nojavan7ContentView Portlet

شما یک سرمایه‌دار هستید، باور کنید!
وظایف ما در مقابل استعدادهایمان چیست؟
شما یک سرمایه‌دار هستید، باور کنید!

انگشتری که از مشهد خریدم آنچنان برق و جلایی داشت که برای درخشیدنش نیازی به نورهای زرد و طلایی نبود. انگشتر نقره چنان برق می‌زد که هر جسم براقی در مقابل آن کدر به نظر می‌رسید. فکر می‌کنم پدرم ارزش این انگشتر را بیشتر از من می‌دانست. شاید به این خاطر که ایشان کارت کشیده بودند، ولی هرچه بود دائم راه‌های نگهداری از یک انگشتر نقره با سنگ فیروزه را به من یادآوری می‌کرد. نگران بود که این سرمایه ارزشمند را گم کنم، درست‌وحسابی از آن استفاده نکنم و حتی آن را یک گوشه‌ای رهاکرده و فراموشش کنم. من قبل از این‌هم نگرانی پدرم البته خیلی بیشتر و شدیدترش را دیده بودم؛ وقتی داشتم به انتخاب رشته متوسطه فکر می‌کردم یا برای کلاس‌های تابستانی‌ام برنامه‌ریزی می‌کردم. پدرم نگران بود وقت و عمرم به‌عنوان یک داشته ارزشمند تلف‌نشده و راه درست‌وحسابی صرف شود، اما بیشتر از همیشه در فکر استعدادهای من بود. انگار قدر و قیمت استعدادها و سرمایه‌های درونی من را هم بیشتر از خودم می‌دانست. به همین دلیل بود که همه تلاشش را می‌کرد تا هم ارزش آن را بفهمم و هم به‌خوبی راهنماییم کند که از آن مراقبت کرده و با سرمایه‌گذاری درست و دقیق بتوانم بیشترین استفاده را از آن ببرم. پدرم خوب می‌دانست که اگر برای این سرمایه‌های درونی درست‌وحسابی برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری کنم، نان خودم، خانواده و کشورم در روغن است.  
وقتی بعد از مدت‌ها که کرونا دست‌وپای همه را بسته بود، بالاخره دیدار نخبگان جوان کشور با آقا دوباره جان گرفت و حسینه امام خمینی رحمه‌الله‌علیه فرش‌های آبی خود را زیر پای نخبه‌هایی که امید فردای کشور هستند پهن کرده بود، آقا همان پدر مهربانی بودند که در مورد سرمایه‌های درونی جوانان صحبت می‌کردند. از وظایف ما نسبت به استعدادها و سرمایه‌های درونی‌مان گفتند و از اینکه چه عواملی ممکن است این هدیه ارزشمند الهی را بلااستفاده و حتی نابود کند.     

1

بگو ممنونم

باور کنید که گاهی برای بعضی موضوعات بارها و بارها نیاز به تکرار داریم؛ مثلاً، اینکه هر آنچه داریم از خداست و برای داشتنش باید او را شکر کنیم. آقا هم همین موضوع را به‌عنوان اولین نکته فرمودند: «عزیزان من! نخبگی یک نعمت الهی است، یک موهبت خدایی است و نعمت الهی را باید شکر کرد؛ اول‌ چیزی که در ذهن شما قرار می‌گیرد این باشد که این نعمت را شکرگزاری کنید. این وظیفه‌ همیشگی است.» انگار لازم است بابت هر نعمتی بارها و بارها به خودمان نهیب بزنیم که از کجا آمده و چگونه باید شکر آن را به‌جا بیاورم. 

2

نابرده رنج، اتفاقی نمی‌افتد

بعضی از شعرهایی که معلم‌ها از ما می‌خواهند حفظ کنیم حسابی در زندگی به‌کار می‌آید، مثل همین شعر «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود»؛ یعنی اگر خیال برت داشته که می‌توانی دست روی دست بگذاری و استعدادهایت شکوفاشده و به تک‌تک اهدافت برسی و در بین نخبگان کشور قرار بگیری، باش تا صبح دولتت بدمد. هیچ‌وقت در حساب‌وکتاب دنیا از این خبرها نبوده است. آقا هم بر این موضوع این‌گونه تأکید کردند: «آن چیزی که نخبه را نخبه می‌کند صرفاً استعداد و ظرفیت ذهنی نیست. خیلی‌ها هستند استعداد دارند، ظرفیت ذهنی هم دارند و این ضایع می‌شود. اصلاً بُروز پیدا نمی‌کند یا از آن هیچ استفاده مناسب و شایسته نمی‌شود و تبدیل به نخبه نمی‌شود. اگر این ذهن را به‌کار نیندازد، از این ظرفیت استفاده نکند، با تنبلی، بی‌حالی، بی‌توجهی و غفلت بگذراند مسلماً تبدیل به نخبه نخواهد شد؛ نخبه آن کسی است که قدر استعداد را می‌داند، آن را به کار می‌اندازد و با همت بالا و قبول زحمت و قبول مجاهدت، خودش را به یک نخبه تبدیل می‌کند.»

3

آبنبات می‌خوری؟

تابه‌حال نگهداری از گوشی تلفن همراه یا حلقه ازدواج مادرتان را به خواهر یا برادر کوچک‌ترتان سپرده‌اید؟ من چشم‌بسته می‌گویم که این کار را انجام ندادید؛ چون مطمئنید او قدر و ارزش این وسایل را نمی‌داند. کسی هم که از قیمت و ارزش یک شئی غافل باشد آن را به‌راحتی و با کمترین قیمت‌ها از دست خواهد داد. ممکن است آن وسیله ارزشمند را در عوض یک آبنبات چوبی یا یک بستنی قیفی معامله کند، یا حواسش به اطراف پرت‌شده و به هر دلیل دیگر مسئولیت مهم و آن امانتی با ارزش را فراموش کند. از آنجایی که استعدادها و سرمایه‌های درونی هم حسابی ارزشمند هستند، دشمنان و سودجویان خوششان می‌آید یک ملت از ارزش این سرمایه‌شان غافل شده و آن‌ها نقشه خودشان را پیش ببرند. در دیدار نخبگان رهبر انقلاب فرمودند: «وقتی که غفلت از تواناییِ خود بر ملتی حاکم شد، غارت آن ملت آسان می‌شود. ببینید، غفلت و غارت مکملِ هم‌ هستند؛ غفلت مقدمه غارت است، غارت افزایش‌دهنده غفلت است؛ غفلت و غارت با همدیگر همراه‌اند. این در مورد کشورهایی که مستقیم تحت استعمار بودند صدق می‌کند، در مورد جایی مثل کشور ما که استعمارِ مستقیم هم نشده صدق می‌کند؛ لذاست که می‌خواهند غافل باشیم.»

4

مسئولیت‌پذیر و دغدغه‌مند

بعضی‌ها تصور می‌کنند حالا که استعدادی داریم و آن را پرورش می‌دهیم لازم است ملازمانی با پرهای طاووس دو طرف ما ایستاده، پیشرفته‌ترین فناوری‌های جهان برای ما فراهم و آب در دلمان تکان نخورد که ما مسیر نخبه بودنمان را طی کنیم؛ اما سؤال اینجاست که با این وجود احساس مسئولیت کجا رفت؟ اگر بنا باشد با یک جمله پدر و مادر، یک بی‌توجهی معلم و استاد یا اینکه در اداره‌ای ما را تحویل نگرفتند، شاکی بشویم پس احساس مسئولیتمان نسبت به جامعه و مردم کجا رفت؟ ما برای انجام مسئولیتی که برای خودمان در نظر گرفتیم هم لازم است تلاش کنیم و هم اینکه زود ناراحت نشده و از کوره در نرویم. اصلاً همین‌ها موانعی است که باید پشت‌سر بگذرانیم. در مسیر شیب و آسفالت شده که سرعت‌گرفتن کار سختی نیست. آقا به نخبه‌های جوان همین موضوع را یادآور شدند: «شخص نخبه و جوان نخبه هم در قبال مسائل کشور باید احساس مسئولیت بکند و گاهی لازم است که جوان نخبه با سختی‌ها هم بسازد. این برداشت که همه‌چیز باید آماده باشد و در جای خود باشد تا نخبه بتواند کار بکند، برداشت درستی نیست؛ گاهی بایستی با موانع مبارزه کنید، این‌ها نبایستی نخبه را از ادامه راه و از فعالیت و از تلاش منصرف بکند و نباید دلسرد بشوند. باید احساس مسئولیت کند، تلاش کند، دنبال کند. این همان شکری است که اشاره کردم.»

5

مشتاق آن آینده

نظم و مدل امروز دنیا در حال تغییر است. دنیای پیش رو هر چقدر دلتان بخواهد می‌تواند امیدوارتان کند. باور کنیم که اتفاقات خوبی در انتظار ماست. با همه سرمایه‌های درونی، تلاشی که برای پرورش آن‌ها می‌کنید و با همتی که برای ردکردن موانع به‌کار می‌برید چشم از افق‌های روشن و اهداف بلندی که برای کشور ترسیم شده برندارید. اگر افق را خوب ببینیم جهت حرکتمان هم درست خواهد بود. وقتی این سرمایه‌ها را از خدا داریم شکی نیست که مسیر حرکتمان هم باید در جهت اراده و رضایت او باشد.  

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA