مثل مادر

- امام حسن علیه‌السلام هنوز کوچک بود. یک روز در میانه‌ دعای بعد از نماز مادر شنید که فقط همسایه‌ها و دوستان را دعا می‎‌کند. از او پرسید: چرا برای خودت هیچ دعایی نمی‌کنی؟ مادر گفت: ما اول باید به فکر نجات همسایه باشیم و سپس برای خودمان دعا و تلاش کنیم.(1) 
- منیره حضرت زهرا سلام‌الله علیها را دوست دارد و می‌خواهد مانند ایشان رفتار کند. او هرروز در مسیر مدرسه آدم‌های زیادی را می‌بیند که…

- هلهله و شادی لحظه‌ای قطع نمی‌شد. پیوند پر خیرترینِ دختران با دلاورترینِ پسران بود. نیازمندی از صدای جشن به آنجا آمده بود تا پول اندکی را به دست بیاورد اما روزیِ او بخشندگی بسیار خانم خانه و لباس زیبای عروسی بود. فاطمه سلام‌الله علیها با همان لباس قدیمی به خانه حضرت علی علیه‌السلام رفت. (2) 
- میلاد، حضرت زهرا را دوست دارد و می‌خواهد شبیه ایشان باشد. مدت‌هاست که عکس کفشی را در اینترنت دیده و پول‌هایش را برای خرید آن جمع کرده است تا اینکه...

- دهمین بار بود که برای سؤالش از او توضیح می‌خواست. شرمگین سر به زیر انداخته بود ولی به توضیح بیشتری احتیاج داشت. فاطمه سلام‌الله علیها شرمندگی او را متوجه شد. گفت هر چه سؤال داری بپرس، من برای پاسخ دادن، اجیر تو هستم و پاداش من در این کار با خداست(3).
-  روشنک حضرت زهرا را دوست دارد و می‌خواهد شبیه ایشان باشد. او درباره خیلی چیزها سؤال دارد اما حوصله نمی‌کند که دنبال جواب‌هایشان بگردد. به‌تازگی در نزدیکی خانه‌شان کتابخانه‌ای افتتاح‌شده است... 

به صفحه «خودم» در #نرم‌افزار_موبایلی نو+جوان برو، حالا یک + کوچک کنار صفحه سمت راست می‌بینی، روی آن کلیک کن. در قسمت موضوع، فراخوان را انتخاب کن و در قسمت بارگذاری عکس یا متن نوشته‌ات را بارگذاری کن.
* درباره این فراخوان با دوستانت صحبت کن و آن‌ها را به فراخوان #مثل_مادر دعوت کن.

1- شیخ صدوق؛ علل الشرایع؛ ج ۱؛ باب ۱۴۵
2- مکتبة آیة الله المرعشى النجفى‏، چاپ اوّل‏، 1409ق
3- داستان‌هایی از زندگانی چهارده معصوم (ع)