nojavan7ContentView Portlet

مسیر سبز
نگاهی به کتاب «فرنگیس» اثر «مهناز فتاحی»
مسیر سبز

تقارن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و هفته دفاع مقدس برای ما که دفاع مقدس مردان و زنان این‌سرزمین را ادامۀ دفاع مقدس سیدالشهدا از اسلام می‌دانیم؛ بهانۀ خوبی است که ببینیم ما کجای این‌مسیر سبز قرار گرفته‌ایم. این‌ایام فرصت مغتنمی است که به دنبال آدم‌هایی بگردیم که در عمل نشان داده‌اند، «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را خوب می‌فهمند. «فرنگیس» هم یکی از همین آدم‌هاست که زندگی زینب‌وارش در دل یک‌داستان مستند، پیش روی ماست.

1

گره خورده با جنگ

فرنگیس نام رمانی است به قلم «مهناز فتاحی» دربارۀ زندگی بانوی قهرمانی به نام «فرنگیس حیدرپور». شاید اگر گذارتان به کرمانشاه و گیلان غرب افتاده باشد، تندیس زنی تبربه‌دست را در آن دیده باشید که همان بانوفرنگیس حکایت ماست. در این‌کتاب 365صفحه‌ای، ما با روایت سرگذشت فرنگیس همراه می‌شویم. کتاب که در 12فصل تنظیم شده، از روزهای کودکی او آغاز می‌شود؛ از وقتی که هنوز صدّام آتش جنگ را به جان ایران و عراق نینداخته بود. روزهای خردسالی فرنگیس با فقر و تنگ‌دستی عجین بوده و نویسنده دشواری این‌روزهای زندگی در منطقه‌ای محروم را به‌زیبایی شرح داده. توصیفات ظریف و خواندنی از مختصات زندگی در آن‌سال‌ها و آن‌مناطق به همراه پرداخت خوب این‌داستان مستند، از ویژگی‌های چشمگیر کتاب است. بعد، با گذر از فصول ابتدایی کتاب، به روزهای نوجوانی و جوانی فرنگیس می‌رسیم و می‌بینیم چطور اولین‌سال‌های زندگی مشترکش با جنگ گره خورده است.

2

حماسه بزرگ

فرنگیس در آن‌سال‌ها در روستای «آوه‌زین»، از توابع گیلان غرب زندگی می‌کرد. آوه‌زین، مکان مرکزی داستان است؛ جایی که فرنگیس حماسه‌ای بزرگ را رقم زده است. وقتی نیروهای بعثی با آتش سنگین خود، روستا را بمباران کردند، فرنگیس و اندک‌زنان و مردان باقی‌ماندۀ روستا به کوه‌های اطراف پناه بردند. آن‌ها مدت‌ها در این‌کوه‌ها، بدون آذوقه و سرپناه زندگی کردند تا روزی که پدر و برادر او تصمیم گرفتند برای بردن آذوقه به روستایشان که در تصرف بعثی‌ها بود، برگردند و فرنگیس هم با اصرار آن‌ها را راضی کرد همراهی‌شان کند.

3

شهادت پدر و برادر

این‌جا همان نقطۀ اوج داستان است. چشم‌هایتان را ببندید و خودتان را در قامت دختر جوانی تصور کنید که نه‌نفر از اعضای نزدیک خانواده‌اش را در همین چندماه اخیر به ضرب بمباران و گلولۀ ناجوانمردانۀ دشمن از دست داده. داغی را که در دل او موج می‌زند و سینه‌اش را به تنگ می‌آورد، تصور کنید. حالا خیالتان را پیشتر ببرید و فرنگیس را در جستجوی آذوقه برای خویشان منتظرش در روستای متروکه‌شان ببینید؛ روستایی که در هرخانه‌اش ممکن است بعثی بی‌رحمی کمین کرده باشد. که این کار را کرده و پدر و برادر او را به شهادت رسانده. حالا شمایید و دوداغ تازۀ سنگین و گرسنگی و تنهایی و ترس. چه می‌کنید؟

4

نبرد با تبر

باید به آغاز یادداشت برگردیم. باید برگردیم و ببینیم این‌روضه‌ها و این‌میراث عظیم استقامت و دلاوری که از دختر علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام برای ما به یادگار مانده، چه‌ها که نمی‌کند. باید برگردیم و فرنگیس را ببینیم که داغ را کنار می‌زند، ترس را پس می‌راند، تبر پدر را برمی‌دارد و بعثی متجاوز را به ضرب تبر از پا درمی‌آورد. سرباز بعثی دوم را هم با تمام تجهیزات نظامی‌اش به اسارت درمی‌آورد و می‌برد به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می‌دهد.

5

شبیه بانوی کربلا

می‌بینید؟ چه زینب‌وار! چه حسینی! چه عاشورایی! این‌دلاوری، این صبر بر مصیبت‌های بزرگ و جهاد در راه خدا، این شجاعت الهی و غیرت حسینی، همان‌میراثی است که ما در خیمۀ اباعبدالله، هزارواندی‌سال پس از قیام عظیم او می‌گیریم. فرنگیس همان‌کتابی است که به ما راه را نشان می‌دهد؛ کتابی که می‌گوید چطور سربزنگاه، شبیه بانویی که سال‌ها تحسینش کرده‌ایم و او را الگو دیده‌ایم، رفتار کنیم. مسیر سبز عاشورا، همان‌مسیری است که سال‌ها بعد، فرنگیس و فرنگیس‌ها در آن پاگذاشته‌اند.
خیلی دلتان می‌خواهد این‌کتاب را بخوانید، اما حجم زیاد آن نگرانتان کرده؟ نگران نباشید. ابراهیم حسن‌بیگی که چهرۀ آشنایی در ادبیات نوجوان ایران است، این‌رمان را با قلمی مناسب نوجوانان، بازنویسی و تلخیص کرده. اگر در قفسه‌های کتاب‌فروشی یا کتاب‌خانه، چشمتان به «بچه‌های آوه‌زین» افتاد، تعلل نکنید و زود آن را دارید. این همان فرنگیس کوچک‌شده است که انتشارات سورۀ مهر، ناشر کتاب اصلی منتشرش کرده.

6

دست خط آقا

کتاب را که برداشتید، حتماً در صفحۀ اولش خط آشنا و دوست‌داشتنی رهبر عزیز انقلاب را خواهید دید. بله! همین چندوقت پیش بود که بانوفرنگیس و خانم فتاحی، نویسندۀ کتاب، با آقا دیدار کردند. خبر خوب این‌که رهبر آشنا به‌ ادبیات و رمان‌خوان انقلاب، این‌کتاب را خوانده‌اند و بر آن تقریظی هم نوشته‌اند که ما را به هرچه‌زودترخواندن کتاب ترغیب می‌کند. خودتان ببینید: 

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

«بخش ناگفته و بااهمیتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این‌بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب می‌توان دید. بانو فرنگیس دلاور با همان روحیۀ استوار و پرقدرت و با زبان صادق و صمیمی یک‌روستایی، و با عواطف و احساسات رقیق و لطیف یک‌زن، با ما سخن گفته و منطقۀ ناشناخته و مهمی از جغرافیای جنگ تحمیلی را با جزئیاتش به ما نشان داده است. ما از روستاهای مرزی در دوران جنگ و مصائب فراوان آنان و آوارگی‌ها و گرسنگی‌ها و خسارت‌های مادی و ویرانی‌ها و داغ عزیزان آن‌ها، هرگز به این وضوح و تفصیلی که در این‌روایت صادقانه آمده است، خبر نداشتیم؛ و نیز از فداکاری جوانان آنان که در شمار اولین‌شتابندگان به مقابله با دشمن مهاجم بودند. ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این‌بانوی دلاور هم که خود یک‌داستان مستقل و استثنائی است که نظیر آن فقط در سوسنگرد، در همان اوان، اتفاق افتاده بود. بانوفرنگیس را باید بزرگ داشت و از نویسندۀ کتاب -خانم فتّاحی- به‌خاطر قلم روان و شیوا و هنر مصاحبه‌گیری و خاطره‌نویسی، باید بسیار تشکر کرد».

nojavan7Social1 Portlet

متن برای شناسایی تازه سازی CAPTCHA