nojavan7ContentView Portlet

چرا در سوریه جنگیدیم؟
گفت‌وگو با نیما اکبرخانی، نویسنده رمان «اَثریا»
چرا در سوریه جنگیدیم؟

جنگ سوریه با روایت‌های تکان‌دهنده‌اش، انگیزه خلق «اَثریا» شد؛ رمانی که از کف میدان جنگ با زبانی عامیانه، حقیقت‌های تلخ نبرد را بیان می‌کند. راوی این داستان، رزمنده‌ای است که نه با قلم رسمی، بلکه شبیه پدری برای فرزندش، از سختی‌های نبرد و شوق بازگشت به جبهه می‌نویسد: «بخوان تا بدانی چرا برگشتیم تا دوباره بجنگیم». نیما اکبرخانی، نویسنده این رمان در گفت‌وگوی پیشِ رو، از نقش ادبیات جنگ در بیان تجارب گذشتگان و آگاهی از تاریخ صحبت کرده است.

1

جنگ سوریه پر از ماجراهای عجیب و تکان‌دهنده است؛ چه شد که این رمان را نوشتید؟

من به ادبیات علاقه‌مند بودم و اولین اثر من نیز کتاب «اثریا» بود. البته به‌طور خاص، مخاطب ادبیات جنگ بودم. پیش‌تر نیز آثار دفتر ادبیات و هنر مقاومت آقای سرهنگی و تاریخ شفاهی‌ها را بسیار دوست داشتم و مطالعه می‌کردم؛ همچنین نمونه‌های جنگی سایر کشورها را بررسی می‌کردم. احساس کردم در حوزه رمان، برای جنگ سوریه عملاً کاری انجام نمی‌دهیم. به‌علاوه، زمانی که من کتاب «اثریا» را نوشتم، خاطرات رزمندگان هنوز منتشر نشده بود و فقط یک‌سری روایت‌ها وجود داشت؛ مانند روایت همسران شهدای بزرگوار و مادران شهدا. این موارد تنها اطلاعات موجود بودند و چیزی بیشتر از آن در دسترس نبود. حتی اکنون نیز تا حد زیادی اسناد جنگ سوریه از حالت محرمانه خارج نشده و در دسترس عموم قرار ندارد؛ بنابراین، من تصمیم گرفتم رمانی بنویسم. بالاخره باید محتوایی تولید می‌کردیم.

2

«اَثریا» داستان جنگ است. آیا به پیش‌زمینه‌ای برای مطالعه نیاز دارد؟

نه، نیازی نیست. «اثریا» داستانی است که از یک صبح تا شب روایت می‌شود و تنها مقداری اضافات دارد. اصل داستان در یک صبح تا غروب می‌گذرد. این داستان جنگی است و نوجوانانی هم که کتاب‌خوان هستند، می‌توانند آن را بخوانند. البته کمی هم خشن است؛ اما اگر مخاطب در برابر آن حالت دفاعی نداشته باشد و بداند که دارد ادبیات جنگ می‌خواند، مسئله‌ای نخواهد بود. درنهایت، ادبیات جنگ همین است.

3

چرا «اَثریا» را با لحن محاوره‌ای و متفاوت از سایر کتاب‌های ادبیات مقاومت نوشته‌اید؟

سعی کردم ادبیات آن به زبان روزمره‌ای که ما اکنون با یکدیگر صحبت می‌کنیم، نزدیک باشد. مدافعان حرم و رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس هرگز به زبان ادبیات رسمی با یکدیگر سخن نمی‌گفتند. امروزه نیز با حضور فضای مجازی، فرم ادبیات ما تغییر کرده است. در گذشته، شما هیچ نوشتار متنی نمی‌یافتید که استاندارد نباشد؛ اما با ورود پیامک و سپس دیگر پیام‌رسان‌ها و تلفن‌های همراه هوشمند، مردم شروع کردند به نوشتن با همان لحنی که با یکدیگر صحبت می‌کنند. این نوع نوشتارها به‌تدریج تولید شد و اکنون دیگر کسی با یکدیگر به زبان کتابی گفت‌وگو نمی‌کند.  
البته من کتاب‌هایی نیز دارم که با فرم نوشتاری استاندارد نوشته شده‌اند؛ اما «اثریا» را با همین ذهنیت که بیان کردم نوشتم. به‌علاوه، «اثریا» ادامه‌هایی دارد. کتاب «روزهای تاریک» از مجموعه «عزرائیل» از زبان همین شخصیت رمان «اثریا» است. در آن کتاب شخصیت به‌طور کامل توصیف می‌شود که یک رزمنده است، ولی لزوماً سواد ادبی ندارد و تصمیم گرفته آنچه بر او می‌گذرد، بنویسد.  
راوی در انتهای کتاب می‌گوید: «این یادداشت‌های من برای فرزندم بود». به همین دلیل این فرد باید مانند فردی معمولی بنویسد، نه مانند نویسندگان. البته تأکید می‌کنم که نوشتار استاندارد بسیار بهتر و وزین‌تر و صحیح‌تر از این نوع نوشتار محاوره‌ای است؛ اما وقتی خود را در قالب این شخصیت معمولی قرار می‌دهیم، متوجه می‌شویم که او رزمنده است و اهل قلم نیست؛ بنابراین، نوشته‌اش نیز باید نوشته‌ای معمولی باشد.

4

ما دفاع مقدس را ندیده‌ایم، اما شاهد حمله اسرائیل به کشورمان را بوده‌ایم. از نگاه یک نویسنده ادبیات جنگ، فکر می‌کنید روایت جنگ‌های امروزی، مانند سوریه و فلسطین، برای هم‌سن‌وسالان ما چه تفاوتی با مخاطبان دیگر دارد؟

اکنون تنها کسی می‌تواند جنگ را درک کند که تجربه‌ای از آن داشته باشد. شما باید به حرف‌هایی توجه کنید که مثلاً یک دهه پیش در جامعه ما مطرح می‌شد و متأسفانه خریداری نداشت. این جمله که «اگر ما در سوریه نجنگیم، باید در ایران بجنگیم»، ناگهان مورد توجه قرار گرفت و این تأثیر خود جنگ است. حال اگر ما بتوانیم ادبیات را به‌خوبی تولید کنیم، می‌تواند اثر مثبتی داشته باشد. وظیفه ادبیات، انتقال تجربه زیسته است؛ یعنی شما خود را به‌جای شخصیت‌های یک داستان می‌گذارید و در زندگی آن‌ها مشارکت می‌کنید.
وقتی شما ادبیات می‌خوانید، این امکان را دارید که در لباس فردی دیگر زندگی کنید. اگر بتوانیم این تجربه زیسته را به همه منتقل کنیم، آنگاه در تصمیم‌گیری‌های سیاسی کلانی که مردم در آن دخیل‌اند، می‌تواند تأثیر بسیار مثبت و بهتری داشته باشد.
شما دیگر نیازی ندارید برای آن کسی که اکنون بمب را در فاصله نزدیک حس کرده است، دشمنی رژیم صهیونیستی با ملت ایران را توضیح دهید؛ اما بسیاری از مردم ما هستند که این تجربه زیسته را ندارند. رژیم صهیونیستی اعلام کرده که نیروی هوایی‌اش حملات هوایی زیادی به ایران انجام داده است. ایران کشوری وسیع است و اگر هزار نقطه‌اش را هم هدف قرار دهد احتمالاً بیشتر مردم کشورمان حتی صدای این عملیات‌ها را نشنیده‌اند؛ پس باز هم ادبیات است که می‌تواند این آگاهی را به آن بخشی از مردم منتقل کند که مواجهه مستقیم با جنگ نداشته‌اند.

5

از تأثیر ادبیات جنگ در آگاهی از اتفاقات گذشته گفتید. خواندن تاریخ جنگ‌ها چه کمکی به ما در درک وضعیت امروز می‌کند؟

تاریخ جنگ‌ها قطعاً کمک‌کننده‌تر و اثرگذاری‌اش بیشتر است؛ مثلاً کسی که تاریخ جنگ‌ها را از سال ۱۹۵۰ به بعد بخواند، می‌تواند درکی کامل از نظام سلطه، ایالات متحده آمریکا، رژیم‌ صهیونیستی و بسیاری از مسائل دیگر پیدا کند و آن‌ها را بررسی کند. او می‌تواند مسائل بیشتری را بفهمد. منتها ضعفی در این موضوع وجود دارد؛ اینکه کمی سخت‌خوان است. نمی‌توان از همه مخاطبان و از همه گروه‌های سنی انتظار داشت که آن را بخوانند و تحلیل کنند.
اینجاست که ادبیات داستانی جنگ به کمک می‌آید. خواندن تاریخ کار سختی است و برای همه مناسب نیست. دست‌کم فرد باید از سنی عبور کرده باشد و عادت به کتاب‌خواندن پیدا کند و سطحی از سواد و توانایی برای مطالعه داشته باشد تا بتواند به ایده‌آل تاریخ‌ خواندن دست یابد. بهترین کار قطعاً برای این کاربردی که شما مدنظر دارید، تاریخ است؛ ولی ادبیات می‌آید و مثل واسطه عمل می‌کند. ادبیات، دست مخاطب را می‌گیرد و او را راهنمایی می‌کند. ادبیات جذاب است، تعلیق دارد و کشش ایجاد می‌کند. فصل‌ها سر موقع تمام می‌شوند و سر موقع آغاز می‌شوند. این کمکی است که ادبیات می‌کند. من هم سعی کردم «اثریا» را به همین شیوه بنویسم که همه بتوانند بخوانند و تا جایی که ممکن است، جذاب باشد. خداراشکر که تا حدی هم پاسخ مثبت دریافت کردم.

6

لطفاً یک کتاب معرفی کنید که وضعیت محور مقاومت را بهتر به ما بشناساند.

اگر به‌طور کلی می‌خواهید درباره پروژه محور مقاومت بیشتر بدانید، باید اشاره کنم که محور مقاومت شاخصی به نام شهید قاسم سلیمانی دارد. کتابی نیز اخیراً به کوشش انتشارات خط مقدم منتشر شده است به نام «قاسم»، به روایت مرتضی سرهنگی که واقعاً عالی است. آقای مرتضی سرهنگی که پدر تاریخ شفاهی در ادبیات دفاع مقدس به شمار می‌آیند، به همراه انتشارات خط مقدم در همین نمایشگاه کتاب امسال این کتاب ارزشمند را عرضه کرده‌اند که تمام سال‌های مجاهدت شهید سلیمانی را پوشش می‌دهد.

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA