در همین سال‌ها، که در دهه شصت، نه در سوریه و لبنان و فلسطین، که در همین ایران خودمان، نه پیشکسوت جبهه و جنگ و سردار کارآزموده‌ای مثل حاج قاسم، که جوان روستایی صاحب‌دلی هم با خباثت و وحشیگری آمریکایی و به دست جنایتکاران آمریکایی شهید شده، باورتان می‌شود؟
«نادر مهدوی». البته اسم شناسنامه‌اش این نیست. اسمش در شناسنامه «حسین» است و نام خانوادگی‌اش، «بسریا». در خانه اما «نادر» صدایش می‌کردند. نام خانوادگی «مهدوی» را هم خودش انتخاب کرده، از سر ارادت به صاحب این نام. «حسین بسریا» صدایش بزنیم یا «نادر مهدوی» توفیری نمی‌کند. خیلی‌ها او را نمی‌شناسند و نمی‌دانند چه حماسه‌ای در آب‌های خلیج‌فارس رقم‌زده. برای همین امروز کتاب «بار دیگر، نادر» را به شما معرفی می‌کنیم؛ برای این‌که او را بشناسیم و بدانیم یک‌ جوان ایرانی، نفت‌کش غول‌پیکری را که پرچم ایالات‌متحده بر بدنه‌اش حک‌شده بود، چطور زمین‌گیر کرد.
«بار دیگر، نادر» همان‌طور که گفتیم، کتابی است درباره زندگی نادر مهدوی به قلم «سید قاسم حسینی» که «انتشارات فاتحان» آن را در سال 1394 برای نخستین‌بار چاپ کرده است. کتاب در 272 صفحه تنظیم شده و از روزهای دهه سی آغاز می‌شود؛ از ایام پیش از تولد نادر تا می‌رسد به سال 1342 که نادر مهدوی متولد می‌شود. بعد، روایت می‌رسد به‌روزهای نوجوانی او و حضورش در جریان انقلاب اسلامی و بعد، شروع جنگ تحمیلی و نقش مهمی که نادر در آن بر عهده گرفته. روایت‌های کتاب متنوع‌اند و وجوه مختلفی از زندگی و شخصیت نادر مهدوی را پوشش می‌دهند. «بار دیگر، نادر» از آن کتاب‌های خوش‌خوان است که وقتی آن را دستتان می‌گیرید، گذر زمان را نمی‌فهمید. یکی از دلایل اصلی کشش کتاب هم این است که بخش اعظم مطالب آن، درباره اسرار مگو و سرّی جنگ‌ است و چنان‌که نویسنده در مقدمه‌اش آورده، تازه تنها بخش کوچکی از آن‌ها، منتشر و در کتاب آورده شده‌ است. همین‌ موضوع، این کتاب را مثل یک فیلم سینمایی معمایی، پرکشش و نفس‌گیر کرده است.
بر پیشانی کتاب، زیر عنوانش نوشته شده: «تاریخ شفاهی زندگی شهید نادر مهدوی». آن‌ها که به تاریخ شفاهی انقلاب و جنگ علاقه‌مندند، خوب می‌دانند وقتی این عنوان بر جلد کتابی می‌نشیند، یعنی اثر، ماحصل مصاحبه و گفت‌وگو با اطرافیان شهید است. از خانواده و دوستان گرفته تا هم‌رزمان و همکاران. در این کتاب هم، تصویر نادر مهدوی را از زاویه نگاه پنج نفر از اطرافیان او تماشا می‌کنیم؛ برادر و چهار نفر از هم‌رزمانش؛ اما این هم‌رزم‌ها، آدم‌های ساده‌ای نیستند. خاطرات آن‌ها برای اولین‌بار منتشر شده، چون عضو گروه «عملیات مقابله‌به‌مثل»‌اند. اسم این‌یکی را که دیگر حتماً نشنیده‌اید!
در دهه شصت، در بحبوحه جنگ ایران و عراق، رژیم بعث با ناجوانمردی بی‌سابقه‌ای، نفت‌کش‌ها، کشتی‌ها و لنج‌های ایرانی را در خلیج‌فارس مورد هدف راکت‌هایش قرار داد. کار به آنجا رسیده بود که جزیره‌های خلیج‌فارس، به‌صورت شبانه‌روزی بمباران می‌شدند و هیچ نفت‌کشی نمی‌توانست نفت صادراتی ایران را از خلیج‌فارس عبور دهد. نفت که سهل است، امکان صادرات برای هیچ محصول دیگری هم وجود نداشت. همه کشتی‌های ایرانی در خلیج‌فارس با اصابت بمب‌ها آتش می‌گرفتند و بارشان یکسره می‌سوخت. به‌همین‌خاطر، اقتصاد ایران با مشکل جدی مواجه شده بود تا این‌که سران دفاعی کشور، تصمیم به عملیات مقابله‌به‌مثل گرفتند. هسته فکری این عملیات را با جمله معروفی به شما توضیح می‌دهم که این یکی، دوسال اخیر، زیاد آن را شنیده‌اید: «اگر خلیج‌فارس برای ما امن نباشد، برای هیچ‌کشور دیگری امن نخواهد بود».
بله! امروز اگر کشتی مزاحم و متخاصم، پهپاد آمریکایی یا نفت‌کش و ناو انگلیسی هزاران‌تنی هم باشد، به مدد قدرت دفاعی بالای کشور، به ضرب‌الاجلی سرنگون یا توقیف خواهد شد. اما ما از امروز حرف نمی‌زنیم. روایت نادر مهدوی، فرمانده عملیات مقابله‌به‌مثل، روایت سال‌های دهه شصت است؛ وقتی خیلی از ما به دنیا نیامده بودیم. وقتی از انقلاب نوپای ایران یک‌دهه هم نگذشته و رژیم قبلی تا توانسته سرمایه‌های کشور را به یغما برده، رشد علم سرعت نگرفته، تولید به راه نیفتاده و تحریم‌های اقتصادی و دفاعی همه‌جانبه کشور را در چنگشان فشرده‌اند. برای این‌که شدت این تحریم‌ها را بفهمیم، باید بگویم ما برای محافظت از مرزهایمان، حتی در تأمین سیم‌خاردار هم دچار مشکل بودیم، چه برسد به سلاح و موشک! در طرف مقابل، عراق، حمایت آمریکا، انگلیس، کویت و بحرین را داشت که میلیون‌ها دلار کمک‌هزینه خرید سلاح در اختیارش گذاشته بودند. در چنین شرایطی اگر به یک‌جوان 24ساله بگویند باید خلیج‌فارس را برای کشتی‌های دشمن ناامن کنی، به نظرتان چه می‌کند؟
نمی‌شود که همه‌اش را من بگویم! خودتان باید یک «یاعلی» بگویید و بروید سراغ کتاب و آن را بخوانید تا بفهمید نادر مهدوی که بود و چه کرد که رهبر انقلاب درباره‌اش گفتند:
«همین شهید نادر مهدوی که [شما] آقایان چند بار اسمش را اینجا آوردید. کسی از دوستان ما که وارد در این موضوعات است، می‌گفت: «اگر ایشان متعلق به کمونیست‌ها بود، یک چگوارا از او درست می‌کردند»؛ یعنی [یک] چهر‌ه بین‌المللی مبارز. این جوان کم‌سال یک چهره این‌‌جوری دارد: حضورش در منطقه خلیج‌فارس، آن درگیری‌اش با آمریکایی‌ها، بعد هم دستگیری‌ و شکنجه و شهادتش؛ یعنی یک شخصیّت‌های این‌جوری‌ای در بوشهر هستند».(1)

2

پی‌نوشت

1) بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره 2000 شهید بوشهر، 1398/10/28

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA